نقد، بررسی و نظرات رمان دو راهی - غفور درویشانی

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
مریم معز
۱۴۰۲/۱/۲۶
رمانی بود که دوست داشتم هرچه زودتر بخونم و ببینم پایانش به کجا میرسه. رمانی نسبتا عاشقانه‌ای بود، اما میتونست بهتر هم باشه. خیلی خوبه که هر انسانی از احساسش به طرف مقابل بگه و توی دلش نذاره. اما به نظر من توی جامعه امروزی ما دختری اگر پسری را دوست داشته باشه و به پسر بگه، پسر پیش خودش اول فکر میکنه که چه کس بزرگی هست و حتما دخترای دیگه هم دوستش دارن. این طوری احساسات یک دختر پایمال میشه و دلش میشکنه. حالا این یک داستان بود که مجید پسر خوبی بود و برخورد بدی با سحر نداشت. در کل داستان کوتاهی بود که می‌شد پایانش را حدس زد که به خوبی تموم میشه. راستش از بعضی جاهای داستان خوشم نیومد، پسری که این همه جواب منفی از یک دختر شنیده چرا این قدر عزت نفسش پایین هست که بره و دوباره درخواست ازدواج کنه. درسته که باید سمج باشه تا بدستش بیاره، اما به قیمت پایین آوردن عزت نفسش باشه من دوست ندارم. سحر هم کار اشتباهی کرده که زود خودکشی کرده، انسان با حرف زدن مشکلاتش را حل میکنه.
یک نقد هم میخواستم بکنم، اسم رمان به داستان شباهتی نداشت، مجید یک کمی دچار سردرگمی و توی دوراهی گیر کرد و بعدش هم عشقش را پیدا کرد. کسی توی دوراهی گیر میکنه که ندونه چه کاری باید انجام بده. و این که متن نوشته را اگر جوری نوشته بودن که مشخص میشد هرکدوم از افراد دارن چی میگن بهتر بود. من چند بار میخوندم ببینم این مطلب را فرزاد گفته یا مجید یا سعید یا یکی از دخترا.
به هر حال، خسته نباشید میگم به نویسنده. انشاءالله داستان‌های بهتری از ایشون بخونیم.
ابوالفضل حیدری
۱۴۰۲/۸/۲۶
رمان درباره پسری به نام مجید است که عاشق دختری به نام ژینو میشود سالها مجید از ژینو خاستگاری میکند و او هم جواب رد میدهد به طوری که کل دانشگاه از این قضیه مطلع میشوند و برای آن‌ها هم عادی در این بین دختری به نام سحر نیز هست که مجید را دوس دارد اما بر اثر یک اتفاق عشق خود را علنی میکند مجید از نه گفتن ژینو و نصیحت‌های دوستانش فرزاد و سعید بالاخره دست از ژینو میکشد و همه وقتش را به سحر میدهد ژینو بالاخره به مجید بله میدهد اما دیگر دیر شده و مجید به سحر دل بسته در اخرین دیدار سحر انها میبیند و خودکشی میکند که به فرزاد و نامزدش فریبا نجات پیدا میکند و مجید و سحر به هم میرسند و ژینو هم با سعید که سالهای قبل از مجید عاشق او بود ازدواج میکند و فرزاد هم بالاخره از بیماری‌اش میتواند خلاص شود
Gol Zhii
۱۴۰۰/۳/۲۹
دوستانی که میایین میگین رمان افتضاح بود و این حرفا
واقعا شما اصلا به احساسات نویسنده توجه نمی‌کنین قبوله زمان کمی ضعیف بود و شخصیت‌ها کمی بهتر میتونستن پردازش بشن
و کمی از جامعه امروزی دور بود اما این به این دلیل نیست که واقعا اینقدر بد حرف بزنین کمی به احساست نویسنده توجه کنین که باحرفای شما دیگه نمی‌تونه بنویسه ناامید میشین و شما باعثشین
حرف من به نویسنده عزیز ‌
رمانتون میتونست زییا باشه اما زشتم نیست اصلا زشت ندارم
