معرفی و دانلود کتاب صوتی اژدهای صلح

معرفی کتاب صوتی اژدهای صلح

کتاب صوتی اژدهای صلح نوشته لیندا رگزدال، داستان فانتزی و ماجراجویانه اژدهایی به نام «اومانی» را روایت می‌کند که رسالتش گسترش صلح و عشق در جهان است. این داستان آموزنده به کودکان یاد می‌دهد که همه چیز را با دیده صلح و همدردی بنگرند.

موضوع کتاب صوتی اژدهای صلح چیست؟

یکی از روزها که «شروین» داشت با خوشحالی اطراف خانه‌شان پرسه می‌زد، با یک چوب درخشان روبه‌رو شد. او که فکر می‌کرد چوب به جایی گیر کرده، سعی کرد با تمام قدرت آن را بیرون بکشد. اما متوجه می‌شود آن چوب نیست بلکه یک دم بزرگ است! پس از آن با اومانی آشنا می‌شود؛ اژدهایی که به نظر همه موجودی ترسناک و خبیث است اما در واقعیت اینطور نیست. شروین تصمیم می‌گیرد قبل از آنکه درمورد اومانی قضاوت کند بیشتر با او آشنا شود.

پس از مدتی شروین می‌فهمد اومانی یک اژدهای معمولی نیست. بلکه او اژدهای صلح است و وظیفهٔ مهمی دارد و آن وظیفه مهم رساندن پیام صلح به گوش تمام مردم جهان است. لیندا رگزدال (Linda Ragsdale) در کتاب اژدهای صلح (The Peace Dragon) درمورد عشق، اعتماد و اهمیت در آغوش گرفتن صحبت می‌کند. همچنین او به کودکان می‌آموزد دیگران را به‌خاطر آنچه که هستند بپذیرند و دوست داشته باشند؛ نه به‌خاطر آن چیزی که به نظر می‌رسند.

کودکان با شنیدن این کتاب به اهمیت قدرت کلمات، پذیرش و نگریستن به دنیا با قلبی گشوده پی می‌برند. نویسنده این کتاب را با هدف ضدیت با تبعیض نژادی، زورگویی و تعصب نوشته و کودکان را به سمت مهربانی، هم‌بستگی، وحدت و پذیرش تفاوت‌ها سوق می‌دهد.

«اژدهای صلح» درواقع نام یک سازمان غیرانتفاعی است که هدف آن آموزش و گسترش صلح در سراسر جهان می‌باشد. هر کدام از کتاب‌های مجموعه داستان‌های اژدهای صلح درمورد همین موضوع صحبت می‌کند و به کودکان می‌آموزد به سمت وحدت، مهربانی و پذیرش حرکت کنند.

«Kirkus Review»، مجله نقد کتاب آمریکایی، درمورد این کتاب گفته است: «این اژدهای صلح ممکن است به کودکان کمک کند چه در زمین بازی و چه در دنیای واقعی با کسانی که متفاوت به نظر می‌رسند به جای ترس، با شفقت رفتار کنند.»

کتاب صوتی اژدهای صلح مناسب چه کسانی است؟

این کتاب برای کودکان 3 تا 7 سال و والدینی که قصد دارند برای کودکان خود قصه‌های آموزنده بگویند مناسب است.

در بخشی از کتاب صوتی اژدهای صلح می‌شنویم:

اژدهایانِ بزرگ و عظیم‌الجثه چیزی نیستن که هرروز ببینیشون. اگر هر کسِ دیگه‌ای بود، امکان داشت فرار کنه ولی شروین فقط کنجکاو، کمی گیج و یک کوچولو هم ترسیده بود. هرچی هم که باشه اون یک اژدها بود، ولی یک اژدهای خندون.

شروین: «چرا داری لبخند میزنی؟»

اژدها که داشت سعی می‌کرد جلوی خنده‌ش رو بگیره جواب داد: «خب، من هروقت که یک آدم جدید می‌بینم لبخند می‌زنم. این توی طبیعتمه. اون‌هایی که نمی‌شناسم هم دوست‌هامن که فقط هنوز ندیدمشون. تو چرا جیغ می‌کشی؟»

شروین: «معلومه، چون تو یک اژدهای بزرگ و عظیم‌الجثه‌ای! کلِ بدنت از پولک‌های تیغ‌دار پوشیده شده! یک جورایی ترسناکی.»

اژدها در حالی که لبخند میزد پرسید: «واقعا؟ بیا از نزدیک‌تر ببین.»

حالا وقتی یک اژدهای خندون ازت می‌خواد کمی جلوتر بری، به نظر منطقی میاد که سرِ جات وایستی. توی بعضی از داستان‌ها، نزدیک‌تر شدن به یک اژدها می‌تونه تصمیم خیلی بدی باشه اما این یکی از اون جور داستان‌ها نیست. توی بعضی از اون‌ها، یک جست‌وجوگر میتونه برای نزدیک شدن به اژدها کمی بترسه ولی شروین از اون جور جست‌وجوگرها نبود پس چند قدم به سمت اژدها برداشت.

فهرست مطالب کتاب صوتی