نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی خانهای که در آن مرده بودم - کیگو هیگاشینو
4.3
44 رای
مرتبسازی: پیشفرض
سایاکا" مادر جوانی که هیچ خاطرهای از دوران کودکی خودش نداره حالا بخاطر رابطهای که با فرزندش داره به دنبال یافتن خاطرات کودکیشه. تا اینجا ممکنه همهچیز معمولی باشه اما سایاکا بعد از فوت پدرش که رفتارهای عجیب و مرموزی داشته، یک نقشه و یک کلید از بین وسیلههاش پیدا میکنه و از دوست سابقش میخواد که همراهش به این مکان ناشناخته بیاد بلکه دیدن اونجا باعث شه چیزهایی یادش بیاد. از لحظه ورودشون به خانه مخوف، معماهای عجیبی یکی پس از دیگری مطرح میشن. در تلاشن متوجه شن این راز بزرگ که پدر سایاکا حاضر بوده ۲۰ سال مخفی نگهش داره چی بوده. قسمت جذاب ماجرا اینجاست که راوی داستان سایاکا نیست بلکه دوسپسر سابقشه و همین باعث میشه ما دید کلی و بیطرفانهای داشته باشیم. صحنهسازیها و توصیفات فوقالعاده قوی هستند، انگار که یک فیلم تماشا میکنید. شاید ما هیچ وقت متوجه نشیم کلام و یا رفتارمون چقدر میتونه زندگی یک نفر مخصوصا بچهها رو تحتتاثیر قرار بده. پایان غافلگیرکنندهای داره.
در این کتاب راوی قصهی ما اما مردیست که در نوجوانی با سایاکا دوست بوده است. او روایت میکند که سایاکا را بعد از سالهای بسیار در یک دورهمی میبیند و کمی بعد با تماسی عجیب از سمت او مواجه میشود. تماسی که در آن سایاکا از او خواهش میکند تا همراهش به خانهی قدیمیای بیرون شهر برود و به او کمک کند تا از راز کودکیش پرده بردارد.
چیزی که واضح است این است که سایاکا این خاطرات را بنا به ضربهی روانیای که برایش پیش آمده به پستوی ذهنش رانده و به در آن قفل بزرگی زده تا هرگز به یاد نیاورد که زمانی در این خانه مرده است!
جذابیت اثر زمانی بیشتر میشود که به یک سوم انتهایی کتاب میرسیم و ذهن پر از قضاوت ما تلاش میکند پیش از سایاکا تمام حدسیات و فرضیات را جفتوجور کند و همانند یک کارآگاهِ سربلند معما را پیش از نویسنده، حل و کشف کند. بزرگترین لذت خوانش کتابهای جنایی معمایی همین است اما این کتاب با چنان ظرافتی نگاشته شده که تاروپود زخمها و عقدههای کودکی سایاکا در آن کاملا مشهود است. کمکم میفهمیم چه بر سر او آمده که حالا با دخترش چنین سرد و خشن برخورد میکند.
چیزی که واضح است این است که سایاکا این خاطرات را بنا به ضربهی روانیای که برایش پیش آمده به پستوی ذهنش رانده و به در آن قفل بزرگی زده تا هرگز به یاد نیاورد که زمانی در این خانه مرده است!
جذابیت اثر زمانی بیشتر میشود که به یک سوم انتهایی کتاب میرسیم و ذهن پر از قضاوت ما تلاش میکند پیش از سایاکا تمام حدسیات و فرضیات را جفتوجور کند و همانند یک کارآگاهِ سربلند معما را پیش از نویسنده، حل و کشف کند. بزرگترین لذت خوانش کتابهای جنایی معمایی همین است اما این کتاب با چنان ظرافتی نگاشته شده که تاروپود زخمها و عقدههای کودکی سایاکا در آن کاملا مشهود است. کمکم میفهمیم چه بر سر او آمده که حالا با دخترش چنین سرد و خشن برخورد میکند.
کتابی است معمایی و مرموز با پایانی غیر قابل پیشبینی.
