نقد، بررسی و نظرات کتاب آقای خیلی پیر با بال های خیلی بزرگ - گابریل گارسیا مارکز
مرتبسازی: پیشفرض
فتی
۱۴۰۳/۰۷/۰۱
20
نکات کلیدی داستان: رئالیسم جادویی: داستان به شکلی ساده و عادی ورود یک مرد بالدار به روستا را نشان میدهد. این تلفیق جادو با واقعیت، نمونهای از سبک رئالیسم جادویی است که مارکز به آن شهرت دارد. برخورد مردم با ناشناختهها: مردم ابتدا این مرد را بهعنوان یک فرشته میبینند و امیدوارند از او معجزه بگیرند. اما وقتی نمیتوانند از او بهرهبرداری کنند، شروع به تحقیر و بیتوجهی میکنند. این نشاندهنده تمایل انسانها به سودجویی از پدیدههای ناشناخته است. مفاهیم فلسفی و معنوی: شخصیت مرد پیر به عنوان نمادی از یک فرشته یا موجودی فراطبیعی مطرح میشود که مردم نمیتوانند درک کنند. این پرسشهای فلسفی درباره ایمان، معجزه و معنویت در داستان مطرح میشود. نقد اجتماعی: مارکز از طنز برای نقد رفتار مادیگرایانه و سودجویی انسانها استفاده میکند. مردم بهجای کمک به مرد پیر، از او برای جلب منفعت شخصی استفاده میکنند. ناپایداری توجه عمومی: توجه مردم به مرد پیر زودگذر است و وقتی جاذبههای جدیدتر (مثل زن عنکبوتی) ظاهر میشود، مردم او را فراموش میکنند. این بیانگر ناپایداری توجه و علاقهٔ عمومی به پدیدههای غیرعادی است. پایان باز: در پایان، مرد پیر از زمین بلند میشود و پرواز میکند. این پایان مبهم به خواننده اجازه میدهد تفسیر شخصی خود را داشته باشد و به فکر در مورد ماهیت این مرد و پیام داستان بیفتد.
«آقای پیر با بالهای خیلی بزرگ» داستانی کوتاه اما عمیق از گابریل گارسیا مارکز است که در قالب رئالیسم جادویی، تصویری استعاری از باورهای انسانی، خرافات و رفتار جوامع با ناشناختهها ارائه میدهد.
داستان دربارهی پیرمردی بالدار است که ناگهان در حیاط خانهی یک زوج روستایی سقوط میکند. مردم ابتدا به او به چشم یک موجود مقدس نگاه میکنند، اما کمکم بیاعتنا شده و حتی با او بدرفتاری میکنند. این روایت، نقدی بر ذات خودخواهانهی انسانها، گرایش آنها به بهرهکشی از دیگران و ناتوانیشان در درک معجزههای واقعی زندگی است.
مارکز با نثر شاعرانه و طنز تلخ خود، نشان میدهد که چگونه انسانها با هر چیزی که در قالب باورهایشان نمیگنجد، بهگونهای نامهربانانه رفتار میکنند. او در این داستان کوتاه، نقدی هوشمندانه بر مذهب، معجزهطلبی و عدم پذیرش تفاوتها در جامعه ارائه میدهد.
در مجموع، «آقای پیر با بالهای خیلی بلند» داستانی رمزآلود و تفکربرانگیز است که با لحنی ساده اما پرمغز، مخاطب را وادار میکند تا دربارهی انسانیت، ایمان و طرز برخورد با ناشناختهها بازاندیشی کند. اگر به داستانهای نمادین و رئالیسم جادویی علاقه دارید، این اثر یکی از بهترین نمونهها در این سبک است
داستان دربارهی پیرمردی بالدار است که ناگهان در حیاط خانهی یک زوج روستایی سقوط میکند. مردم ابتدا به او به چشم یک موجود مقدس نگاه میکنند، اما کمکم بیاعتنا شده و حتی با او بدرفتاری میکنند. این روایت، نقدی بر ذات خودخواهانهی انسانها، گرایش آنها به بهرهکشی از دیگران و ناتوانیشان در درک معجزههای واقعی زندگی است.
