معرفی و دانلود کتاب قلبی که کار می‌کند

معرفی کتاب قلبی که کار می‌کند

کتاب قلبی که کار می‌کند، اثری تاثربرانگیز در حوزه‌ی خاطره‌نگاری است. راب دلینی، نویسنده‌ی کتاب و کمدین سرشناس، خاطره‌های خود از فوت پسر کوچکش را در این اثر به رشته‌ی تحریر درآورده است. نویسنده در این کتاب پرفروش ساندِی تایمز، تجربه‌ی تلخ از دست دادن فرزندش هِنری را با خواننده به اشتراک گذاشته است.

درباره‌ی کتاب قلبی که کار می‌کند

کتاب قلبی که کار می‌کند (A Heart That Works)، اثری در سبک خاطره‌نگاری برای شرح رویدادی غم انگیز است. راب دلینی (Rob Delaney)، نویسنده‌ی کتاب، تجربه‌ی بسیار تلخ از دست دادن فرزندش، هنری، را در این اتوبیوگرافی روایت کرده است. دلینی با صداقتی ستودنی، احساسات خود از تجربه‌ی مرگ فرزند را در این اثر با مخاطب به اشتراک گذاشته است.

هنری، پسر کوچک راب دلینی در 2016 گرفتار تومور مغزی می‌شود. او در آن زمان در سریال بسیار معروف فاجعه ایفای نقش می‌کرد. بازی در این سریال باعث شد تا دلینی و خانواده‌اش از لس‌آنجلس به لندن نقل مکان کنند. نویسنده در این اثر با طنزی گزنده به توضیح تفاوت‌های فرهنگیِ زندگی در انگلستان و آمریکا و بیماریِ مهلکِ فرزندش پرداخته است.

سوگواری به شیوه‌ی کمدین‌ها

به رغم تلاش‌های بسیار، هنری حدود دو سال بعد چهره در نقاب خاک می‌کشد. نویسنده توضیح می‌دهد که با مرگ هنری، دنیای او و خانواده‌اش فرو می‌ریزد. به دنبال این اتفاق ناگوار، خشمی بسیار شدید در وجود راب دلینی شکل می‌گیرد. برخورد با این خشم و غم فقدان فرزند، اتفا‌ق‌هایی است که در ادامه‌ی کتاب قلبی که کار می‌کند به آن‌ها پرداخته شده‌اند.

کتاب قلبی که کار می‌کند را انتشارات راوشید با ترجمه‌ی آیدا یاسمی‌ زاده، چاپ و روانه‌ی بازار کرده است.

افتخارات کتاب قلبی که کار می‌کند

• کتاب پرفروش نیویورک تایمز؛
• بهترین کتاب سال 2022 از نگاه نیویورکر، اینترتینمنت ویکلی، یواس‌ای تودی، مادرجونز، نیویورک پست و...

نکوداشت‌های کتاب قلبی که کار می‌کند

• هر چند که این کتاب ممکن است دلخراش باشد، اما طنز سیاهِ راب دلینی حتی بر سخت‌ترین لحظات سایه افکنده. کتاب دلینی در نهایت درباره‌ی یک عشق فراگیر است. (نیویورک تایمز)
• خاطراتی شدیداً تأثیرگذار و ناراحت‌کننده درباره‌ی بیماری و مرگ پسر خردسال نویسنده. این کتاب به‌ویژه برای هر کسی که عزیزی را از دست داده، به‌خصوص یک فرزند، تاثیر عمیقی خواهد داشت. (مارگارت اَتوود)
• من عاشق این کتاب هستم، و این یک مسیر دشوار است که سرشار از فیض، زیبایی و دردی باورنکردنی است. بارها گریه کردم، بسیار خندیدم، با دلینی‌ها سوگواری کردم و زیر بسیاری از لحظات شجاعت، صداقت بی‌حد، انسانیت و عمیق‌ترین مفاهیم خط کشیدم. تمام آنچه می‌توانم بگویم، این است: عالی بود! (آن لاموت، نویسنده‌ی کتاب پرنده به پرنده)

کتاب قلبی که کار می‌کند برای شما مناسب است اگر

• به سبک خاطره‌نویسی علاقه دارید.
• فقدان عزیزی را تجربه‌ کرده‌اید و می‌‌خواهید با مطالعه‌ی کتابی درباره‌ی سوگ، غم خود را تسکین دهید.

در بخشی از کتاب قلبی که کار می‌کند می‌خوانیم

هنری هفت ماه در بیمارستان تخصصی کودکان «گِریت اورموند استریت» بستری بود. پس از آن، دیگر به سطح مراقبت تخصصی آنجا نیاز نداشت، بنابراین به بیمارستان «ویتینگتون» منتقل شد؛ همان جایی که کمتر از دو سال پیش در آن متولد شده بود.

در ابتدا با انتقال او به ویتینگتون مخالفت کردیم؛ چون تنها جایی که واقعاً می‌خواستیم او به آن منتقل شود، خانه‌مان بود. علاوه بر آن، من مشغول فیلم‌برداری فصل سوم سریال فاجعه بودم، پس لیا مجبور شد خودش به‌تنهایی کارهای انتقال را انجام دهد. به ما گفته بودند در ویتینگتون هیچ‌کس آموزش ندیده تا از نوع خاص تراکئوستومی هنری مراقبت کند.

اما البته، کارکنان ویتینگتون خیلی زود خلاف این را ثابت کردند. آن‌ها به‌سرعت در مراقبت از تراکئوستومی و دیگر مشکلات پیچیده پزشکی هنری مهارت پیدا کردند. مهم‌تر از آن، با هنری نه صرفاً به‌عنوان یک بیمار، بلکه به‌عنوان کودکی با خواسته‌ها و افکاری فراتر از وضعیت جسمی‌اش برخورد کردند.

یکی از پرستاران ارشد اجازه می‌داد هنری در میز پذیرش کنار او بنشیند و هنگام ورود بیماران به بخش، از آن‌ها استقبال کند نیم‌لبخند همیشگی‌اش در چهره‌اش می‌درخشید. او در آنجا درمان‌های فیزیکی و بازی‌درمانی خوبی داشت و عاشق فضاهای بازی سرپوشیده و روباز آن‌ها شده بود. آنجا پر از اسباب‌بازی بود و یک "آشپزخانه" کوچک داشت که می‌توانست در آن سرگرم شود. او و اسکار معمولاً با هم روی اسکوترها و قطارهای کوچک بازی می‌کردند.

در مدت اقامت هنری در ویتینگتون، هر دو هفته یک‌بار برای شیمی‌درمانی به گریت اورموند استریت منتقل می‌شد. این درمان حالش را به‌شدت بد می‌کرد، و باید مراقب بودیم که مبادا عفونتی کنترل‌نشده پیش بیاید. با هر نوبت شیمی‌درمانی، وضعیت جسمی‌اش اندکی وخیم‌تر می‌شد.