معرفی و دانلود کتاب داستان دوستی ارنست و سلستین

معرفی کتاب داستان دوستی ارنست و سلستین

در دنیای پرجنب‌وجوشی که دانیل پناک در کتاب داستان دوستی ارنست و سلستین به تصویر کشیده، موش‌ها و خرس‌ها نمی‌توانند با یکدیگر رفیق شوند. اما خرس این داستان تخیلی، ارنست و موش قصه، سلستین، قواعد این دنیا را بر هم می‌زنند. نویسنده با روایت این قصه شیرین نشان می‌دهد که حتی دشمنان هم می‌توانند با هم دوست شوند و شاید هیچ‌کس و هیچ‌چیز نتواند جلویش را بگیرد.

دربارۀ کتاب داستان دوستی ارنست و سلستین:

سلستین و باقی موش‌های کتاب داستان دوستی ارنست و سلستین (Le roman d'Ernest et Célestine) وظیفه‌ دارند که هر شب به دنیای بالا بروند تا دندان‌های شیری بچه‌خرس‌ها را جمع کنند و به دندان‌پزشک اعظم تحویل بدهند تا برای موش‌های پیر دندان‌های تازه بسازد. اما سلستین دوست ندارد دندان جمع کند! او دلش می‌خواهد نقاش شود و نقاشی بکشد. یکی از شب‌هایی که سلستین به جهان بالا می‌رود، با خرسی به نام ارنست آشنا می‌شود. او به ارنست می‌گوید که دندان‌پزشک اعظم قول داده که اگر سلستین پنجاه‌ و دو تا دندان جمع کند، به او اجازه می‌دهد که تمام عمرش نقاشی بکشد. ارنست هم به او کمک می‌کند تا چندصد دندان جمع کند. وقتی سلستین می‌خواهد به جهان زیرین برگردد، ارنست همراهی‌اش می‌کند، اما در راه برگشت به جهان بالا، به خواب زمستانی فرو می‌رود و موش‌ها با پیدا کردن ارنست در حیاط مدرسه و فهمیدن دوستی‌اش با سلستین، تصمیم می‌گیرند این دو را محاکمه کنند.

دانیل پناک (Daniel Pennac) در این کتاب با بیانی ساده و با شیوۀ مصاحبه و گفت‌وگو با شخصیت‌های اصلی کتاب، اثری شیرین و جذاب و خواندنی برای کودکان خلق کرده است. او به شیوه‌ای غیرمستقیم و با استفاده از ابزارهای داستانی نشان می‌دهد هیچ‌کس را نباید بر اساس ظاهرش قضاوت کرد و به‌ دست‌ آوردن شناخت کامل از دیگران می‌تواند به ما فرصت انتخاب دوستان خوب را هدیه کند.

اقتباس سینمایی از کتاب داستان دوستی ارنست و سلستین:

در سال 2012، با همکاری دو کشور فرانسه و بلژیک پویانمایی موفقی بر اساس این کتاب ساخته شد و توانست در سال 2014، در جشنوارۀ اسکار افتخار نامزدی بهترین انیمیشن سال را از آن خود کند.

کتاب داستان دوستی ارنست و سلستین برای چه‌کسانی مناسب است:

این کتاب آموزنده را به کودکان 7 تا 12 ساله پیشنهاد می‌دهیم.

با دنیل پنک بیشتر آشنا شویم:

نویسندۀ فرانسوی کتاب حاضر علاوه بر نویسندگی در حوزه نقد ادبی و نوشتن فیلم‌نامه نیز فعالیت می‌کند. دنیل پنک در سال 2007 برندۀ جایزۀ رنودو شد. از آثار دیگر او می‌توان به «چشم گرگ»، «انشای قاتل» و «همچون یک داستان» اشاره کرد.

در بخش‌هایی از کتاب داستان دوستی ارنست و سلستین می‌خوانیم:

سلستین با اعتراض گفت: «اما من که فقط خرس‌ها رو نمی‌کِشم، من هر چیزی رو که ببینم طراحی می‌کنم، بیشتر از همه، طرحِ موش‌ها رو می‌کشم، از متروی قایقی هم طراحی می‌کنم! برای اینکه دوست دارم یه طراح بشم! و می‌خوام یه نقاش هم بشم! و می‌خوام...»

