داستان زن ریزنقش از پایتخت که آن را بیوه مینامند در واقع زنی پولدار است که در دو زندکی مشترک قبلیاش بهش خیانت شده و در اصل بخاطر پول و ثروتش همسرش او را انتخاب کرده
نکات واقعی که در جامعه وجود دارد در این داستان نشان داده شده
همسایههایی سخن چین اهل غیبت و فضول که او را قضاوت میکنند در حالی که زنی ست با حیا با لباسهایی ساده در حالی که هنرمند خیاطای است که گلدوزی هم میکند جامعه بی رحم را نشان میدهد ودردناکاش اینه که زنان دیگر در این داستان بسیار سطح پایین هستند و حس درک و همنوع دوستی ندارند و سنگدلانه صحنه مرگ این بیوه را نظاره میکنند و همواره میترسند نکند این زن شوهرانشان را از راه به در کند!!!!!!
واقعا اگر قرار است مردی خیانت کند مگه میشود جلویش را گرفت؟
من از دست این زن هم خیلی حرص خوردم باید خانهاش را عوض میکرد به محلهای میرفت که فرهنگ مردم آن جا بالا باشد
باید خوشگل تیپ میزد زندگی میکرد نه اینکه دست با خودکشی بزند
خودش را ارتقا میداد با مردم سطح بالا تری نشست و برخواست میکرد بجای اینکه موجودی منفعل و افسرده باشد تا دیگران اینطور دربارهاش قضاوت کنند و او را به ورطه نابودی بکشند.
نکات واقعی که در جامعه وجود دارد در این داستان نشان داده شده
همسایههایی سخن چین اهل غیبت و فضول که او را قضاوت میکنند در حالی که زنی ست با حیا با لباسهایی ساده در حالی که هنرمند خیاطای است که گلدوزی هم میکند جامعه بی رحم را نشان میدهد ودردناکاش اینه که زنان دیگر در این داستان بسیار سطح پایین هستند و حس درک و همنوع دوستی ندارند و سنگدلانه صحنه مرگ این بیوه را نظاره میکنند و همواره میترسند نکند این زن شوهرانشان را از راه به در کند!!!!!!
واقعا اگر قرار است مردی خیانت کند مگه میشود جلویش را گرفت؟
من از دست این زن هم خیلی حرص خوردم باید خانهاش را عوض میکرد به محلهای میرفت که فرهنگ مردم آن جا بالا باشد
باید خوشگل تیپ میزد زندگی میکرد نه اینکه دست با خودکشی بزند
خودش را ارتقا میداد با مردم سطح بالا تری نشست و برخواست میکرد بجای اینکه موجودی منفعل و افسرده باشد تا دیگران اینطور دربارهاش قضاوت کنند و او را به ورطه نابودی بکشند.