حتما حتما به نوشتن ادامه بدین و سعی کنین شخصیت پردازیتون بهتر باشه و به جزئیات دقت کنین و انتظارات خواننده رو هم مد نظر بگیرین
و وقایع کمی قابل باور باشن
و همچین شخصیت‌ها کمی ثبات داشته باشن
منتظر اثار بعدیتون هستم
Adib
۱۴۰۲/۹/۲۸
بنظرم این کتاب خیلی با مقدمه خوبی شروع شد من واقعا خیلی این کتاب رو دوست داشتم این کتاب از اون دسته کتاب‌هایی که ادم دلش میخاد تا اخرش رو بخونه توصیه میکنم که حتما حتما بخونید از نویسنده این کتاب سپاسگزارم بخاطر اینکه این کتاب را نوشتند این کتاب کلا نکته مثبت داشت البته شاید یه چند تا نکته منفی داشت البته اصلا مهم نبود مثلا یک نکته منفی که این کتاب داشت این بود که مجید و سعید اخر داستان از بیماری فرزاد باخبر شدن اما این نکته اصلا و اصلا از ارزش این کتاب کم نمیکنه. پیام این کتاب این بود که، ما با کسی که عاشقمون هست بیشتر خوشبخت هستیم، تا اینکه با کسی باشیم که فقط ما عاشق اون فرد هستیم. که این پیام جای بحث و تفکر داره. بابت این کتاب ممنونم.
mahtab safa
۱۳۹۴/۶/۲۱
نویسنده خود شیفتگیه مزمن داره و اصلا دختر‌ها رو نمیشناسه و عقده‌ی پولداری توش کاملا موج میزنه. یه دختر اگه کسی رو بخاد بدونه کوچکترین صحبتی ب دستش میاره تازه ملاک واسه پسرهای امروزی پوله. توی یه قسمت نویسنده خوانندگان رو خر فرض کرده ادم با رفیقه جون جونیش چندسال گشته اونوقت نمیدونه طرف خانوادش کی هستن کجان باباش چیکارس. انگار نویسنده هیچوقت دانشجو نبوده. تازه نمیدونه ک بچه‌های کارمندا بیشتر عقده‌ی پولداری دارن. در کل تمام داستان ب غذا خوردن و قدم زدن میگذره. احساساته شخصیته داستان عین یک خودشیفته‌ی بچه ننه هستش ک همه عالم فقط عاشقه این هستن اصلا دوس نداشتنی نیس داستان متاسفم ک دانلودش کردم
الهام بیگ زاده
۱۴۰۰/۴/۲۶
نسبت به رمان‌هایی که تا حالا خوندم خیلی بهتر بوده. طولانی بود ولی نویسنده احساسات رو جوری توی رمان تقسیم کرده بود که توش غرق میشی و خستگی آنچنان به چشت نمیاد در کل عاشقانه زیبایی بود و غم انگیز‌ترین قسمتش قطعه‌ی استاد شریعتی بود که میگه: (من تو را دوست دارم و تو دیگری را و دیگری، دیگری را و اینگونه ست که همه تنهاییم)
✍︎نتیجه اخلاقی رمان: در ناامیدی بسی امید است.
و یه انتقاد خیلی مهم نسبت به نویسنده کاش وقتی از ناامیدی دانشجوها گفتی یه امیدیم میدادی چون به نظرم جمله‌ای که استاد به فرزاد و مجید گفت یکم سنگین بود انگار که بدبختی مملکت تقصیر دانشجوها‌ست☹︎
قاصدک قاصدی
۱۳۹۴/۵/۲۱
بد نبود ولی از چند رمانی که خوندم یه چیزی دستم اومد اونم اینکه متأسفانه یا خوشبختانه یه جاهایی از رمان در مورد ارتباط با خدا و نماز صحبت میکنن که خیلی خوبه ولی بعد راجع بهش توضیح بیشتری نمیدن و بعدش کارهایی میکنه که در شان یه آدم نماز خوان نیست مثل تو این داستان که بعدش اون دختره که عاشقشه میشه دوستش اونم میشه نامزدش. به نظرم میرسه این صحنه نماز که تو چندتا رمان هست بیشتر شده وسیله‌ای یا بهانه‌ای برای اجازه چاپ یه رمان اگر اینطور نیست لطفا توضیح بدید.