شخصیت اصلی داستان زنیه که فکر میکنه یه دورهای از کودکیش رو به خاطر نمیاره و تمام چیزهایی که پدرو مادرش براش تعریف کردند در حافظهاش وجود نداره. حالا بزرگ شده و یه بچه داره و وقتی در مواجهه با لجبازی فرزندش خشمگین و غیرقابل کنترل میشه و بچهاش رو میزنه و همین براش دلیل میشه که گذشتهاش رو بگرده تا بفهمه چه اتفاقی براش افتاده که روحیش رو تهاجمی کرده و اون موصوع رو بخاطرنمیاره تنها چیزی که به یاد داره یک خانه عجیبه که فکر میکند در اون جا خاطراتش رو از دست داده و تصمیم میگیره به اون خونه بره تا شاید دیدن اونجا باعث بشه واقعیت رو بفهمه. در طی داستان تشخیص واقعیت از خیال برای خواننده گنگ میشه ولی با روالی ارامگرهها باز و سوالات پاسخ داده میشه.
ممنون از کتابراه عزیز و راویان توانا و سازنده گان زحمت کش این کتاب.
شخصیت اصلی داستان زنیه که فکر میکنه یه دورهای از کودکیش رو به خاطر نمیاره و تمام چیزهایی که پدرو مادرش براش تعریف کردند در حافظهاش وجود نداره. حالا بزرگ شده و یه بچه داره و وقتی در مواجهه با لجبازی فرزندش خشمگین و غیرقابل کنترل میشه و بچهاش رو میزنه و همین براش دلیل میشه که گذشتهاش رو بگرده تا بفهمه چه اتفاقی براش افتاده که روحیش رو تهاجمی کرده و اون موصوع رو بخاطرنمیاره تنها چیزی که به یاد داره یک خانه عجیبه که فکر میکند در اون جا خاطراتش رو از دست داده و تصمیم میگیره به اون خونه بره تا شاید دیدن اونجا باعث بشه واقعیت رو بفهمه. در طی داستان تشخیص واقعیت از خیال برای خواننده گنگ میشه ولی با روالی ارامگرهها باز و سوالات پاسخ داده میشه.
ممنون از کتابراه عزیز و راویان توانا و سازنده گان زحمت کش این کتاب.
این اولین کتاب از این نویسنده بود که خوندم. داستانی معمایی و جالب داشت. ساکایا زنی هست که هیچ خاطره ای ازقبل از ۵سالگی خود نداره و برای زنده شدن خاطرات کودکی خود به همراه دوست پسر قدیمی خود به کندوکاو میره. درضمن اون مادر دختر سه ساله ای هست که کودکش رو مورد ضرب و شتم قرار میده که ایم موضوع ریشه در کودکی او داره وداستان از زبان دوست پسر ساکایا تعریف میشه. راوی داستان رو بسیار خوب تعریف میکنه. اگه به داستانهایه معمایی علاقه دارید این داستان رو بخونید. ممنون از کتابراه
وقتی متن کتاب ذهن رو به چالش میکشه میفهمم که نوبسنده کار خودش رو به خوبی انجام داده. رازهایی که در یک خانه متروکه پنهان شده و دختری که به دنبال گذشته تاربک و فراموش شدهاش میگرده. پدری که پدوفیل هست و له دختر خودش تجاوز میکنه و برادری که میخواهد خواهرش رو از این وضع نجات بده.
داستان شما رو به گوشههای تاریک و روشن یک زندگی میبره.
گوش بدید و لذت ببرید.
داستان شما رو به گوشههای تاریک و روشن یک زندگی میبره.
گوش بدید و لذت ببرید.
باسلام، کتاب جالبی بود گرچه صدای گوینده زن اولش برامآزار دهنده بود، اگر به کتابهای روانشناسی و معمایی علاقه دارید خوب است، پایان غیر منتظرهای داشت، و باید بگویم که راجع به روح لطیف کودکان که خیلیها آنرا نادیده میگیرند در صورتیکه واقعا نقش مؤثری در پرورش ذهن کودکان دارد، در این کتاب کاملا مشهود است، سپاسگزار تیم خوب شما

یک انتقاد هم دارم به کتابراه به خاطر اینکه کتابهای جدید را در قسمتهای خاص خودشان قرار نمیدهد. مثلا در سرچ کتابهای جنایی جدید این کتاب و کتابهای جدید دیگر نیست. کلا دیر به دیر کتاب صوتی خوب در این ژانر آماده میشود که همین هم درست اطلاع رسانی نمیشود.