معرفی و دانلود کتاب مردی که حتی خورشید را هم تعمیر میکرد
برای دانلود قانونی کتاب مردی که حتی خورشید را هم تعمیر میکرد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مردی که حتی خورشید را هم تعمیر میکرد
چه اشکالی دارد اگر کلی پول روی دستمان باد کند و با آن هیچ وسیلهی جدیدی نخریم؟ بهیچ آک در کتاب مردی که حتی خورشید را هم تعمیر میکرد، داستان آموزندهای از یک تعمیرکار خوشرو و مهربان را تعریف کرده که به مردم یاد میدهد چطور تن به مصرفگرایی ندهند و با تعمیر چیزهای قدیمی، به آنها فرصت دوبارهای برای مفید بودن بدهند.
دربارهی کتاب مردی که حتی خورشید را هم تعمیر میکرد
قصهی کتاب مردی که حتی خورشید را هم تعمیر میکرد (Gunesi Bile Tamir Eden Adam) نوشتهی بهیچ آک (Behic Ak) در یک جزیرهی توریستی رقم میخورد، جای خیلی قشنگی که مردمان خیلی مهربانی هم دارد. یکی از این آدمهای مهربان، آقا معمر است؛ جگرفروش جزیره که البته به سبک خودش مهربان است. دل آقا معمر به نازکی یک شیشه است، جوری که ممکن است هرلحظه از دست یکی بشکند. آقا معمر عادت دارد با همه سر هر چیزی که فکرش را کنید شرط ببندد، و اگر هم شرط را ببازد، حسابی ناراحت میشود. آقا معمر یک برادر هم دارد؛ برادری که مدتهاست با او قهر است و حتی دلیل قهرش را هم یادش نمیآید.
برادر آقا معمر، آقا قدیر تعمیرکار است، کسی که حتی از آقا معمر هم خوشقلبتر و مهربانتر است. برعکس آقا معمر، آقا قدیر اصلاً از دست بقیه ناراحت نمیشود. شاید تعجب کنید، اما آقا قدیر آنقدر بیحاشیه است که حتی متوجه نشده برادرش مدتهاست که با او قهر کرده است! او به دیدن برادرش میرود، با او بازی چکرز میکند و حتی با او حرف هم میزند، بیآنکه برادرش یک کلمه جوابش را بدهد یا واکنشی نشان دهد!
آقا قدیر بین مردم جزیره جایگاه ویژهای دارد. همه قبول دارند که او در عین فروتنی، در کارش بینظیر است. بااینحال عدهای او را دوست دارند و عدهای هم اصلاً دل خوشی از او ندارند. آنهایی که دوستش دارند، برای این است که میدانند تا او هست، هیچ وسیلهای در این جزیره دور انداخته نمیشود! آقا قدیر با یک اشاره همهچیز را نو میکند؛ خودش صمغ درخت جمع میکند تا با پودر چسب قاطی کند، تکههای شکسته وسایل را با موم زنبور عسل ذوب میکند تا دوباره به آنها شکل بدهد، به جای واشر از تکههای لاستیک قدیمی و کهنهی ماشین استفاده میکند و برای میخ هم از میخ طویلههایی که در سطل زباله پیدا کرده استفاده میکند. به خاطر کارهای آقا قدیر، حالا مردم وسایل بسیار قدیمی و آنتیکی در خانههایشان دارند که همگی، تاریخ منحصربهفردی را پشت سر گذاشتهاند. کجا میتوانید آینهای را پیدا کنید که روزی تصویر ملکه را در خود منعکس کرده؟ یا صندلیای که روزی یک ریاضیدان رویش نشسته و یک مسئلهی سخت ریاضی را حل کرده؟ یا حتی میز ناهارخوری چوبی بزرگی را که کرمهای کوچک آوازهخوان درحال جویدنش هستند؟ یا مبلی را که پارچهاش در یک جنگ ملی با نیزه سوراخ شده؟
آنهایی که از آقا قدیر دل خوشی ندارند، باز هم برای این است که میدانند تا او هست، هیچ وسیلهای در این جزیره دور انداخته نمیشود! فروشندههای لوازم خانگی گله دارند که چون مردم هیچ چیز را دور نمیریزند، هیچ چیز تازهای هم نمیخرند. ابزارفروش محل که حسابی کفری شده؛ او میگوید آقا قدیر حتی برای تعمیرات هم چیزهای تازه نمیخرد و با همان خردهریزهایی که از اینطرف و آنطرف جور میکند، کار تعمیر را انجام میدهد. خانوادهها هم که سالهاست با پولشان هیچ وسیلهی نویی نخریدهاند، دائم غر میزنند که پولها روی دستشان باد کرده و نمیدانند چطور باید این همه پول را خرج کنند...!
