نظر خاطره برای کتاب با عشق، مامان

داستان درباره نویسنده جنایی نویس زنی پرفروش و مشهور به نام الیزابت دان که مرده البته مرگش مشکوک و دخترش مکنزی کپسر میونه خوبی با مادرش نداشت وپدرش هم مردی دائم الخمر که با مادرش مشکل داشت. داستان های الیزابت همگی تاریک و گوتیک و جنایی بودند وخودش در یک پرورشگاه بزرگ شده بود و بعد مرگش رازهای تاریک و هولناکی ازش رو دخترش مکنزی توسط حرفهای پدرش با یه مرد ناشناس و نامه هایی مشکوک از یک طرفدار به نام oxox متوجه میشه. تو نامه ها شخصیت تاریک و روان پریش الیزابت کاملا نمودار میشه. اما ایا تمام اون داستان هایی که می نوشت نمودی از کارها وشخصیت خود الیزابت بود یا فقط ساخته ذهن مریضش؟؟ مکنزی تصمیم میگیره به پرورشگاهی که مادرش در اون بزرگ شده و کار وحشتناکی که اونحا انجام داده و براساس اون کتاب مشهورش درو غ ها، دور غها وانتقام رو نوشته، ببینه و با یکی از مستخدمین اونجا که به مادرش نزدیک بوده رو ببینه و واقعیت گذشته زندگی مادرش رو بفهمه اما.... داستان میتونست ستاره بیشتری بگیره اگر این همه سانسور نداشت طوری که به شعور خواننده توهین بشه و درک داستان سخت بشه. همینطور کمی ریتم کند اما فصلهای خیلی کوتااه و اینکه هر فصل با شخصیت جدید و ماجرای جدید شروع نمیشه و داستان ادامه دار و منسجم و پر تعلیق هستش خواننده رو مشتاق به خوندن میکنه