ضمنا پسره مجیدم خیلی لوس بود. فرهادم اصلا با نمک نبود
ملیکا
۱۴۰۱/۱۲/۴
بنظرم این کتاب خیلی با مقدمه خوبی شروع شد من واقعا خیلی این کتاب رو دوست داشتم این کتاب از اون دسته کتاب‌هایی که ادم دلش میخاد تا اخرش رو بخونه توصیه میکنم که حتما حتما بخونید از نویسنده این کتاب سپاسگزارم بخاطر اینکه این کتاب را نوشتند این کتاب کلا نکته مثبت داشت البته شاید یه چند تا نکته منفی داشت البته اصلا مهم نبود مثلا یک نکته منفی که این کتاب داشت این بود که مجید و سعید اخر داستان از بیماری فرزاد باخبر شدن اما این نکته اصلا و اصلا از ارزش این کتاب کم نمیکنه✨🌺
Maliheh Sabzalizade
۱۳۹۸/۶/۳۰
نه! چنگی ب دل نزد، خیلی خسته کننده بود، فضای داستان هم خیلی خوب نبود، اینکه همش در دسترس هم بودن خیلی مسخره بودهمه سر راه هم سبز بودن😆، اون جای داستان که قرار بود سرقرار مجید به سحر هدیه بده حرفی از هدیه زده نشد، وقتی هم که سحر تو خوابگاه خودکشی کرد، از خوابگاه پسرا تا اونجا حداقل نیم ساعت فاصله بود چطور تا قبل از اون کسی، اونو نبرده بود بیمارستان، تازه مگه چی شده بود ک خودکشی کرد 😕خلاصه داستان کم جون و آبکی بود
Taraneh Rasoli
۱۳۹۸/۹/۲۵
اصلا داستان جالبی نبود من واقعا متاسفم که معنای عشق رو اینطوری تعبیر کرده بود شخصیت داستان یه روز عاشق بود روز دیگه فارغ این اصلا عشق نیست و من اصلا درک نمی‌کنم که اون دختر برای چی خودکشی کرد واقعا خنده دار بود هیچ هیجانی تو داستان نبود و خیلی کند پیش میرفت راستی دلیل دختره برای اینکه هی به پسر جواب منفی می‌داد واقعا مسخره بود به نظرم نویسنده میتونست دلیل موجه تری بیاره
Atooo Ataii
۱۳۹۴/۸/۷
اصلن جالب نبود، شخصیتا خیلی ساده و ابتدایی بودن، تمام شخصیتا خوب و پاک و عاشق و صادق و...... نشون داده شده در صورتی که خوب و بد باید درکنار هم باشن تا زیبایی داشته باشن، همه خوبه مطلق بودن که همچین آدمایی پیدا نمیشن هم ساده هم پاک هم صادق هم عاشق هم بی‌حاشیه، چه دانشگاه بی‌درو پیکری!!!! چه خابگاه دخترانه‌ی بی‌دروازه ای، داستان هم بدون هییچ هیجانی بدون هیچ چالشی پیش رفت
کاربر الف.م.
