معرفی و دانلود کتاب قلعه پری از کریمخان تا لطفعلیخان
برای دانلود قانونی کتاب قلعه پری از کریمخان تا لطفعلیخان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب قلعه پری از کریمخان تا لطفعلیخان
یکی از سنن زندیه این بود که در نبردها زنان به یاری شوهران خود در جنگ و گریز شرکت میجستند. میگویند در یکی از جنگ و گریزها یکی از سپاهیان افغان با صدای بلند به کریمخان ناسزا میگوید: «اگر مردی چرا زنت را جلو میاندازی و خودت فرار میکنی؟ بیا و با من جنگ کن.»
کریمخان با اسب به سوی افغان میتازد و با یک ضربه شمشیر او را به دو شقه میکند سپس بوسهای بر لبهی شمشیر میزند و به زبان لری میگوید:
تو میبوری و بختُم نیبوره.
قریه کوچک وسرسبز پری در دل دشتهای وسیع لرستان آبستنِ تَنِش و آشوبی شد که بعدها حجم چشمگیری از تاریخ ایران را رقم زد. قریهی پری گرچه بر فراز تپهای کوهستانی، مشرف به صحرایی بس خرّم و با صفا و مزارعی پر بار قرار داشت، اما پیرامون قریه حصارهای بلندی رابطهی قریه را با فضای اطراف قطع میکرد. در واقع «پّرِیِ» محصورِ درون دیوارهای مرتفع کهن، آن حکایتها برای گفتن داشت. بر خلاف دیگر قلعهها- که آن را مرور زمان به مخروبهای مبدّل میکند- قلعه پری هم زمان با گذشت زمان مستحکمتر، مقاومتر گردید؛ و با مرمتهای مداوم و به کار بردن مصالحِ مخصوص دوام آن دوران و نیز توجه خاص اهالی به نقش قلعه بر این دوام و بقا میافزود. درهایِ بزرگ و سنگین قلعه با حلقههای پیچ وتاب دار و میخکوبیهای درشت- که معلوم نیست- چگونه آن را در الوارهای محکم کوبیده بودند- به قلعه ابهت خاصی بخشیده بود.
آن درها حتی در خلال روز هم زیاد از هم فاصله نمیگرفتند. هوا هنوز تاریک نشده آن دو در محکم به هم میچسبیدند و یکدیگر را تنگ در آغوش داشتند: (این امر بدان مفهوم بود که قلعه تا سپیده دم کسی را به درون خود نمیپذیرفت، مگر در موارد بسیار استثنائی. همهی اهالی و آشنایان آنان نیز خوب میدانستندکه شب هنگام نباید به سوی قلعه پری رفت، یا اگر میرفتند زمان و حرکتشان را به سمت قریه طوری باید تنظیم نمایند که قبل از بسته شدن دروازه جلوی قلعه باشند.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب قلعه پری از کریمخان تا لطفعلیخان |
نویسنده | بهرام افراسیابی |
ناشر چاپی | انتشارات مهرفام |
سال انتشار | ۱۳۹۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 759 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-9915-40-1 |
موضوع کتاب | کتابهای زندیان |
اول کتاب یک جمله لری منتسب به کریم خان میگه:
تو میبوری و بختم نیبوره
و بعد پایینش میگه زبان زندها لکی بوده.
خب وقتی که لک بوده پس اون جمله اصلا اعتبار نداره چراکه اون جمله اصلا لکی نیست.
لکیش میشه این:
توئه موری و چاره مه نموری.
بعد اومده میگه لکی از گویشهای هر بچه لریه
اولا پنج سالهای میدونه که لری خودش گویشه نه زبان.
دوما لکی خودش زبانه و سال 96 هم ثبت ملی شد و هم ثبت جهانی.
و اگه اندکی در مورد دسته بندی زبانها اطلاعات داشته باشین میدونید که اصلا لری و لکی در یک شاخه زبانی نیستن.
سوما حتی نزدیکترین همسایههای قوم لک که لر هستند لکی نمیفهمن.
و بعد میگه لکی در کوهدشت لرستان هست.
باید بگم که
در استان لرستان غالبیت جمعیت خرم آباد، الشتر، دلفان و کوهدشت لک هستن.
و همچنین جمعیت کثیری در استان کرمانشاه، ایلام، همدان.
و به صورت پراکنده در استانهای قزوین، شیراز، کردستان، خراسان و قم که لکهای قم عمدتا از بازماندههای ایل زند هستند.
و همچنین در قسمتهای شرقی عراق.