معرفی و دانلود کتاب تاریخ ماریخ مستطاب ساعت: کتاب چهارم مجموعه تاریخ ماریخ مستطاب
برای دانلود قانونی کتاب تاریخ ماریخ مستطاب ساعت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب تاریخ ماریخ مستطاب ساعت: کتاب چهارم مجموعه تاریخ ماریخ مستطاب
اگر خیال میکنید فهمیدن اینکه ساعت چند است از همان اولش قدر الان که بالای صفحه گوشیتان میبینیدش آسان بوده، سخت در اشتباهید. شرمین نادری در کتاب تاریخ ماریخ مستطاب ساعت، اینبار به سراغ این وسیلهی اسرارآمیز مربوط به زمان میرود. به روزگاری که زمان را از چشم گربهها میخواندند، از صدای خروس همسایه، از سروصدای توپ سحر، از بوق حمام عمومی، از لخلخ برگشتن شاگرد کلهپزی و حتی از غرغر گلهی گوسفندان که شبهنگام از چرا برمیگشتند. حالا فکرش را بکنید به این دوران بیزمان یک چیزی مثل ساعت اضافه کنند... آخ که چه غوغایی بر پا شود.
دربارهی کتاب تاریخ ماریخ مستطاب ساعت
اینطور که از شواهد موجود تاریخی پیداست و طبق تحقیقات و مطالعات جاندار و پروپیمانِ شرمین نادری در کتاب تاریخ ماریخ مستطاب ساعت، روزگاری بوده که مردم ساعت نداشتهاند و برای اینکه صبحها بتوانند از خواب بیدار شوند به آوازخواندن خروس همسایه متوسل میشدند، یا با صدای گوشخراش بوق حمام عمومی سرِ کوچه که خبر گرمشدن آب خزینهاش را میداد و یا حتی سروصدای توپچیهای سحر که دیگر نورِعلینور بودند و مردم بیچاره را با صدای توپ از خواب میپراندند.

آنوقتها که مردم ساعت نداشتند زندگی کلاً جورِ دیگری سپری میشد و آدمها بدون ساعت یا داشتن درک دقیقی از زمان، بیشتر از حالا دل و دماغ یکجا نشستن یا هیچکاری نکردن داشتند. مثلاً سرگرمیهای محبوبشان این بود که دورِ هم بنشینند و قصه بگویند و شبچره بخورند و زیر کرسی بنشینند. بعد هم اگر گفتی از کجا میفهمیدند که صبح شده؟ باریکلا همین که سپیده سر میزد و گنجشکها از خواب بیدار میشدند و کلاغها به غارغار میافتادند، معلوم میکرد که صبح شده و وقت نماز و نانوپنیر و رفتن دنبال کاراست.
وقتی خروسها ساعت بودند و کلاغها زنگ هشدار
بالاخره یک روز رسید که ساعتی بزرگ بر فراز شمسالعمارهی تهران نصب شد؛ ساعتی که میگفتند هدیهی ملکه ویکتوریاست و با بوق و کرنا، ناهار و شام و هزار زلمزیمبو، مردم را حیران و مدهوش خود کرده بود. اما همانها که آنجا ایستاده بودند و با شگفتی نگاهش میکردند، هیچ خبر نداشتند که از صبح فردا بیدار شدن با ساعت شروع میشود و دیگر تا همیشه و تا همینحالا هم ادامه دارد. از همان لحظه، دیگر لازم نبود کسی شبها از بالشتش قول بگیرد که صبح فردا بیدارم کن. خوابِ آدمها درست مثل خواب ما امروزیها شد... خوابی که هر صبح منتظر زنگ ساعت است؛ از آن خوابهای جانانهی بیسروته.
کتاب تاریخ ماریخ مستطاب ساعت نوشتهی شرمین نادری همان کتابی است که میگوید تاریخ همیشه هم خشک و حوصلهسربر نیست و میتواند مثل یک قصه، پر از شوخی و روایتهای شیرین باشد. قصهی روزگاری که آدمها وقت نداشتند، چون اصلاً ساعت نداشتند و بعد، همان آدمها یکهو ساعتدار شدند و تازه فهمیدند زمان چه موجود عجیبی میتواند باشد؛ موجودی که گاهی با چشمهای گربهها جابجا میشود، گاهی با سایهی یک چوب روی بام، گاهی با ستارهی زهره و گاهی هم با دنگدنگ یک ساعت پاندولدار که کاری میکند کل شهر یکجا از خواب بپرند.
در این کتاب، ساعتها برای خودشان یکپا شخصیت دارند. گاهی اعصابخردکن هستند، گاهی ترسناکاند، گاهی دردسرسازاند و گاهی هم باشکوه و مایه مباهاتاند. کتاب از چغازنبیل میگوید و ساعت آفتابی سههزارسالهاش؛ از ساعت آبیای که با آن دعوای قدمتدارِ نوبت آب کشاورزان قطع شد و از روزهایی که چیز عجیبی به نام «غروبکوک» معنی شروع یک روز جدید را میداد.