ولی هیچ‌کس به حرف‌های او گوش نمی‌کرد. دکتر اعظم، طراحی‌های سلستین را یک‌به‌یک پاره کرد، آن‌ها را ریزریز کرد و همه را در سبد زباله ریخت. (باران غم‌انگیزی از کاغذ!) بعد از آن دفتر نقاشی را طوری در سبد انداخت که انگار هرگز به چنین چیز کثیفی دست نزده است. کلینیک سپید بیش از هر زمانی در سکوت فرو رفته بود. سلستین از شدت ترس داشت می‌مرد. نفسش بند آمده بود. دکتر اعظم به شانه‌های سلستین چنگ انداخت. «ما به هنرمند نیاز نداریم ابلهِ کوچولو! ما به دندون‌پزشک نیاز داریم! ما بزرگ‌ترین خانواده‌ی راسته‌ی جوندگانیم، نکنه یادت رفته؟ ارزشمند‌ترین دارایی ما دندون‌های جلویی‌مونه.»

دندان‌پزشک اعظم همیشه می‌خندید. اما خنده‌اش شبیه نیشخند باغبانی بود که می‌خواست ساقه‌های گل‌های رز را قطع کند. می‌دانید که چه می‌گویم؟ دقیقاً همان لبخند.

فهرست مطالب کتاب

1: معرفی (وقتی جایی می‌رویم، خودمان را معرفی می‌کنیم.)
2: دنیای بالادست و دنیای پایین‌دست (دنیای خرس‌ها و موش‌ها)
3: همه‌چیز چطوری شروع شد (اول باید این مسئله تمام شود تا قصه شروع شود!)
4: در دنیای تاریک سلستین (قصه‌ی خرس‌های غول‌پیکر شرور)
5: ارنست بیدار می‌شود (من گرسنه‌ام!)
6: دنیای پایین‌ دست (یادآوری می‌کنم، منظور دنیای موش‌هاست.)
7: سلستین نمی‌خواهد دندان‌پزشک شود (او می‌خواهد هنرمند شود.)
8: پنجاه‌و‌دو دندان (کار غیرممکن)
9: ارنست چگونه دستگیر شد (این فصل بسیار کوتاه است، چون وقایع خیلی سریع اتفاق افتاد.)
10: ارنست چگونه فرار کرد (این فصل از فصل قبل، دو برابر طولانی‌تر است. چون فرار کردن ارنست دو برابر سخت‌تر از دستگیر شدنش است.)
11: بزرگ‌ترین کارِ دنیا (واقعاً هم کار کوچکی نبود.)
12: به افتخار سلستین (زنده‌باد سلستین!)
13: فصل دلهره‌آور (یا حتی خیلی بیشتر از فاجعه)
14: فصل بدتر (البته شاید بدتر!)
15: فصلی تقریباً آرام (وقتش رسیده بود!)
16: این‌طور نمی‌ماند (با سلستین، هیچ‌وقت این‌طور نمی‌ماند.)
17: در زیرزمین (حافظه‌ی خانه)
18: تنهایی (سلستین، تنها موش دنیا)
19: روزی که ارنست و سلستین، واقعاً بهترین رفقای دنیا می‌شوند. (مثل یک شروع جدید)
20: و در ادامه (خوشبختی)
21: بیماری ارنست (هشدار!)
22: در این مدت (در طول این مدت چه اتفاقی می‌افتاد؟)
23: از زمستان تا بهار (بله دیگر، فصل‌ها می‌گذرند.)
24: بهار (خانه‌تکانی بزرگ بهاری)
25: پیک‌نیک (دیگر فصلش است)
26: دستگیری (در زندان)
27: در زندان است (ارنست هم همین‌طور، حالا دلیلش را می‌فهمید.)
28: محاکمه (متهم بایستد!)
29: پایان محاکمه (متهمان، ما را نجات بدهید!)
30: فصل آخِر (اما داستان‌ها هرگز تمام نمی‌شوند، آن‌ها درون ما ادامه دارند.)
31: دوستم، گابری‌یل ونسان (همیشه پشت یک داستان، داستانی دیگر نهفته است.)
سپاسگزاری