مارکز با نثر شاعرانه و طنز تلخ خود، نشان میدهد که چگونه انسانها با هر چیزی که در قالب باورهایشان نمیگنجد، بهگونهای نامهربانانه رفتار میکنند. او در این داستان کوتاه، نقدی هوشمندانه بر مذهب، معجزهطلبی و عدم پذیرش تفاوتها در جامعه ارائه میدهد.
در مجموع، «آقای پیر با بالهای خیلی بلند» داستانی رمزآلود و تفکربرانگیز است که با لحنی ساده اما پرمغز، مخاطب را وادار میکند تا دربارهی انسانیت، ایمان و طرز برخورد با ناشناختهها بازاندیشی کند. اگر به داستانهای نمادین و رئالیسم جادویی علاقه دارید، این اثر یکی از بهترین نمونهها در این سبک است
آقای خیلی پیر با بالهای بزرگ یکی از آن داستانهای کوتاهی است که در عین سادگی، لایههای عمیقی از معنا را در خود جای داده است. مارکز با استفاده از رئالیسم جادویی، تصویری از بیرحمی و بیتفاوتی انسانها ارائه میدهد؛ جامعهای که به جای درک ناشناختهها، آنها را تحقیر و استثمار میکند. رفتار مردم دهکده با پیرمرد بالدار، یادآور برخورد انسان با معجزات و ناشناختههاست؛ ابتدا شگفتزده میشوند، سپس بهرهبرداری میکنند و در نهایت، وقتی جذابیتش را از دست داد، او را فراموش میکنند.
قدرت این داستان در تلخی پنهانش نهفته است—اینکه چقدر عادی است که موجودی آسمانی به یک نمایش خیابانی تقلیل یابد. زبان ساده و روایت روان مارکز باعث میشود پیام داستان بدون پیچیدگیهای اضافی منتقل شود. اما شاید همین سادگی برای برخی خوانندگان چالشبرانگیز باشد، چون داستان بدون نتیجهگیری صریح، خواننده را در فضایی مبهم و تفکربرانگیز رها میکند. از دید من، این داستان نمونهای درخشان از نقد اجتماعی و ادبیات استعاری است که ارزش چندین بار خواندن را دارد.
قدرت این داستان در تلخی پنهانش نهفته است—اینکه چقدر عادی است که موجودی آسمانی به یک نمایش خیابانی تقلیل یابد. زبان ساده و روایت روان مارکز باعث میشود پیام داستان بدون پیچیدگیهای اضافی منتقل شود. اما شاید همین سادگی برای برخی خوانندگان چالشبرانگیز باشد، چون داستان بدون نتیجهگیری صریح، خواننده را در فضایی مبهم و تفکربرانگیز رها میکند. از دید من، این داستان نمونهای درخشان از نقد اجتماعی و ادبیات استعاری است که ارزش چندین بار خواندن را دارد.
کتاب «آقای خیلی پیر با بالهای خیلی بزرگ» نوشته گابریل گارسیا مارکز واقعاً یه اثر شگفتانگیز و شاعرانهست که هر بار که میخونمش، چیز جدیدی ازش یاد میگیرم. این داستان به زیبایی به مسائلی مثل عشق، پیری و حتی معجزهها میپردازه و با زبانی خاص و پر از تخیل، ما رو به دنیای متفاوتی میبره.
