معرفی و دانلود کتاب گنجشک باوفا و دارکوب بدجنس

معرفی کتاب گنجشک باوفا و دارکوب بدجنس

کتاب گنجشک باوفا و دارکوب بدجنس نوشته‌ی علیرضا ملکی سورکوهی اثری آموزنده برای کودکان است که داستان دوستی دو گنجشک را شرح می‌دهد. این کتاب کودک، افزون‌بر اینکه اوقات سرگرم‌کننده‌ای را برای بچه‌ها فراهم می‌آورد، به آن‌ها سبک زندگی پرندگان مختلف را نیز آموزش می‌دهد و مفاهیم ارزشمندی درباره‌ی دوستی، اعتماد و قدرشناسی را برایشان روشن می‌کند.

درباره‌ی کتاب گنجشک باوفا و دارکوب بدجنس

ماجرای کتاب گنجشک باوفا و دارکوب بدجنس اثر علیرضا ملکی سورکوهی در جنگلی بزرگ و زیبا شروع می‌شود. در این جنگل دو گنجشک با نام‌های حنایی و سینه‌سرخ در کنار یکدیگر زندگی خوشی داشتند. آن‌ها هر سال قبل از رسیدن پاییز و سرد شدن هوا، شروع به جمع‌آوری آذوقه و ساخت لانه می‌کردند. امسال هم قرار بر این شد که حنایی به دنبال جمع کردن چوب و برگ برای ساخت لانه برود و سینه‌سرخ به فکر جمع‌آوری خوراک باشد.

همه چیز داشت به خوبی پیش می‌رفت تا اینکه حنایی با همسایه‌شان، دارکوب، روبه‌رو می‌شود. صحبت با دارکوب و شنیدن حرف‌های به ظاهر جذاب او، کم‌کم تردیدهایی به دل حنایی راه می‌دهد و باعث می‌شود در مورد ساخت لانه و دوستی با سینه‌سرخ نظرش عوض شود. به این ترتیب حنایی دوستی‌اش را با سینه‌سرخ تمام می‌کند و به دارکوب می‌پیوندد. اما آیا از نتیجه‌ی کارش خوشحال خواهد بود؟

علیرضا ملکی سورکوهی در کتاب کودک گنجشک باوفا و دارکوب بدجنس با روایت داستانی ساده و با بهره‌گیری از تصویرگری زیبای آناهیتا جوانمردی، علاوه بر اینکه کودکان را با شیوه‌ی زندگی انواع پرندگان آشنا می‌کند، برایشان از اهمیت دوستی، قدرشناسی و ضرورت اندیشیدن درباره‌ی حرف‌های فریبنده سخن می‌گوید. گفتنی‌ست که این کتاب کودک آموزنده را نشر متخصصان روانه‌ی بازار کتاب کودک کرده است.

کتاب گنجشک باوفا و دارکوب بدجنس برای شما مناسب است اگر

• در پی یک کتاب کودک آموزنده برای کودکان 6 تا 8 سال می‌گردید.
• می‌خواهید کودک خود را با داستانی ساده و خوش‌خوان، به مطالعه ترغیب کنید.

در بخشی از کتاب گنجشک باوفا و دارکوب بدجنس می‌خوانیم

در همسایگی گنجشک‌ها، یک دارکوب زندگی می‌کرد که با نوکِ دراز و تیز خود، تنۀ درختی را سوراخ و مثل سایر دارکوب‌ها، برای خودش لانه درست کرده بود. دارکوب نزدیک حنایی شد و به او گفت: «داری چه‌کار می‌کنی؟».

حنایی به دارکوب سلام کرد و جواب داد: «دارم چوب‌های ریز و برگ درخت جمع می‌کنم که با کمک دوست عزیزم، سینه‌سرخ، لونۀ جدید درست کنیم تا جا و مکان خوبی داشته باشیم و تو زمستون، از برف و سرما یخ نزنیم». دارکوب با صدای بلند خندید و گفت: «مگه شما گنجشک‌ها، هر سال باید لونه درست کنین؟».

حنایی گفت: «آره خب، همۀ پرنده‌ها باید لونه‌سازی کنن. لونۀ ما گنجشک‌ها، مثل لونۀ شما دارکوب‌ها، توی تنۀ درخت نیست. لونۀ گنجشک‌ها ضعیف و شکننده‌ هست؛ بنابراین بهتره که هر سال لونۀ جدید بسازیم».

دارکوب گفت: «این که کاری نداره؛ تو هم بیا تو لونۀ گرم‌ونرم من زندگی کن. من به‌اندازۀ کافی توی لونه‌ام جا دارم؛ ولی باید قبول کنی که برای من غذا پیدا کنی تا توی زمستون، دیگه دنبال غذا نگردیم و فقط استراحت کنیم».