معرفی و دانلود کتاب بهترین چوگان باز: داستان‌هایی از سرزمینی نزدیک

معرفی کتاب بهترین چوگان باز: داستان‌هایی از سرزمینی نزدیک

کتاب بهترین چوگان باز، کتابی برای کودکان 8 سال به بالا اثر اریک لوم است. در این کتاب، می‌توانید سه افسانه‌ از فرهنگ شفاهی چیترالی بخوانید و از تماشای تصاویر رنگارنگ و پرجزئیات فرانسوا پلس لذت ببرید. چیترال، جایی در شمال غربی پاکستان است که داستان‌های جذاب چوگان‌باز مشهوری که پادشاه به او حسادت می‌کرد، پادشاهی که با یک کلاغ درگیر شد و داستان شاهدختی که گیر نامزدی بدریخت و بداخلاق افتاده بود، در آنجا اتفاق می‌افتد.

درباره‌ی کتاب بهترین چوگان باز

یکی از چیزهایی که ما را با جهان آشنا می‌کند و دیدگاهی وسیع و رشدیافته به ما می‌دهد، خواندن داستان است. داستان‌ها، مفاهیم بزرگ را در قالبی شیرین و جالب به ما آموزش می‌دهند و باعث می‌شوند خودمان را جای شخصیت‌های بزرگ بگذاریم یا خودمان را در وضعیت‌های عجیب‌وغریب تصور کنیم. حالا اگر این داستان‌هایی که می‌خوانیم از فرهنگ‌های مختلف دنیا باشد و ما را با طرز فکر مردمی که آن‌ها را ندیده‌ام و نمی‌شناسیم آشنا کند که نورعلی‌نور است. کتاب بهترین چوگان باز (Contes d'un royaume perdu) اثر اریک لوم (Erik L'Homme) یکی از همین کتاب‌هاست که برای ما، سه افسانه از فرهنگ عامه‌ی مردم چیترال روایت می‌کند. چیترال، جایی است کوهستانی و زیبا در شمال غربی پاکستان. می‌توانید تصور کنید چقدر نزدیک ایران است؟ پس بیایید بخوانیم تا ببینیم فرهنگ آن‌ها چه شباهت‌هایی با ما دارد و چه تفاوت‌هایی.

افسانه‌ی اول کتاب بهترین چوگان باز، درباره‌ی چوگان‌بازی است به نام بگال که در میان مردم روستایش، بسیار محبوب و مشهور است. او و اسبش هماهنگی بی‌نظیری دارند و با قدرت بدنی و سرعتی فوق‌العاده، یکی پس از دیگری، مسابقات را برنده می‌شوند. محبوبیت بگال آنقدر زیاد می‌شود که پادشاه به او حسودی می‌کند و به فکر کشتن او می‌افتد. آیا اوضاع جوری که پادشاه دوست دارد پیش می‌رود؟

افسانه‌ی دیگر کتاب بهترین چوگان باز، درباره‌ی پادشاه چیترال است که برای شکار پلنگ برفی رفته؛ اما موقع استراحت، کلاغی روی پیشانی پادشاه، خودش را راحت می‌کند. می‌توانید تصورش را بکنید باقی ماجرا چطور پیش می‌رود؟ افسانه‌ی سوم هم درباره‌ی شاهزاده خانمی جوان و زیباست که با شاهزاده‌ای دیگر، باید دورادور عهد ازدواج ببندد. او همیشه شاهزاده‌ی خود را تصور می‌کند که چقدر می‌تواند زیبا، خوش‌قدوبالا و مهربان باشد. اما وقتی بالاخره او را می‌بیند، با یک کوتوله‌ی بدریخت و بداخلاق روبرو می‌شود که اصلاً شبیه مرد رؤیاهایش نیست. شاهزاده خانم باید چه کند؟ ادامه‌ی افسانه را بخوانید.

اریک لوم، نویسنده‌ای فرانسوی است که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف سفر در سراسر جهان و ارتباط گرفتن با مردمی از اقوام و فرهنگ‌های مختلف بوده است. او هر کجا می‌رود، با مردم به دادوستد و ارتباط می‌پردازد و قصه‌های عامیانه‌ی آن‌ها را می‌شنود و یادداشت می‌کند. به‌این‌ترتیب، او با بازنویسی این افسانه‌ها، کودکان سراسر جهان را با فرهنگ‌های مختلف و داستان‌های جورواجور آشنا می‌کند. قلم او روان و ساده و برای نوجوانان بسیار خواندنی است.