داستان درباره یک مرد پیر و عجیبغریب با بالهای بزرگه که به روستایی میاد و باعث میشه که همه مردم بهش توجه کنن. مارکز با توصیفهای دقیق و هنرمندانهاش، احساسات و واکنشهای شخصیتها رو به خوبی به تصویر میکشه. مردم ابتدا به او به عنوان یک معجزه نگاه میکنن، اما به زودی با واقعیتهای زندگی و مشکلاتش آشنا میشن. این تضاد بین معجزه و واقعیت خیلی جالب و تفکر برانگیزه.
یکی از نکات قوت این کتاب، نمادگرایی عمیقشه. بالهای آقای پیر میتونن نمادی از امید، آزادی یا حتی بار سنگین زندگی باشن. مارکز به خوبی این مفاهیم رو به هم تنیده و ما رو وادار میکنه که بیشتر فکر کنیم و به معنای عمیقتری از زندگی برسیم. این کتاب به ما یادآوری میکنه که زندگی همیشه به سادگی که به نظر میاد نیست و هر فرد داستان خودش رو داره.
از طرف دیگه، سبک نوشتاری مارکز فوقالعادهست. او با زبانی شاعرانه و عاشقانه، دنیای عجیب و غریبش رو میسازه و ما رو به تفکر در مورد زندگی و مرگ و عشق و امید وادار میکنه. این موضوع باعث میشه که کتاب برای هر کسی، چه عاشق ادبیات و چه تازهکار، جذاب و خواندنی باشه.
تنها نقدی که میتونم به کتاب بکنم اینه که شاید بعضی از بخشها کمی مبهم به نظر برسن و نیاز به تأمل بیشتری داشته باشن. اما در کل، این موضوع باعث نمیشه که ارزشهای کتاب تحتالشعاع قرار بگیره. من بهش 5 میدم
داستان درباره یک مرد پیر و عجیبغریب با بالهای بزرگه که به روستایی میاد و باعث میشه که همه مردم بهش توجه کنن. مارکز با توصیفهای دقیق و هنرمندانهاش، احساسات و واکنشهای شخصیتها رو به خوبی به تصویر میکشه. مردم ابتدا به او به عنوان یک معجزه نگاه میکنن، اما به زودی با واقعیتهای زندگی و مشکلاتش آشنا میشن. این تضاد بین معجزه و واقعیت خیلی جالب و تفکر برانگیزه.
یکی از نکات قوت این کتاب، نمادگرایی عمیقشه. بالهای آقای پیر میتونن نمادی از امید، آزادی یا حتی بار سنگین زندگی باشن. مارکز به خوبی این مفاهیم رو به هم تنیده و ما رو وادار میکنه که بیشتر فکر کنیم و به معنای عمیقتری از زندگی برسیم. این کتاب به ما یادآوری میکنه که زندگی همیشه به سادگی که به نظر میاد نیست و هر فرد داستان خودش رو داره.
از طرف دیگه، سبک نوشتاری مارکز فوقالعادهست. او با زبانی شاعرانه و عاشقانه، دنیای عجیب و غریبش رو میسازه و ما رو به تفکر در مورد زندگی و مرگ و عشق و امید وادار میکنه. این موضوع باعث میشه که کتاب برای هر کسی، چه عاشق ادبیات و چه تازهکار، جذاب و خواندنی باشه.
تنها نقدی که میتونم به کتاب بکنم اینه که شاید بعضی از بخشها کمی مبهم به نظر برسن و نیاز به تأمل بیشتری داشته باشن. اما در کل، این موضوع باعث نمیشه که ارزشهای کتاب تحتالشعاع قرار بگیره. من بهش 5 میدم
کتاب ** «مردی بسیار پیر با بالهایی بسیار بزرگ» ** نوشتهی **گابریل گارسیا مارکز**، یه داستان کوتاه و پر از حس و حال جادوییه که سبک رئالیسم جادویی مارکز رو به خوبی نشون میده. داستان درباره یه مرد عجیبوغریب و خیلی پیر با بالهای بزرگه که توی یه روستای کوچیک و فقیر سقوط میکنه. مردم اول فکر میکنن اون یه فرشته است و بعدش حسابی ماجرا درست میشه!
