نقد، بررسی و نظرات کتاب سطل بیلی - کس گری
مرتبسازی: پیشفرض
maniya
۱۴۰۳/۰۳/۲۴
00
داستان در مورد کودکی به اسم بیلی بود که برای تولدش فقط یک سطل می خواست و این برای پدر و مادرش بسیار عجیب بود زیرا می توانستند برای تولدش چیزهای گران قیمتی بخرند بیلی برای خرید سطل مصمم بود آن ها به مغازه سطل فروشی رفتند در آن جا سطل های زیادی دیدند سطل های لاستیکی آهنی باغبانی سطل هایی برای سواحل دریا یا فوتبال. بیلی سطل ها را با دقت نگاه کرد و از بین صدها سطل یکی را با وسواس انتخاب کرد پدر و مادرش گفتند که همه سطل ها یک جور است اما بیلی گفت نه این یک سطل خاص است وقتی به خانه رفتند بیلی داخل سطلش آب ریخت او داخل آن را نگاه کرد و گفت وای یک جلبک دریایی دیدم یک ستاره دریایی! پدر و مادرش گفتند درست است اکنون یک اره ماهی نیز دیدم پدر و مادرش حرفش را تایید کردند بیلی یک پسر خیال پرداز بود قوه تخیل او بسیار بالا بود طوری که تمام انواع ماهی های مختلف دریا را داخل سطلش تصور می کرد و این بسیار زیبا بود. او هر بار اسم چند ماهی را می گفت که دارن داخل سطلش شنا می کنند پدر مادرش از او خواستند که سهل خود را به آن ها قرض دهد اما بیلی اجازه نداد فردا صبح فهمید که سطل او را گرفتند و او بسیار عصبانی شد پدر مادرش برای عذرخواهی مجبور شدن چیزهای زیادی برای او بخرند.
با سلام
کتاب داستانی سطل بیلی کتابی در حد متوسط بود. کتابی تخیلی که بیشتر به سن کودکان ۵ تا ۸ سال خوب بود. که در آن کتاب بیلی با قوه تخیل بسیار بالایی هر آنچه را که دوست داشت میخواست در سطل خود ببیند. و هیچ محدودیتی هم نداشت. با اینکه کتاب داستان براساس قوه تخیل به نگارش در آمده بود. ولی میتواند چیزهایی بسیار واقعی رو هم تداعی کند. در زندگی واقعی هم همینطور است. ما هر چیزی که بخواهیم میتوانیم در تخیلاتمان ببینیم و بعد آن را به واقعیت نزدیک و نزدیکترش کنیم تا آخر به آن برسیم. هر چقدر قوه تخیل فردی بالا باشد در زندگی میتواند به آن چیزی که در ذهنش و تخیلش ساخته است برسد. بقول آن روانشناس مشهوری که میگفت هر چیزی که در ذهن شما باشد و ذهن شما قدرت آن را داشته باشد که بسازد در واقعیت هم ساخته میشود. در آخر داستان یک نکته جالب اخلاقی داشت و آن اینکه هیچ وقت بدون اجازه کسی از وسایل کسی حتی فرزندمان استفاده نکنیم. شاید که نه حتما هزینهای که بخاطر آن باید متحمل بشویم خیلی بیشتر از آن چیز خواهد بود. آنها با قرض گرفتن سطل بیلی تمام تخیلات او را ویران کردند. چون او همه آنها را در آن سطل ساخته بود. در بعضی موارد حتی به شوخی هم نباید احساسات و تخیلات کودکان را به بازی و تمسخر بگیریم. با تایید آن تخیلات و کمک کردن به ساختن تخیلات بیشتر به او کمک خواهیم کرد که قوه تخیل بالایی داشته باشد.
کتاب داستانی سطل بیلی کتابی در حد متوسط بود. کتابی تخیلی که بیشتر به سن کودکان ۵ تا ۸ سال خوب بود. که در آن کتاب بیلی با قوه تخیل بسیار بالایی هر آنچه را که دوست داشت میخواست در سطل خود ببیند. و هیچ محدودیتی هم نداشت. با اینکه کتاب داستان براساس قوه تخیل به نگارش در آمده بود. ولی میتواند چیزهایی بسیار واقعی رو هم تداعی کند. در زندگی واقعی هم همینطور است. ما هر چیزی که بخواهیم میتوانیم در تخیلاتمان ببینیم و بعد آن را به واقعیت نزدیک و نزدیکترش کنیم تا آخر به آن برسیم. هر چقدر قوه تخیل فردی بالا باشد در زندگی میتواند به آن چیزی که در ذهنش و تخیلش ساخته است برسد. بقول آن روانشناس مشهوری که میگفت هر چیزی که در ذهن شما باشد و ذهن شما قدرت آن را داشته باشد که بسازد در واقعیت هم ساخته میشود. در آخر داستان یک نکته جالب اخلاقی داشت و آن اینکه هیچ وقت بدون اجازه کسی از وسایل کسی حتی فرزندمان استفاده نکنیم. شاید که نه حتما هزینهای که بخاطر آن باید متحمل بشویم خیلی بیشتر از آن چیز خواهد بود. آنها با قرض گرفتن سطل بیلی تمام تخیلات او را ویران کردند. چون او همه آنها را در آن سطل ساخته بود. در بعضی موارد حتی به شوخی هم نباید احساسات و تخیلات کودکان را به بازی و تمسخر بگیریم. با تایید آن تخیلات و کمک کردن به ساختن تخیلات بیشتر به او کمک خواهیم کرد که قوه تخیل بالایی داشته باشد.
به نظرم این قصه برای کودکان هم پیامد آنچنان مفیدی ندارد. فقط چیزی که نظرم را جلب کرد، قوهی تخیل بسیار قوی کودک بود، اما متاسفانه والدینش با حالت تمسخرآمیزی به او میخندیدند، که اصلا کار درستی نیست. به جای تحقیر و تمسخر کودک بهتر است او را تشویق کرد و قوه تخیلش را پرورش داد. نکتهی دیگر این که گاهی یک وسیله یا اسباببازی ارزان قیمت برای بچهها خیلی بیشتر از وسایل گران قیمت میتواند آنها را سرگرم و خوشحال کند و احتیاجی به هزینههای آنچنانی نیست.