کتاب بهترین چوگان باز، تمام رنگی است و تصاویری بسیار دیدنی دارد که به تصورات شما از داستان‌ها رنگی تازه می‌بخشد. تصاویر درخشان و پرجزئیات این کتاب، کاری است از نویسنده و تصویرگر معروف کتاب کودک، فرانسوا پلس (François Place). کتاب بهترین چوگان باز را مهناز عسگری بسیار روان و شیوا ترجمه کرده است و پرنده‌ی آبی، واحد کودک و نوجوان انتشارات علمی و فرهنگی، آن را به چاپ رسانده است.

نکوداشت‌های کتاب بهترین چوگان باز

• سه داستان زیبا، بسیار عجیب‌وغریب و درعین‌حال بسیار شیوا در این کتاب گردآوری شده است. کتاب بهترین چوگان باز بسیار شاعرانه و باکیفیت است. داستان‌ها با زبانی دقیق و واژگانی پیچیده بیان می‌شود. تصاویر دیدنی فرانسوا پلیس نیز به زیبایی داستان‌ها می‌افزاید و چیدمان ظریف آن‌ها را به تصویر می‌کشد... (وب‌سایت کتاب شوازیر آن لیور)
• این کتاب جمع‌وجور، گوشه‌ای دورافتاده از جهان را به‌صورتی جذاب و اجمالی به خوانندگان نشان می‌دهد... کتاب درعین‌حال که فرهنگی دورافتاده و مردم آن را با احترام معرفی می‌کند، نکات درستی را در خود جای‌داده است و طیف گسترده‌ای از مخاطبان را راضی نگه می‌دارد. (مجله‌ی کتابخانه‌ی مدرسه)
• داستان‌هایی سرزنده که با نقاشی‌هایی دلپذیر همراه شده‌اند. بازگویی روایت‌هایی نادر از منطقه‌ای دورافتاده. (بوک‌لیست)

کتاب بهترین چوگان باز برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب بهترین چوگان باز برای کودکان سنین 8 تا 12 سال، نوجوانان و حتی بزرگترها، خواندنی است.

در بخشی از کتاب بهترین چوگان باز: داستان‌هایی از سرزمینی نزدیک می‌خوانیم

اما خودمانیم، اگر آن‌قدر قدرتمند بود، چرا امروز کسی او را به‌خاطر نمی‌آورد؟!
تنها چیزی که در یاد آدم‌ها باقی‌مانده، پادشاه کلاغ‌سیاه است. این نام را بعد از ماجرایی روی این پادشاه نهادند... این پادشاه علاقه‌ی زیادی به شکار داشت.

او تیر و کمانش را برمی‌داشت، سوار بر اسب می‌شد و از یک سر قلمرواش به آن سرش می‌رفت، و در دل کوه به دنبال فرزترین و چابک‌ترین حیوانات می‌گشت.

بدجنس نبود. او صرفاً دوست داشت قدرت و مهارتش را آزمایش کند. البته، وقتی پادشاه به شکار می‌رفت، مردم هم آسوده بودند. در این حال، پادشاه نمی‌توانست مردم را به ستوه آورد یا در جنگ به سر ببرد. اما بزرگ‌ترین اشتباه این پادشاه، و بسیاری از پادشاهان دیگر، غرورشان است. غرور این پادشاه بی حد و اندازه بود.

او به تنومندی و نیرومندی خرس بود، و گمان می‌کرد از تمام پادشاهان کره‌ی زمین قدرتمندتر است! روزی پادشاه در منطق‌های پرت و دورافتاده در قلمرو حکومتی‌اشِ به شکار پلنگ رفت.

به این منطقه ورشیگوم می‌گفتند. سه نفر همراهش بودند: و ِگش، کار و نیسکار. هر سه بهترین شکارچی‌های این سرزمین بودند. قدرت بینایی «گش» همتا نداشت.