۱۳۹۴/۷/۹
درسته دوران دانشجویی دوران خیلی جدی زندگی هر کسی نیست ولی اینقدر هم چرت نیست دیگه، بعضی اتفاقها زیادی لوس در این کتاب سر هم بندی شده بود که دانشجوها رو آدمای غیر واقعی و خیالی نشون میداد آخرشم که؛ همه به هم رسیدن خوش و خرم!!!! با کتاب دفتر خاطرات که رمان خارجی و با احساس و عاشقانه‌ای بود خیلی فرق داشت من که خوشم نیومد میتونست بهتر ازین باشه
ℳaɦყa قربانی
۱۴۰۰/۴/۱۷
من ڪہ خوشم نیومد نویسنده خیلی یه ڇیز رو توصیف می‌کرد و اینڪہ مگہ میشہ یه پسر که به یه دختر اصلا علاقه‌ای نداره یه شبه عاشقش بشه و یه دختر ڪہ تموم زندگی اون پسره بوده یہ شبہ بشہ یہ عشق نفرت انگیز
بعد اینجا سحر خیلی خنگ بود ڪہ رفت عشقشو بہ مجید گف من ڪہ اخرش رو بزور خوندم 😒 بعد سحر خیلی نازک نارنجی بود
Aida Khanoom
۱۳۹۹/۱۲/۱۹
سلام. بیشترازاینکه درموردرمان ارائه شده صحبتی باشه همه اومدن عفت کلامشونوبه رخ میکشن که برای به قول خودتون آدمای تحصیل کرده ودانشگاه دیده خیلی جای تاسف داره نویسنده زحمت میکشه ومینویسه وبهترین نویسنده‌های جهانم نواقصی دارن پس انقدباتوپ وتشر پرانتقادنکنیدچون شماهم پیامیریاخدانیستیدکه اشتباه نکنید.
باتشکر از نویسنده
mahin karimi
۱۴۰۲/۱/۵
با احترام به عقاید نویسنده و نظرات کاربران
به نظرم رمان یکم لوس بود و اینکه همیشه با هم بودند و همه چیز در دانشگاه روی روال بود یکم غیر واقعیه
فکر کردم این جوان‌ها در دانشگاه کاری به جز عشق و عاشقی و بروز احساسات نداشتن و فضا یکم بد بیان شده بود، اگه این رمان رو نخوانیدش به نظرم چیزی از دست ندادین
aida monfared
۱۳۹۴/۳/۱
کتاب خوبی بود، اینکه یه داستان شرح داده شد خوب بود ولی
اسمش به نظرم اشتباه انتخاب شده بود چون مدت کوتاهی بین دوراهی بود.
بعد هم اینکه همه رو زیبا توصیف کرده بود، در صورتی که همه مردم زیبا نیستن.
ولی تیکه‌هایی که فرزاد میپروند و جمله‌هایی که بین چاشنی داستان شده بود رو دوس داشتم.
پریسا مقدم
۱۳۹۴/۲/۲۸
این نوشته یه اغراق بی‌اساسه و شخصیت مجید بیشتر شبیه یه دختر رفتار میکنه تا پسر تو تمام مدتی که کتاب رو میخوندم با خودم میگفتم این یه دختره، شخصیت سحر یه فرد بی‌منطق رو نشون میده کسیکه با دیدن یه اتفاق قضاوت میکنه و حتا حاضر نمیشه دلیل طرف رو بشنوه، درکل نوشته خیلی سطحی و کم ارزش بود.
س حسنپور
۱۳۹۹/۴/۲۷
سلام. اینا اومده بودن دانشگاه واسه ادامه تحصیل یا پیدا کردن همسر‌...؟؟؟ چه وضعشه همه دنبال یکی بودن واسه دوستی.... والا ماهم دانشگاه رفتیم اینجوری نبوده، اگه تو جمله هاتون اسم دانشگاه رو نمیاوردین بعید میدونم کسی فکر میکرد اینجا که اینا انقدر راحتن دانشگاهه
سید حسن حسینی
۱۳۹۶/۱۱/۲۴
شروعش یکم خسته کننده بود خواستم ادامه ندم ولی از وسطاش خیلی خوب شد حس سعید تو وفاداری به مجید و روح بزرگ فرزاد نویسنده خیلی ساده و خوب اورده بود... و طنز‌های شیرینی داشت هیجان هم که داشت البته در داستان خوبی بود!
Javad mosleme
۱۳۹۶/۱۱/۱۷
درکل خوب بود، یه چند تا کلمه غلط املایی داشت و به قول یکی از دوستان یهو عاشق شدنشون یکم بی‌مزه بود. بعدشم از وسط داستان فکر میکردم سعید دوم همون سعیدیه که با ژینو تو 14 سالگیش دوست بود و اخرش بهش میگه من همونم. درکل جالب بود و ممنون از نویسنده و به امید رمان‌های بهتر.
