اوایل داستان جذاب بود ولی در ادامه نویسنده صرفا فقط از قوهی تخیل!!! و بازی با لغات و تعابیر عاشقانه بهره برده بود..
احمد پسر روستازادهای که از روستا فرار کرده و مدام به محض پیش آمدن واقعهای میزند زیر گریه!!! درحالیکه بودن در کوچه و خیابان و روی پای خود ایستادن باید شخصیت محکم تری از او میساخت...
🤌تنها نکته مثبت قضیه گوشزد کردن این نکته بود که باید نوجوان را درک و نه ترک کرد: یک سمت قضیه خانوادهای است که دیگر سراغی از او نگرفتند و انگار بیشتر به چشم منبع درآمد به او نگاه میکردند ولی طرف دیگر قضیه، خانوادهای خیر که حامی و پشتیبان او شدند...
بقیه صرفا داستان عاشقانهی نه چندان خوبی بود که بر اساس قوهی خیال بنا شده و تا میتوانست کشپیدا کرده بود!
در کل، شاید بتوان ازین داستان در نگارش فیلمنامههای هالیوودی بهره برد...
احمد پسر روستازادهای که از روستا فرار کرده و مدام به محض پیش آمدن واقعهای میزند زیر گریه!!! درحالیکه بودن در کوچه و خیابان و روی پای خود ایستادن باید شخصیت محکم تری از او میساخت...
🤌تنها نکته مثبت قضیه گوشزد کردن این نکته بود که باید نوجوان را درک و نه ترک کرد: یک سمت قضیه خانوادهای است که دیگر سراغی از او نگرفتند و انگار بیشتر به چشم منبع درآمد به او نگاه میکردند ولی طرف دیگر قضیه، خانوادهای خیر که حامی و پشتیبان او شدند...
بقیه صرفا داستان عاشقانهی نه چندان خوبی بود که بر اساس قوهی خیال بنا شده و تا میتوانست کشپیدا کرده بود!
در کل، شاید بتوان ازین داستان در نگارش فیلمنامههای هالیوودی بهره برد...