این داستان به ظاهر ساده، پر از لایههای عمیق معناییه. مارکز توش سوالهای مهمی درباره ایمان، اخلاق، و انسانیت مطرح میکنه. مثلاً اینکه وقتی با چیزی ناشناخته یا معجزهآسا روبرو میشیم، چطوری رفتار میکنیم؟ مردم روستا به جای احترام گذاشتن به اون پیرمرد، ازش مثل یه ابزار استفاده میکنن تا پول دربیارن.
داستان فضای خیالانگیز و طنز خاصی داره که هم فکر آدم رو درگیر میکنه و هم یه جورایی دل رو میلرزونه. خوندنش مثل اینه که با یه آینه روبرو بشی و رفتارهای خودمون رو وقتی با ناشناختهها روبرو میشیم، توش ببینی.
اگه وقت کردی بخونیش، قول میدم حسش تا مدتها تو ذهنت بمونه! 😊
این داستان به ظاهر ساده، پر از لایههای عمیق معناییه. مارکز توش سوالهای مهمی درباره ایمان، اخلاق، و انسانیت مطرح میکنه. مثلاً اینکه وقتی با چیزی ناشناخته یا معجزهآسا روبرو میشیم، چطوری رفتار میکنیم؟ مردم روستا به جای احترام گذاشتن به اون پیرمرد، ازش مثل یه ابزار استفاده میکنن تا پول دربیارن.
داستان فضای خیالانگیز و طنز خاصی داره که هم فکر آدم رو درگیر میکنه و هم یه جورایی دل رو میلرزونه. خوندنش مثل اینه که با یه آینه روبرو بشی و رفتارهای خودمون رو وقتی با ناشناختهها روبرو میشیم، توش ببینی.
اگه وقت کردی بخونیش، قول میدم حسش تا مدتها تو ذهنت بمونه! 😊
این داستان با نثری زیبا و جادویی، تقابل بین معجزه و واقعیت، ایمان و شک، و انسانیت و بی رحمی را به تصویر میکشد. مارکز با استفاده از عناصر فانتزی و جادویی، خواننده را به دنیای خیالی ولی واقع گرایانهای میبرد که در آن مرز بین واقعیت و تخیل محو میشود. شخصیتهای داستان، هر یک به نوعی نمایانگر دیدگاههای مختلف انسانی هستند، از کنجکاوی و طمع گرفته تا ترس و همدلی. نثر مارکز در این داستان، غنی از تصاویر زنده و توصیفات شاعرانه است که توانسته تجربهای عمیق و معنادار برای خواننده خلق کند. داستان "آقای خیلی پیر با بالهای خیلی بزرگ" با بهره گیری از عناصر رئالیسم جادویی، نه تنها جذابیت داستانی بالایی دارد، بلکه به تأملات فلسفی و انسانی نیز دعوت میکند. اگر به داستانهای کوتاه با نثر زیبا و موضوعات عمیق علاقه دارید، این کتاب قطعاً گزینهای عالی برای شماست.
«آقای خیلی پیر با بالهای خیلی بزرگ» یه داستان کوتاه از گابریل گارسیا مارکزه که تو سبک رئالیسم جادویی نوشته شده. قصه دربارهی یه پیرمرد عجیبوغریب با بالهای بزرگه که یه روز تو یه روستا پیدا میشه، ولی بهجای اینکه مردم اونو یه موجود مقدس بدونن، باهاش مثل یه حیوان عجیب و غریب رفتار میکنن. داستان یه نقد تند به بیرحمی، طمع و سطحینگری آدمهاست. نثر مارکز فوقالعادهست و حس سورئال قشنگی داره، ولی ممکنه برای کسایی که به سبک رئالیسم جادویی عادت ندارن، کمی گیجکننده یا نمادگراییش زیادی به نظر برسه. در کل، یه داستان کوتاه ولی پرمغزه که کلی لایهی معنایی داره!