اگر میخواهید بفهمید چرا ساعت تبدیل شدند به فرمانروای زندگی روزمرهی آدمها و چرا زمان گاهی از دست آدم لیز میخورد و همه را پشت سرش جا میگذارد، این کتاب جذاب و سرگرمکننده با تصویرگریهای نعیم تدین از نشر هوپا همان قصهای است که باید بخوانید.
کتاب تاریخ ماریخ مستطاب ساعت برای شما مناسب شماست اگر
- 11 تا 17 ساله هستید و علاقهمند به تاریخ و سردرآوردن از تاریخچهی چیزهای مختلفید.
- دنبال یک کتاب تاریخی که همزمان آنقدرها هم خشک و جدی نباشد میگردید.
- به ساعت علاقهی خاصی دارید و از آنهایی هستید که یکعالم ساعت جمع کردهاید و برای خودتان کلکسیون ساعت دارید.
- یک رفیق ساعتباز دارید که میتوانید با هدیهدادن این کتاب به او خورهی ساعت بودنش را به رسمیت بشمارید.
- زیبایی، جذابیت، قدمت و تاریخچهی ساعتها برایتان جذاب است و توجهتان را جلب میکند.
- فکر میکنید ساعت اصلاً هم چیز عجیبوغریب و ترسناک و پررمزورازی نیست و فقط یک وسیلهی خیلی عادی، ساده و معمولیست.
در بخشی از کتاب تاریخ ماریخ مستطاب ساعت: کتاب چهارم مجموعه تاریخ ماریخ مستطاب میخوانیم
تاریخنویسان پیر و خاکخورده از وسط کتابهای تاریخ، سرفهکنان میگویند که در آن روزها ساعتهای عجیبوغریبی هم به ایران آمده بود به اسم ساعتهای معومعوکُن که در هر نیمساعت و سر هر ساعت، یک سر گربه از سوراخش بیرون میپرید و اعصابت را به هم میریخت.
میتوانید تصور کنید که چنین سروصدایی برای اعصاب آدمهای بزرگسال چقدر ضرر دارد و مریضشان میکند، هرچند که بچهها از دیدن هزاربارهی آن پیشی لذت ببرند و بخندند.
البته گویا این نوع ساعت در کشور ما زیاد دوام نیاورد، چون اولاً دنیا دست بچههای معصوم نبود؛ گذشته از آن، از چندصدسال پیش مردم این کشور بهخاطر محبت بیکران پادشاهانشان و البته سختیهای گذران زندگی، کمی، فقط کمی، بیاعصاب بودهاند.
همهی اینها را گفتم که بگویم اجداد ما حوصلهی سروصدای ساعت طوطیدار و قناریدار و پاندولدار و معومعوکن را نداشتند و فوری خاموششان کردند.البته کیست که بگوید اجداد ما حق نداشتند؟
اما خودمانیم، همهی این ساعتهای غیرقابلتحمل که بهقول پدربزرگم باعثوبانی دعواهای زیادی هم شدند، بالاخره جای خودشان را در خانهها باز کردند و به مردم عادی ایران آموختند که زمان چیز مهمی است و خیلی چیزها باید درست سروقت اتفاق بیفتد؛ مثلاً بچهها سروقت به مدرسه بروند، کارمندان بانک سروقت در بانک حاضر باشند و جناب حمامی هم سروقت درِ حمامش را باز کند، بیآنکه لازم باشد با صدای بوقش همه را بدخواب کند.
فهرست مطالب کتاب
مقدمه
مردم وقتشناس
اصلاً ساعت چی هست؟
یک ساعت تاریخ
مسئلهی زمان
ساعت شما کوک است؟
این ساعت سعد است یا نحس، یا اصلاً ساعت سعدونحس چیست؟
چند جور ساعت داریم؟
هنر محیرالعقول ساعتسازی
میرسیم به ساعتهای مشهور
ساعت آخر یا خب، این کتاب هم تمام شد!
فهرست منابع
مشخصات کتاب الکترونیک
| نام کتاب | کتاب تاریخ ماریخ مستطاب ساعت: کتاب چهارم مجموعه تاریخ ماریخ مستطاب |
| نویسنده | شرمین نادری |
| ناشر چاپی | انتشارات هوپا |
| سال انتشار | ۱۴۰۳ |
| فرمت کتاب | |
| تعداد صفحات | 176 |
| زبان | فارسی |
| شابک | 978-622-2046-46-0 |
| موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی نوجوان، کتابهای داستان و رمان طنز نوجوان، کتابهای اطلاعات عمومی برای نوجوانان، کتابهای کودک 9 تا 12 سال |

















