معرفی و دانلود کتاب هیچ رازی در میان نیست
برای دانلود قانونی کتاب هیچ رازی در میان نیست و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب هیچ رازی در میان نیست
ذهنی تیز و هوشیار، در دنیایی پر از سکوت، در انتظار فرصتی برای فریاد زدن است. پنی جوئلسون در کتاب هیچ رازی در میان نیست، داستان دختری با فلج مغزی شدید را روایت میکند که تنها شاهد یک قتل است. این کتاب که در گروه رمانهای معمایی و هیجانانگیز برای نوجوانان دستهبندی میشود، با طرح مسائل انسانی چیزی بیش از هیجان و کنجکاوی ارائه میکند.
دربارهی کتاب هیچ رازی در میان نیست
جما دختر چهاردهسالهای است که به فلج مغزی شدید مبتلاست؛ او نه میتواند حرکت کند و نه میتواند حرف بزند. اما ذهنش زنده، پویا و پرسشگر است. جما چیزهای زیادی درباره اطرافیانش میفهمد؛ حتی وقتی آنها فکر میکنند او نمیشنود یا نمیبیند. جما از دو سالگی به فرزندخواندگی گرفته شده و پرستاری به نام سارا از او مراقبت میکند. از قضا نامزد سارا، دن، که تنها ظاهر او را میبیند و از تواناییهای پنهانش بیخبر است، برای جما فاش میکند که مرتکب قتلی شده است. اگر فناوری جدیدی امکان برقراری ارتباط را برای جما فراهم کند، او فرصتی پیدا میکند تا حقیقت را فاش کند؛ پیش از آنکه قاتل بتواند دوباره اقدامی کرده یا او را ساکت کند. پنی جوئلسون (Penny Joelson) در کتاب هیچ رازی در میان نیست (I Have No Secrets) داستانی جنایی، معمایی و رازآلود برای نوجوانان نوشته که از نگاه دختری با فلج مغزی، اما تواناییهای خاص و غیرمعمول روایت میشود.
نگاه به دنیای درون: تریلری از سکوت، هوش و فناوری در رمان هیچ رازی در میان نیست
پنی جوئلسون که از دوران نوجوانی سابقهی کار با افراد معلول را دارد، در رمان هیچ رازی در میان نیست، داستان دختری معلول را روایت میکند که گرچه قادر به ارتباط فیزیکی نیست، اما ذهنی هوشیار دارد. انتخاب این شخصیت سبب میشود تا خواننده از طریق لحظههای درونی و دریافتهای ذهنی جما با او همراه شود و با زندگی، بحرانها و دنیای کسی که شنیده نمیشود، آشنا گردد. در این بین، آگاهی از فناوریهایی که برای کمک به معلولیت ساخته شدهاند، هم امیدبخش است و هم چالشهای این حوزه را آشکار میکند.
از رمانی معمایی تا داستانی از هویت و تواناییهای پنهان
پنی جوئلسون در رمان هیچ رازی در میان نیست، حل معما و فاش کردن راز جنایت را محور داستان قرار داده است. او مستقیماً از آگاتا کریستی، رمانهای جناییاش و پوآرو، نام برده و از آنها برای پردازش داستان جنایی و معمایی خود الگو گرفته است. اما پنی جوئلسون از این فراتر میرود. او داستان را به صورت شخصیتمحور، نه صرفاً اکشن و ماجراجویانه پیش میبرد و درعینحال آن را با تعلیقهایی پرکشش و جذاب همراه میکند. وی این روایت را با مفاهیمی چون عدالت، هویت، شنوایی و تواناییهای پنهان در هم میآمیزد؛ بهطوریکه تراژدی و امید همزمان در دل داستان حضور دارند.
در مجموع، رمان هیچ رازی در میان نیست تریلری هیجانانگیز برای نوجوانان است که نگاهی متفاوت با دیگر کتابهای این ژانر در اختیار خوانندگان قرار میدهد و آنها را با دنیای افرادی با استعدادهای پنهان آشنا میکند.