از آثار مارکز به خاطر نثر غنی آن در منتقل کردن تخیلات سرشار نویسنده به خواننده ستایش شده است. اما برخی از منتقدان، آثار او را اغراقی آگاهانه و توسل به افسانه و مارواء طبیعت برای گریز از ناآرامی و خشونتهای جاری در کلمبیای آن دوران میدانند.
ناآرامی و خشونتهای سیاسی، خانواده به عنوان یک عنصر وحدت بخش، ترکیب آن با شور مذهبی و باور به فراطبیعت روی هم رفته سبک ادبی شاخص مارکز را به هم بافتهاند.
از این کتاب بسیار راضی بودم و پیشنهادش میکنم👍
البته توصیه میکنم کتاب صد سال تنهایی اثر همین نویسنده رو مطالعه بفرمایید.
ناآرامی و خشونتهای سیاسی، خانواده به عنوان یک عنصر وحدت بخش، ترکیب آن با شور مذهبی و باور به فراطبیعت روی هم رفته سبک ادبی شاخص مارکز را به هم بافتهاند.
از این کتاب بسیار راضی بودم و پیشنهادش میکنم👍
البته توصیه میکنم کتاب صد سال تنهایی اثر همین نویسنده رو مطالعه بفرمایید.
اصلا خوشم نیومد. اولا ترجمه خیلی بده اصلا متوجه نمیشدم مفهوم کتاب چیه! مترجم انگار دانشجوی ترم ۲ زبان بوده! نتونستم بیشتر از ۷ صفحه بخونم، انگار گابریل گارسیا نشخوار ذهنیه آشفته ای داشته. قبلا هم کتاب صد سال تنهایی رو تا نصفه خوندم چون یک سری داستان سرایی های غیر طبیعی تو ذهنش داشته. طرز ویرایش صفحات کتاب افتضاح و حوصله سر بر بود!
جناب گابریل گارسیا مارکز نویسنده مطرح و مشهوریست. از اپلیکیشن کتابراه سپاسگزارم که امکان مطالعه کتابهای زیادی را برای خوانندگان میسر میکند. با تغییر صفحه گوشی عمودی اندروید به حالت افقی ریز بودن فونت کلمات، قابل خوانش شد ولی متاسفانه ویراستاری و جمله بندی ترجمه کتاب ایراد فراوانی داشت و مفهوم نویسنده به سهولت درک نمیشد.
عادت ندارم از کار ترجمه ایراد بگیرم چون معتقدم یک ترجمه درست هنره و از عهده هرکسی که زبانی رو بلده ساخته نیست، اما در این مورد خاص متاسفانه ترجمه اثر و ویراستاری ان به حدی بد بود که به هیچ عنوان در حد و اندازه آثار مارکز نبود، مطالعه کتاب رو هم به دلیل نویسنده ان نیمه کاره رها نکردم.
اثرات پر معنا و جذاب گارسیا برکسی پوشیده نیست. داستانهای زیبا و جذاب گارسیا انسان را به خود میخ کوب میکند و تا تمام نشده اون را ترک نمیکنی، ولی متاسفانه اندازه فونت خیلی ریز هست و این باعث خستگی چشم میشود. ممنون از اینکه این کتاب جذاب را در کتابراه گذاشتید و ممنون از راه اندازی این اپلیکیشن
کتابی بود که منو شگفت زده کرد بخاطر ارایههای رنگارنگی که استفاده کرده بود و تشبیههایی که بکار برده بود برای انشا نوشتن مناسبه چون با خوندنش ذهن باز میشه و ادم میتونه تشبیههایی زیبایی بسازه به دانش اموزای متوسطههای دوم توصیه میکنم مطالعش کنن و این که درسته گاهی پیچیده میشه ولی میشه درک کرد مطلبو