زهرا فهیم
۱۳۹۴/۲/۲۸
واقعا یه کتاب فوق العاده سطحی بود که مناسب گروه کودکان بود. کلا هم نویسنده گویاددختر ندیده تشریف دارن مدام تو داستان از قیافه دخترا تعریف میشه. چشمای کشیدهههه و دختر خوشگلللل و اه اه. خیلی نویسنده کوته فکری داشته این داستان. حیف وقت که بذارید پاش. نخونید. خیلی ضعیفه
غزل عزیزی
۱۴۰۱/۲/۳۱
متاسفانه رمان سطحی‌ای بود از جمله انتقادات من اینکه غلط املایی به چشم میخورد و سطح اطلاعات نویسنده از بیماری‌ام اس بود که اغراق امیز بود.
و دانشگاه را شبیه یک سایت عشق یابی توصیف کرده بود که همگی درگیر عشق‌اند که این موضوع از واقعیت به دور است.
شبنم شفیعی
۱۳۹۸/۱۱/۱۹
خیلی اشکالات در رمان هس عشق‌های الکی احساس‌های مسخره و بچگانه ضعیف بود و نویسنده هیچ اطلاعی از بیماری‌ام اس نداشت هیچ سررشته‌ای برای راهنمایی شخصی که شاید در دوراهی عشق باشه نداشت و خیلی میتونست روی این موضوع مانور بده اما واقعا ضعیف عمل کرده بود
رخساره افشار
۱۳۹۶/۶/۱۴
من فکر میکنم شما اصلا از محیط خوابگاه دخترانه اطلاع ندارید. شما خودکشیم بکنی اجازه ورود اقایون به محوطه خوابگاه دخترا هم نمیدن چه برسه به حمومش... بعد چه طوری مسئول خوابگاه اطلاع نداده به خوانوادش ک دو تا پسر بردنش؟؟؟؟
کلا داستان قویی نبود.
پریا صادقوند
۱۳۹۵/۱۱/۱۱
خیلی عالی بود، یکم احتیاج به بازخوانی داشت تاتک وتوک غلط‌های تایپی برطرف میشد، امیدوارم همه بتونن همچین رمان‌های هدف داری بنویسن، معلوم بود کل داستان برای بالابردن انسانیت خواننده نوشته شده ودرکل داستانش عالی بود
یاس ماه
۱۳۹۴/۵/۸
یعنی عاشق کتاب شدم و مخصوصا از شخصیت فرزاد خیلی خوشم اومد چون با مرام و معرفت بود و در عین ناراحتی میخمدید که این یعنی یه روحه خیلی خیلی بزرگ. از نویسنده این کتاب واقعا کمال تشکر رو دارم و بهش خسته نباشید میگم. چون اثرش واقعا محشره.
محمد مرادی
۱۴۰۳/۷/۲
رمانی بر اساس هدف دانشجوی ایرانی از دانشگاه رفتن... خدا وکیلی موضوعی بجز دختر و خوردن و سلف رفتن تو این کتاب بود؟ هر چی جلو میرفتم ببینم خبری میشه با نه، که اصلا بجز کلیشه ها چیزی نبود که نبودحیف وقت. با اینحال کتابراه دوسِت داریم
دیار عشق
۱۴۰۰/۵/۱
واقعا متاسفم. 😐
نویسنده حتی در مورد بیماری‌ام اس مطالعه نکرده بود.