کتاب مردی که حتی خورشید را هم تعمیر میکرد کاری از انتشارات برکهی آبی است. این کتاب را با ترجمهی نازلی خلیلی صفا در اختیار دارید.
کتاب مردی که حتی خورشید را هم تعمیر میکرد برای شما مناسب است اگر
- به دنبال داستان آموزندهای برای بچههای 9 تا 12 ساله هستید.
- دوست دارید تا مفهوم مصرفگرایی و راههای مقابله با آن را به فرزندانتان یاد بدهید.
در بخشی از کتاب مردی که حتی خورشید را هم تعمیر میکرد میخوانیم
از آنجاییکه آقا قدیر از این وضع بیخبر است، همچنان با برادرش صحبت میکند، اما برادرش آقا معمر به او هیچ جوابی نمیدهد. باور نخواهید کرد که حتی آقا قدیر تعمیرکار با برادربزرگترش آقا معمر چکرز (دام) هم بازی میکند. ولی وقتی نوبت به آقا معمر میرسد، یک تاس هم نمیاندازد و در جایش خشکش میزند. خوشبختانه یکی از تماشاچیان بازی طاقت نمیآورد و بهجای آقا معمر مهره را حرکت میدهد و بازی ادامه پیدا میکند. او اگر چه بازی نکرده و حتی یک تاس هم نینداخته، اگر ببرد خوشحالی و اگر ببازد ناراحتیاش را پنهان نمیکند.
خلاصه او چنین آدم جالبی است. مانع توپبازی بچهها در جلوی مغازهاش میشود. دلیل آن هم شکسته شدن شیشهی مغازهاش نیست، بلکه سر اینکه کدام تیم برنده خواهد شد شرطبندی خواهد کرد و سر این مسابقه تمام روز بیخودوبیجهت عصبی خواهد شد. آقا معمر جگرفروش با تمام بچهها شرطبندی کرده است. با یکی تا صد متر دویده، با یکی دیگر یک سؤال سخت ریاضی حل کرده، با دیگری حتی کُشتی هم گرفته است. راستش را بخواهید، از لجبازی آقا معمر گربههای جزیره هم به دردسر افتادهاند. کم نیستند گربههایی که به خاطر یک تکه جگر پسمانده جلوی در مغازهاش، روزها آهنگهای پاپ، اپرا و فادو میخوانند.
فهرست مطالب کتاب
در خانههایی که ماشینلباسشویی کار نکند دعوا اجتنابناپذیر است
آیا کسی هست که آقا قدیر تعمیرکار را دوست نداشته باشد؟
چگونه مسئلهی آقا قدیر تعمیرکار حل شد؟
هوراااا از این به بعد هر چیزی که دلمان بخواهد میتوانیم بخریم!
یک سفر فوقالعادهی تابستانه چگونه گذشت؟
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مردی که حتی خورشید را هم تعمیر میکرد |
نویسنده | بهیچ آک |
مترجم | نازلی خلیلی صفا |
ناشر چاپی | انتشارات برکه آبی |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | |
تعداد صفحات | 57 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-5494-98-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان آموزنده کودک، کتابهای کودک 9 تا 12 سال |