معرفی و دانلود کتاب صد قصه

معرفی کتاب صد قصه

ما وظیفه داریم خدائی باشیم یعنی صفات خداوند را در وجود خودمان ایجاد (ظاهر) کنیم. این صفات به بهترین و کامل‌ترین شکل در وجود پیامبر آخر، حضرت محمد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ و آلِهِ ظاهر شده است. یکی از آن صفات، استفاده از بیان داستانی برای فهماندن مطالب می‌باشد. همچنان که داستان خرما خوردن آن حضرت و تکان دادن درخت برای نشان دادن اثر استغفار را شنیده‌اید. خداوند هم در قرآن که بالاترین کلام و کامل‌ترین سخن است، از داستان استفاده  نموده. با الگو برداری از روش پسندیده پیامبر و با پیروی از سبک بیان آیات قرآن، سعی کرده‌ایم در این کتاب برای هر تذکر قرآنی و حدیث مُرتَبِط، شاهد مثالی از وَقایعِ روزمرة زندگی بیاوریم. 

امّید است جملات این کتاب در روح پاک جوانان و نوجوانان اثر بگذارد و در نظر قطب هستی و امام دنیا و آخرت، میزان اعمال جنّ و انس، آقا امام زمان عَجَّلَ الله تعالی فَرجَهَ، همچون دست و پا زدنِ غرق شونده‌ای باشد که از بزرگان زمان امید دستگیری و یاری دارد. به همین جهت نیز نام کتاب خود را اقتباسی از کتاب صد موعظه دانشمند محترم کرمان قرار دادیم. 

ضمناً این ایام مُصادِف با ولادت برادرزاده گرامی،  آقای سَید امیر محمّد اُخوّت حَفَظَهُ الله شده است. شاید داستان‌های این کتاب، کمک حالِ پدر و مادر مؤمن و پاک این کودک نور سیده در آشنائی او با مفاهیم قرآنی باشد. و امّا چند نکته :

1-  داستان‌های کتاب از سوره‌های آخر قرآن شروع شده است. علت این ترتیب، همراهی با جلسات قرآنمان می‌باشد. این جلسات به برکت پیشنهاد مادر بزرگوار که عمرشان با عزت باد، در منازل فامیل برپا می‌شود. نام هر داستان هم یکی از احادیث معصومین عَلَیهِمُ السّلام است. 

2- هر داستان، از سه بخش تشکیل شده: 1 حدیث زیبای اخلاقی، 1 آیه از قرآن که فرمایش اخلاقی آن حدیث را تأیید می‌کند و 1 مثال از وقایع زندگی روزمره. تأکید ما بر روی آیات اخلاقی و احادیث اخلاقی، به خاطر این است که بنظر می‌رسد مهم‌ترین مشکل جامعه مسلمانان در زمان کنونی عدم شناخت اصول اخلاق و عدم رعایت آن هااست و گرنه به برکت فعالیت پیشوایان دین، عُمومِ مردم با اصول عقاید و همچنین با احکام شرعی آشنائی دارند. 

3- شماره آیات در این کتاب با در نظر گرفتن این مطلب بیان شده که جمله بسم الله الرحمن الرحیم در تفکر شیعه، اولین آیه از آیات همه سوره‌ها محسوب می‌شود. پس در قرآن‌های معمولی که این جمله را جزو آیات سوره به حساب نمی‌آورند، آیات بیان شده در  این کتاب، 1 شماره عقب تر هستند.  

 4- به همسایه‌ها و دوستان و شاگردانمان هر وقت که با هم هستیم می‌گوئی‌ام که داستان بگویند. آن‌ها شفاهاً می‌گویند و ما هم شاخ و برگی می‌دهیم باشد که سال‌ها بعد، نسل‌های بعدی، این داستان‌ها را بخوانند و عبرت بگیرند. رحمت باد برای گوینده بفرستند و یادی از ما بکنند. پس از مرگ خیلی به این رحمت بادها نیاز داریم. نوشته‌های ما، ثابت می‌کنند دوستدار اهل بیت، علم و دانش و درستکاری، چشم پاکی و ناموس پرستی، دینداری و سایر صفات خوب هستیم. موجودیت ما را حفظ می‌کنند و ان شاءالله ذخیره‌های نیکوئی برای ما هستند. ضمناً به گویندگان این قصّه‌ها تأکید می‌کنم اگر حوصله دارند، این قصه‌ها را بنویسند و به ما بدهند. این کار باعث افزایش توجه آنان به اتفاقات اطرافشان و عبرت آموزی از آن‌ها شده است الحمدلله. 

5-  همه قصه‌ها خاطرات هستند. مُنحَصِر به قصّه‌های من نیست. خاطرات جسته و گریخته ما از هر گوشه در کنار هم جمع می‌شوند و متنی را تشکیل می‌دهند. اتّفاقی که برای عمو افتاده با زایمان عمّه و عروسی خاله و از مکه برگشتن دائی مخلوط می‌شود و یک هویت جدید را تشکیل می‌دهند، طوری که گویا آن 4 حادثه، به طور واحد برای یک خانواده اتفاق افتاده است. هر چیز در بین اتّفاقات روزمره، یک صحنه از قصّه‌ای جدید می‌شود. و این صحنه‌های جدا از هم، در مغز عجیب انسان، با هم جمع می‌شوند و هویتی جدید پیدا می‌کنند طوری که وقتی آن قصه را می‌خوانی بین آن‌ها یک همبستگی و ارتباط منطقی پیدا می‌کنی. فکر می‌کنی هر کدام مقدّمه دیگری بوده و زنجیروار به همدیگر مُرتَبِط بوده‌اند. سبحان الله از عظمت خداوند که تکه‌ای از گوشت نرم و سفید به نام مغز را با این قدرت شگفت انگیز در جسم ضعیف ما تعبیه کرده است. سبحان الله.