هزاران هزار نفر مبتلا به بیماری‌ام اس هستند و زندگیه خیلی عادی و بدون مشکل دارند
نویسنده‌ی محترم بیماری‌ام اس کشنده نیست‌ که نوشتید فرزاد‌ام اس داره چند وقت دیگه میمیره😐
. رحیمی نژادی
۱۳۹۹/۴/۱۱
خب راستش رمان یکم کسل کننده بود و غیر واقعی البته خیلی جاهای خوب و قشنگی هم داشت جالب تر از اون برای من این بود که نویسنده این کتاب یک اقاست در کل خوب بود ولی عالی نبود بازم ممنونم از نویسنده این کتاب وخسته نباشید😊
شهرزاد شهبازی
۱۳۹۹/۳/۱
من که دوست داشتم، خسته شده بودم از بس داستان‌های عاشقانه غمگین خونده بودم، فرزاد واقعا‌ی فرشته بود از شخصیتش خیلی خوشم اومد، داستانی کوتاه بود ولی دوسش داشتم، من‌ی کتاب خوندم به اسم ستاره‌های سیاه جذاب بود پیشنهادش میکنم🌸🌼🌹🌻
mmh296 mohamadi
۱۳۹۴/۲/۲۴
خیلی رو شخصیتها کار نشده بود، داستان عاشقانه و رمانتیکی که همه شخصیتها آخر داستان به سرانجام مطلوب میرسن، ازین لحلظ غیرواقعی بود. اما در کل به خاطر روان بودن و سبک و سیاقش خوندنش راحت بود، به نظرم اگه بیشتر روش کار میشد بهتر بود.
Maryam yuosefi
۱۴۰۱/۱۲/۵
سلام این داستان هم مثل بیشتر داستانها همراه با اشکال بود ولی روی هم رفته خوب بود داستانی از زندگی دانشجویی و دردسرهاش و احساس پاک جوانهایی که بهم علاقمند میشن و اتفاقهای بعد اشنایی از نویسنده و کتابراه سپاسگزارم
Maryam Daryanifar
۱۳۹۹/۴/۸
اوایل کتاب خیلی خسته کننده بود و مجبور شدم اخرشو بخونم ولی اخرش جداب بود و مجبورم کرد از ادامه‌اش دوباره بخونم ولی غلط املایی زیاد داشت و توی داستان خیلی اغراق شده بود که باور پذیریش یکم سخت بود
غزاله یزدانی
۱۳۹۶/۳/۱۰
کتاب جذابی بود. با داستانی ساده.. واقعی و گیرا. نثر روانی داشت. این کتابو به همه دوستانی که عشق دوران دانشجویی را تجربه کردن پیشنهاد میکنم. یاد باد ان روز گاران یاد باد. واقعا دست نویسنده درد نکنه مارو برد به گذشته ها
جواد افشاری
۱۳۹۵/۱۲/۲۷
خدا وکیلی خیلی حال کردم. یاد دوران دانشجویی‌ام افتادم. چقدر اون دوران برام خاطره انگیزه و شیرین بود. از شخصیت بزرگ فرزاد خیلی خوشم اومد. از نویسنده و برنامه خوب کتابراه تشکر میکنم.
محیا نجفی
۱۳۹۴/۷/۱۰
کتاب تخیلی‌ای بود همه چیز خیلی خوب پیش میرفت شخصیت مجید هم بیشتر شبیه یک دختر بود تا پسر چون روحیه ایه محکمی نداشت اون حتی نمیدونست با یک دختر چطوری برخورد کنه و دوستاش بهش یاد میدادند ولی در کل تخیلی بود
Ahmad safety
۱۳۹۴/۶/۲۹
همچین بدک نبود ولی بعضی جاهاش بیخود بود خیلی بدم اومد که شخصیت اصلی داستان همش تو توهم بود انگار اصلا پسر نبود انگار بدبخت‌ها آدم انقدر بی‌عزت نفس ولی بعضی جاهاش هم خوب بود ولی خیلی زیادی دیگه عشق و عاشقی شده بود ولی در کل مرسی
زهره سلی
۱۳۹۴/۳/۱۶
راستش داستان شتابزده بود. داستان خوب نوشته نشده بود. شبیه خاطره نویسی بود. ولی در کل من چون خودم ارومیه درس خواندم همه‌ی لو کیشنها,پارک ساحلی,جنگلی و.. نازلو برام تداعی شد. حتی رستوران مروارید....
