نقد، بررسی و نظرات کتاب صداهایی از چرنوبیل؛ تاریخ شفاهی یک فاجعهی اتمی - سوتلانا آلکسیویچ
4.7
84 رای
مرتبسازی: پیشفرض
سهیلا صفری
۱۳۹۸/۰۷/۲۳
80
این کتاب یکی از تاثیرگذارترین کتابهایی بود که من تا الان خوندم و مطالعه اون رو به همه دوستان توصیه میکنم (البته اگر روحیه خیلی حساسی ندارین چون به شدت تکان دهنده و غم انگیز هست). دردناکترین بخش کتاب اینه که سرگذشت انسانهایی واقعی است و نه یک داستان که زائیده ذهن نویسنده باشه. این کتاب به یکی از فجایع تاریخ بشر یعنی انفجار نیروگاه هستهای چرنوبیل پرداخته. البته اطلاعات زیادی در مورد خود حادثه و دلایل آن ارایه نمیکند، بلکه حادثه را از دیدگاه مردم عادی و همه افرادی که به نوعی تحت تاثیر این رویداد قرار گرفتند مورد بررسی قرار داده و شرح واقعه و پیامدهای بعد از آن و تاثیراتی که بر زندگی افراد مختلف جامعه از کودکان و زنان باردار گرفته تا رؤسا و فرماندهای در بخشهای مختلف جامعه. بر جای گذاشت را به شکلی بیپیرایه و بیطرفانه ذکر کرده است. مردمی رنج دیده که بدون داشتن کمترین اطلاعی در مورد اتم و انفجار هستهای و پیامدهای آن به یکباره مجبور شدند به خاطر انجام وظیفه، آگاهانه زندگی خود رو به خطر بندازن، خانه و کاشانه خود را ترک کنند و سبک زندگی خود را عوض کنند و بعدها با مرگ عزیزانشون روبرو بشن و حتی انگ چرنوبیلی بودن بخورن و از جامعه طرد بشن. یکی از نکات قابل توجه در این کتاب این بود که دولت یا حکومت وقت کشور در آن زمان، مردم را در بیخبری نگه داشته و تلاش زیادی میکرده که اوضاع را عادی جلوه دهد و همین مسئله به عمق فاجعه افزوده است و در واقع امنیت، سلامت و بهزیستی انسانهای بیگناه در جامعه فدای ایدئولوژی و باورهای سیاسی شده و این بسیار غم انگیزه.
ما تاریخ میخونیم... صدها و هزاران جلد کتاب که ما رو آشنا میکنن با سرنوشت دولتها، احزاب، ارتشها و... درباره سربازان و فرماندهان و جنگها و فجایع میخونیم. اما در لابه لای صفحات تاریخ این مردم هستن که مثل بازیگران سیاهیلشکر در حاشیه قرار میگیرن و صداشون به گوش ما نمیرسه. این ضعف تاریخه و اینجاست که ادبیات میتونه (و باید که) وارد بشه. در دفاع از شایستگی خانم الکسیویچ برای دریافت نوبل ادبیات این سوال مطرحه که ادبیات باید چه باشد؟ قراره وقت تلف کردن باشه؟ قراره سراسر غوطهور در دنیای هری پاترها و رومئو و ژولیتها باشه؟ من در مورد عظمت این آثار شک نمیکنم اما ادبیات تنها محدود به این آثار نیست و اتفاقا ارزش خودش رو در ورود به زندگی واقعی عامه مردم و بازتاب رنجها و آرزوهای مردم پیدا میکنه. ادبیات روسیه یک مثال قابل توجه و ارزشمنده. در این بخش از ادبیات هست که صدای مردم شنیده میشه و تجربیات، احساسات و تفکراتشون اهمیت پیدا میکنه و به قول بلینسکی منتقد ادبی روس «نشانههای زندگی و حرکت» در اون دیده میشه. سوتلانا الکسیویچ به عنوان یک خبرنگار (یک ناداستان نویس!) تونسته صدای بخشی از این مردم باشه. برای من جای تردیدی نیست که این کتاب به اندازه ارزشش مورد توجه و تقدیر بوده و نه بیشتر و معتقدم اگه فقط چند کتاب باشه که باید تا پیش از مرگ خوند حتما این کتاب فوق العاده یکی از آثاریه که باید در این لیست قرار بدید.
