نظر Sama asadzadeh برای کتاب صوتی آخرین روز یک محکوم به اعدام

آخرین روز یک محکوم به اعدام
ویکتور هوگو، رضا عمرانی
۴۴۹۲ رای
Sama asadzadeh
۱۴۰۴/۰۹/۱۳
نقد «آخرین روز یک محکوم» اثر ویکتور هوگو
این کتاب فریادی است علیه عادت‌کردن به مرگِ قانونی؛ روایتی فشرده از ذهن مردی که در آستانه‌ی اعدام ایستاده و ثانیه‌ها را نه می‌شمارد، بلکه می‌بلعد. هوگو به‌جای خطابه‌ی مستقیم، وارد قلمرو تجربه‌ی زیسته می‌شود: ترس، امیدهای کوتاه، شکنندگی خاطرات و هجوم تصویرِ گیوتین. همین انتخاب زاویه دید اول‌شخص، متن را از بیانیه‌ای سیاسی به شهادتی انسانی بدل می‌کند و خواننده را از جایگاه ناظر به جایگاه شریکِ اضطراب می‌کشاند.
قدرت رمان در سادگی بی‌رحمانه‌ی آن است. شخصیت نام ندارد، جرم نامشخص است و گذشته مبهم. این حذفِ عامدانه، فرد را به «هر انسان» تبدیل می‌کند و طناب را دور گردنِ هر خواننده می‌اندازد. اعدام دیگر مجازاتِ دیگری نیست؛ تهدیدی است علیه کرامتِ همگانی. هوگو با حذف پیرایه‌ها، وجدان مخاطب را هدف می‌گیرد و نشان می‌دهد قانون، وقتی از شفقت تهی شود، چگونه به ماشین بدل می‌شود.
از نظر ساختار، کتاب بر مونولوگ‌های کوتاه و پاره‌پاره استوار است؛ ضرب‌آهنگی که تند و ناآرام است، مثل تپش قلب محکوم. نقدهایی به تکرار احساسات وارد شده، اما این تکرار خود بازنمایی وضعیت روانیِ انسانی است که در حلقه‌ی اضطراب اسیر است. نثر، شفاف و بی‌ادعاست؛ تصاویر کم‌حجم اما کوبنده‌اند و پایان‌بندی، نه رهایی می‌دهد و نه تسلّا، بلکه زخم را باز می‌گذارد تا فراموش نشود.
«آخرین روز یک محکوم» بیش از آنکه داستانی درباره‌ی مرگ باشد، محاکمه‌ای است برای جامعه‌ای که مرگ را عادی کرده است. کتاب می‌پرسد عدالت بدون ترحم چیست و قانون بدون انسانیت کجا می‌ایستد. پاسخ‌ها شعار نیستند؛ ضربه‌اند. این اثر سندی اخلاقی است که با گذر زمان کهنه نمی‌شود، زیرا هر جا مرگِ رسمی هست، صدای این کتاب تازه است.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