تکتم مومنی
۱۴۰۲/۴/۲
رمان جالی بود تداعی گر خاطرات خوب دانشجویی بود تیکه‌ها و مزه گرانی‌های فرزاد جالب بود شخصیت‌ها خیلی با واقعیت نزدیک بودند اما آخرش انگار نویسنده کم آورده بود و خ استه زود سر و تهش را چمع کنه
وحید شریف زاده
۱۳۹۷/۳/۷
بسیار زیبا. باره دوم بود این کتاب را میخونم همه چیزش انگار شخصیت و زندگی خودمه. با این تفاوت که من به دختره و دختره به من نرسیدیم تو زندگی.. دعا میکنم همه عاشقای واقعی خوشبخت بشن
fateme kashani
۱۳۹۴/۳/۳۰
بی سر و ته‌ترین داستان عمرم بود...!
پسراشم سوسول‌ترین آدمای دنیان...! ‌ام اس هم باعث کلی نقص حرکتی میشه و کسی ک‌ام اس داره چندسال نمیتونه بدوه....! ... اصلا یه وضعیه داستان
ditto
۱۴۰۲/۹/۲۵
کتاب زیبایی بود، که اگه اصولش رعایت می‌شد چه بسا پر طرفدار تر بود، درسته این کتاب نقص‌ها و ایراداتی داشت اما همراه شدن به شخصیت‌های جالب ذهنتون رو خوش حال میکنه
Armita guitarist😎
۱۴۰۰/۷/۱۴
خیلی آبکی تموم شد ولی به نظرم از تموم اون کتاب‌های هیجانی بهتر بود چون اخرش با خوبی و خوشی تموم شد و مثل بقیه رمان‌ها نبود که با مرگ و جدایی تموم بشه.
خیلی ممنونم از نویسنده عزیز.
میترا ثابت راسخ
۱۳۹۹/۱۲/۲۵
کتاب بنظرم برای کسایی که واقعا بین دوراهی قرار گرفتن خیلی خوبه و اینکه گاهی وقتا بعضی از رفتارامون ممکنه روح خیلی از اطرافیانمون رو خدسه دار کننه باید بیشتر مراقب باشیم
فرزاد ...
۱۳۹۹/۸/۲۹
سلام خیلی باحال بود حال کردم دم نویسنده هم گرم. با این نقد‌های چرت میخایین چیو ثابت کنین خیلی حالیتونه مثلا خدایی ارزش خوندن داره من نمیدونم شما دنبال چی میگردین
مهی تقوی
۱۳۹۸/۷/۲۰
مقدمه داستان خسته کننده بود به طوری که از ادامه داستان صرفه نظر کردم موضوع جالبی نبودبخصوص دیدگاه ژینو از ازدواج؛ بچگانه بود مطالعه این کتاب وقت گذرانی محسوب میشه
عاطفه وحدتی
۱۳۹۶/۷/۱۷
درسته که یکم قوانین خوابگاه و دانشگاه رو خوب جلوه نداده بود اما خیلی قشنگ بود مخصوصا دوراهی که واقعا احساس مجید رو درک کردم. با این داستان هم خندیدم هم بغض کردم عالی بود
Ramin Alizade
۱۳۹۶/۷/۱۵
به قول یکی از دوستان فکر کنم بار اولشونه داستان می‌نویسن. دیالوگ‌ها خیلی غیر طبیعی بودن. تنها نقطه مثبت داستان شخصیت سازیه قوی برای فرزاد بود که شخصیتش رو پسندیدم.
milad timasi
۱۳۹۶/۳/۲۶
Bekhatere akhare dasatan 5setare dadm.. ketab qashngi bod vali kash ykm dastanesh pichide tr bod o keshdar tr.. asheq shodaneshon khyli zod bod
Zafar Nawrozi
۱۳۹۶/۲/۲۵
برای افراد که تازه بخواند به مطالعه آغاز کنند خوب بود چون واژه‌های که استفاده شده بود قابل هضم بود کامگار باشید
1 2 3 4 5 6 >>