معرفی و دانلود کتاب پرواز قو

معرفی کتاب پرواز قو

در روزگاری که سایه‌ی سیاست بر همه‌ی ابعاد زندگی مردم افتاده بود، آرتور شیمل، قهرمان کتاب پرواز قو، در میانه‌ی رقص و جنگ، هنوز در جست‌وجوی انسانیت و زیبایی بود. مرتضی نیکو در این رمان تاریخی - تخیلی، ما را به مونیخِ جنگ جهانی دوم می‌برد. او نشان می‌دهد که چطور حزب نازی حتی رقصیدن را به ابزار تبلیغ بدل می‌کند و هنرمند در میان بمباران و سیاست، معنای هنر را به فراموشی می‌سپارد.

درباره‌ی کتاب پرواز قو

زمانی که خیابان‌های تمام شهرهای اروپا زیر چکمه‌های سربازان حزب نازی لگدمال می‌شود، صدایی در هوا می‌پیچید. آرتور شیمل، مربی باله و هنرمندی است که پشت پیانو نشسته و والس گربه‌ی شوپن را برای مهمانی اوا براون می‌نوازد. مردی که چند روز قبل در خیابان‌های بی‌نور مونیخ، با نگاهی غمگین به دنبال تصویری از گذشته می‌گشت. گذشته‌ای که مادر و همسرش در آن هنوز زنده بودند و گروه باله‌ی پروانه‌های مونیخ هنوز منحل نشده بود.

مرتضی نیکو با الهام از رویایی که درباره‌ی هیتلر دیده، رمان تخیلی پرواز قو، درباره‌ی یک مربی باله به نام آرتور شیمل را روایت می‌کند؛ شیمل به صورت اتفاقی در ساحل با اوا براون آشنا می‌شود و پس از آن به حلقه‌ی نزدیکان او راه پیدا می‌کند.

رقص زیر سایه‌ی پیشوا

آشنایی آرتور با اوا، او را به شکل غیرمنتظره‌ای به جهان هنر برمی‌گرداند. این بار این جهان در خدمت قدرت است و پایش را به کاخ‌ها، مهمانی‌ها و سپس دهلیز‌های امنیتی و خوفناک رژیم می‌کشاند. در این میان برای او، عشق، موسیقی و خاطره‌های از دست رفته به پناهگاهی بدل شده‌اند. جایی برای انسانی که می‌کوشد در میانه‌ی افول انسانیت، هنوز زیبا بماند.

مرتضی نیکو، نویسنده‌ی رمان تاریخی پرواز قو، زبان و ذهنیت شرقی‌اش را به خدمت توصیف رویدادی تاریخی در اروپا گرفته است. او از چهره‌های تاریخی واقعی (مثل اوا براون، یوزف گوبلز و آلبرت اشپی‌یر) و مستندات استفاده می‌کند تا جهان استعاری و شخصی خودش را خلق کند. روایت او ترکیبی از توصیف‌های سینمایی، مونولوگ‌های درونی و ضرباهنگی کند و موسیقیایی است که حرکات نرم رقص را به یاد می‌آورد. نویسنده با دقت، تعارض میان هنر و سیاست و خشونت و زیبایی را کاویده است و در خلال آن انسانی را نشان می‌دهد که در تاریکی‌ها شعله‌ی کوچکی را روشن نگاه داشته است.

رمان پرواز قو با همت نشر مروارید چاپ شده است.

کتاب پرواز قو برای شما مناسب است اگر

• فضای آلمان در دوران جنگ جهانی دوم و پشت‌صحنه‌ی زندگی حزب نازی برایتان جذاب است.
• به داستان‌هایی با فضای تصویری، شاعرانه و آمیخته با موسیقی کلاسیک علاقه دارید.
• دوست دارید داستانی با موضوع تقابل هنر و سیاست بخوانید.

در بخشی از کتاب پرواز قو می‌خوانیم

ژنرال بورگدورف جام شرابش را بالا گرفت. «این یکی را به سلامتی شیمل می‌نوشم.»

ژنرال فگلاین که در مقابل آرتور ایستاده بود گفت: «بهتر است معطل نکنی، فکر نمی‌کنم این ژنرال بورگدورف دست از سرت بردارد.»

آرتور داشت فکر می‌کرد. مثل این‌که دیگر هیچ چاره‌ای نداشت. یکدفعه به وسط جمعیت رفت و با قیافه‌ای جدی شروع به ورانداز کردن آن‌ها کرد. انگار در حلقه‌ای از چشم‌های منتظر گیر افتاده بود. ماریانه شونمانِ زیبارو با لبخندی به لب چشمکی به او زد. دهان هاینریش هوفمانِ عکاس باز مانده بود. مادر اوا نگاهش را از نگاه او می‌دزدید و خود اوا با چهره‌ای نگران او را نگاه می‌کرد. دیگر از هیچ‌کس هیچ صدایی برنمی‌خاست. همه دیدند که آرتور مثل پرنده‌ای دست‌هایش را به‌آرامی باز کرد و رو به آسمان به گردش درآورد... بالا پرید و به دور خودش چرخی زد... با چهار گامِ بلند به یک طرف جهید، رو به بالا پرید و پاهایش را صدوهشتاد درجه باز کرد... با نوک پنجه بر روی زمین ایستاد، پاهایش را جمع کرد و به حالتی کرنش‌وار به زانو نشست... دستانش را رو به آسمان گرفت و درحالی‌که سر و سینه‌اش هم به سمت بالا متمایل بود، پرنده‌وار دستان و انگشتانش را رو به بالا کشید... بر روی پنجۀ یک پا چرخید و به هوا پرید، چرخید و به هوا پرید... فرفره‌ای شده بود که تا می‌توانست، می‌چرخید. ایستاد و دست‌هایش را از هم گشود. با این‌که محدودۀ فضای رقصش بیشتر از چند گام نبود اما بر روی چمن حیاط، سخت گرم رقصیدن بود. از هیچ‌کس هیچ صدایی برنمی‌خاست. گاهی در حال رقص به زنی خیره می‌شد. به ماریانه شونمان که رسید، به گونه‌ای هیجان‌زده دست بر روی سینه‌اش گذاشت و یک قدم جلوتر رفت. وقتی به کارش پایان داد جمعیت به‌شدت او را تشویق می‌کرد.