کتابی است معمایی و مرموز با پایانی غیر قابل پیشبینی.
شخصیت اصلی داستان زنیه که فکر میکنه یه دورهای از کودکیش رو به خاطر نمیاره و تمام چیزهایی که پدرو مادرش براش تعریف کردند در حافظهاش وجود نداره. حالا بزرگ شده و یه بچه داره و وقتی در مواجهه با لجبازی فرزندش خشمگین و غیرقابل کنترل میشه و بچهاش رو میزنه و همین براش دلیل میشه که گذشتهاش رو بگرده تا بفهمه چه اتفاقی براش افتاده که روحیش رو تهاجمی کرده و اون موصوع رو بخاطرنمیاره تنها چیزی که به یاد داره یک خانه عجیبه که فکر میکند در اون جا خاطراتش رو از دست داده و تصمیم میگیره به اون خونه بره تا شاید دیدن اونجا باعث بشه واقعیت رو بفهمه. در طی داستان تشخیص واقعیت از خیال برای خواننده گنگ میشه ولی با روالی ارامگرهها باز و سوالات پاسخ داده میشه.
ممنون از کتابراه عزیز و راویان توانا و سازنده گان زحمت کش این کتاب.
شخصیت اصلی داستان زنیه که فکر میکنه یه دورهای از کودکیش رو به خاطر نمیاره و تمام چیزهایی که پدرو مادرش براش تعریف کردند در حافظهاش وجود نداره. حالا بزرگ شده و یه بچه داره و وقتی در مواجهه با لجبازی فرزندش خشمگین و غیرقابل کنترل میشه و بچهاش رو میزنه و همین براش دلیل میشه که گذشتهاش رو بگرده تا بفهمه چه اتفاقی براش افتاده که روحیش رو تهاجمی کرده و اون موصوع رو بخاطرنمیاره تنها چیزی که به یاد داره یک خانه عجیبه که فکر میکند در اون جا خاطراتش رو از دست داده و تصمیم میگیره به اون خونه بره تا شاید دیدن اونجا باعث بشه واقعیت رو بفهمه. در طی داستان تشخیص واقعیت از خیال برای خواننده گنگ میشه ولی با روالی ارامگرهها باز و سوالات پاسخ داده میشه.
ممنون از کتابراه عزیز و راویان توانا و سازنده گان زحمت کش این کتاب.