معرفی و دانلود رایگان کتاب کمال نرگس: زندگینامه‌ی نرگس نمازی، همسر شهید کامل حقیقت

معرفی کتاب کمال نرگس: زندگینامه‌ی نرگس نمازی، همسر شهید کامل حقیقت

کتاب کمال نرگس نوشته‌ی زهرا حقی و عصمت مدبر است و در آن داستان زندگی «نرگس»، همسر شهید «کامل حقیقت»، روایت می‌شود. کلمه‌ی کمال در عنوان کتاب ایهام زیبایی دارد: یکی اسم شهید و دیگری به کمال رسیدن. در این کتاب دفاع مقدس، علاوه بر همسر شهید داستان‌هایی را از زبان پسر و مادر شهید می‌خوانیم.

درباره‌ی کتاب کمال نرگس

کتابی که پیش روی شماست، زندگینامه‌ی همسرِ شهید کامل حقیقت است. زهرا حقی و عصمت مدبر در ابتدای کتاب کمال نرگس توضیح داده‌اند که نام شهید در شناسنامه «کامل» ثبت شده؛ اما در فرهنگ آذری‌زبان‌ها نام کامل هم‌معنی کمال در فرهنگ فارسی است. همکاران فارسی‌زبانِ شهید او را با نام کمال صدا می‌زدند و از همین روی، در عنوان اصلی کتاب برای ایجاد ایهام از نام کمال استفاده شده است.

کتاب کمال نرگس شش فصل دارد. در فصل اول به کودکی همسر شهید، نرگس نمازی، پرداخته می‌شود. شهید کامل حقیقت و نرگس نمازی در پایان فصل اول کتاب با یکدیگر ازدواج می‌کنند. فصل دوم شرح زندگی مشترک کمال و نرگس و سپس شهادت کمال است. فصل سوم از زبان پسر شهید در زمان کودکی و هنگام شنیدن خبر شهادت پدرش روایت می‌شود. در فصل چهارم نیز راوی اصلی کتاب کمال نرگس یعنی همسر شهید بازمی‌گردد و داستان زندگی خود را بعد از شهادت همسرش تعریف می‌کند. در فصل پنجم، بار دیگر پسر شهید راوی‌ست و از بیماری دختر خانواده و سختی‌هایی که تحمل‌ کرده‌اند می‌گوید. فصل ششم از زبان مادر شهید است که عاوه نام دارد؛ مادر دو شهید مفقود‌الاثر که سال‌هاست انتظار دیدن پیکر فرزندانش را می‌کشد..

زهرا حقی و عصمت مدبر سعی کرده‌اند با روایت کتاب از زبان شخصیت‌های مختلف، خواننده را با پیچ‌وخم‌های زندگی خانواده‌ی شهید آشنا و آن‌ها را با داستان زندگی شهید همراه کنند. در پایان کتاب عکس‌های شهید کامل حقیقت و دیگر اعضای خانواده آمده. انتشارات آقاپور با همکاری خانه‌ی داستان چوک،‌ کتاب کمال نرگس را به انتشار رسانده‌ است.

کتاب کمال نرگس برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به کتاب‌های حوزه‌ی دفاع مقدس و زندگی خانواده‌ی شهدا علاقه دارید، کتاب کمال نرگس برای شما مناسب است.

در بخشی از کتاب کمال نرگس: زندگینامه‌ی نرگس نمازی، همسر شهید کامل حقیقت می‌خوانیم

باورم نمی‌شد که این جدایی تمام شده است! از لابه‌لای بوس و بغل همراهان نگاهی به کامل انداختم ؛ سرش پایین بود، خجالت می‌کشید نگاهم کند؛ ولی از احوالش معلوم بود که خوشحال است؛ این را از چشم‌هایش فهمیدم که در عین نجابت می‌خندید!

فردای آن روز با عاوه و مهدی به بازار رفتیم. دوباره کامل را دیدم؛ خیلی خوشحال بود؛ در جمع بودیم و حرفی باهم نمی‌زدیم؛ اما ریزریز می‌خندیدیم و سلیقه‌مان در خرید خیلی به‌هم نزدیک بود.

فهرست مطالب کتاب

فصل اول؛ کمال، نرگس کودکی
فصل دوم کمال، نرگس جوانی
فصل سوم؛ کمال، حسن بابای من
فصل چهارم؛ کمال، نرگس فاطمه هدیه خدا
فصل پنجم؛ کمال، حسن مریم
فصل ششم؛ کمال عاوه چشم انتظار
عکس‌ها