کتاب حاضر را نشر ایرانبان با ترجمهی شقایق قندهاری منتشر کرده است.
جوایز و افتخارات کتاب هیچ رازی در میان نیست
- برندهی جایزهی کتاب لیدز برای گروه سنی 11 تا 14 سال در 2018
- برندهی جایزهی کتاب نوجوانان بریستول برای گروه سنی بالاتر از 14 سال در 2018
- بهترین کتاب نوجوان به انتخاب سردبیران آمازون
- انتخاب معلمان برای نوجوانان
نکوداشتهای کتاب هیچ رازی در میان نیست
- داستانی آرام اما پرتعلیق، به شکلی واضح شخصیتمحور و تکاندهنده، همراه با بینشی در مورد فلج مغزی و معانی گوناگون دربارهی خانواده. (Kirkus Reviews)
- پنی جوئلسون داستانی گیرا و احساسی نوشته که یک معما هم در آن تنیده شده است. این رمان برای دوستداران داستانهای هیجانی شخصیتمحور پیشنهادی مناسب است. (Booklist)
کتاب هیچ رازی در میان نیست برای شما مناسب است اگر
- نوجوان هستید و به داستانهای معمایی و هیجانی علاقهمندید.
- دوست دارید در قالب داستانی جنایی و معمایی بیشتر دربارهی زندگی افراد دارای معلولیت بدانید.
- معلم، کتابدار یا پدر و مادری هستید که به دنبال داستانی سرگرمکننده و درعینحال آموزنده برای نوجوانان میگردید تا فرصتی برای گفتوگو در مورد موضوعات مهم مثل ارتباط، حذف شدن اجتماعی و عدالت را فراهم کنید.
در بخشی از کتاب هیچ رازی در میان نیست میخوانیم
روز دوشنبه وقتی مینیبوس، من را از مدرسه به خانه میرساند، مامان بهم میگوید که مهمان داریم. او ویلچرم را هل میدهد توی آشپزخانه؛ جایی که آقا و خانم بلیک دارند چای مینوشند. مامان و پولا سالهاست که همدیگر را میشناسند؛ اما بیشتر در حد سلام در خیابان است تا اینکه دوستهای واقعی باشند. یادم است که وقتی رایان کوچک بود و کارهای بدی میکرد، پولا چند بار آمد پیش مامان و از او خواست راهنماییاش کند. فکر میکنم در دورهای حتی امیدوار بود که مامان رایان را به فرزندخواندگی بپذیرد.
از وقتی رایان مرده، مامان سعی کرده حامی باشد و پولا هم چند بار به اینجا آمده است. اما گِرَم، آقای بلیک، معمولاً همراهش نمیآید.
پولا به من سلام میکند و لبخند میزند، ولی سوگ و اندوهش در چینوچروکهای عمیق روی صورت و چشمهای گودافتادهاش معلوم است. گِرَم ناشیانه وول میخورد و با انگشتش به لبهی لیوانش ضربه میزند. میفهمم که معذبش میکنم. متوجه میشوم که گِرَم کاپشن سیاهش را درنیاورده است، درحالیکه پولا پالتویش را درآورده است. پیداست که گِرَم امیدوار است زیاد اینجا نماند.
پولا دارد به مامان میگوید: «میدونم که بعضی وقتها رفتارش خوب نبود، ولی من خیلی بهش سخت میگرفتم، همیشه نق میزدم، ازش ایراد میگرفتم و مدام با جدیت بهش میگفتم که تغییر کنه. آخرین حرفی که بهش زدم، این بود؛ برو بیرون و دیگه هم برنگرد! باورت میشه؟ این چیزیه که من گفتم!»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب هیچ رازی در میان نیست |
نویسنده | پنی جوئلسون |
مترجم | شقایق قندهاری |
ناشر چاپی | انتشارات ایرانبان |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 292 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-188-391-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان معمایی و ماجراجویانه نوجوان |