با وجود اینکه با خوندن این کتاب، درد رو با همه وجودتون حس ولمس میکنید، ولی توصیه میکنم حتما بخونیدش، چون با خوندن و مطالعه هست که مردم چشم و گوششون باز میشه تا از اونا عبرت بگیرن و مجبور نباشن تاریخ رو دوباره و صد باره تجربه کنن، کاش مردم ما با مطالعه به آگاهی میرسیدن. لعنت به هر چی ایدوئولوژی و عقاید مزخرفه. چقدر مردم بیچاره فدای همین عقاید و ایدوئولوژیهای گندی میشن ک بعد از اتمام اون حکومتها دیگه تاریخ مصرفشون تمام میشه و دیگه کارایی ندارن، ولی چه فایده، این وسط چی میتونه این همه عمر و جونِ آدمایی ک بخاطر اونا نابود شدن رو جبران کنه؟به مردم دروغ میگن، فریبشون میدن، واسه چی؟واسه هیچ و پوچ، واسه یه سری عقاید و اصول و افکار بیارزشلعنتلعنت لعنت به هر چی دیکتاتور و حکومت مستبد هست
قبل از خوندن این کتاب چیزی درباره چرنوبیل نمیدونستم وقتی شروع ب خوندنش کردم کنجکاو شدم از جاهای مختلف و تحلیلهای مختلف این حادثه رو خوندم حادثه خیلی تکان دهندست و توی کتاب به موضاعاتی اشاره شده که ادم رو ب فکر میندازه ادمهایی ک میدونستن اونجا چه خبره و داوطلبانه میرفتن و دولتی که ب مردمش اهمیت نمیده شاید این موضوعی قدیمی باشه و نمونشو در خیلی از کشورها دیده باشیم اما داستان چرنوبیل فرق داره یک جنگ نیست ملموس نیست حس نمیشهی اتفاقه که برای کم کردن اثراتش نیاز ب اگاهی بوده چیزی که انگار اون زمان نه در مردم وجود داشته نه در ردههای بالاتر حتی جلوی این اگاهی خیلی از دانشمندان و سیاستمداران اون زمان هم با تعصب پوشیده شده بود. این واقعیت خیلی حرفها برای گفتن داره
معنای عشق رو میشه لابهلای سخنان دو زنی که شاهد بیماری هسرانشون بودن شنید.
معنای جنگ رو میشه لابهلای سخنان مردمانی که مرگ خاموش در چرنوبیل رو به خشونت عریان سرزمین مبداشون ترجیح دادن فهمید.
معنای دیکتاتوری رو میشه لابهلای شرح وقایع از خفقان حکومت کمونیستی شوروی اون هم موقعی که تازه در آزادترین دوران خودش به سر میبرده، فهمید.
کتاب احتمالا دنبال توصیف هیچ کدوم از این مفاهیم نبوده و به خوبی همهشون رو توصیف کرده...
دردناک و غمانگیز...
معنای جنگ رو میشه لابهلای سخنان مردمانی که مرگ خاموش در چرنوبیل رو به خشونت عریان سرزمین مبداشون ترجیح دادن فهمید.
معنای دیکتاتوری رو میشه لابهلای شرح وقایع از خفقان حکومت کمونیستی شوروی اون هم موقعی که تازه در آزادترین دوران خودش به سر میبرده، فهمید.
کتاب احتمالا دنبال توصیف هیچ کدوم از این مفاهیم نبوده و به خوبی همهشون رو توصیف کرده...
دردناک و غمانگیز...
من این کتاب رو خوندم. اسپویل نمیکنم فقط پیشنهاد میدم که مطالعه کنید. ارزشش رو داره. مطالب مختلف و در ظاهر بیارتباطی مطرح میشه که نقطه اشتراکشون چرنوبیله. و چرنوبیل مثل یک بندر، محل اجتماع آدمهای گوناگون از روستایی گرفته تا مقامات جذب کمونیست، برای ایستادن پای ارزشها شون هست.