معرفی و دانلود کتاب کودکی که فروخته شد
برای دانلود قانونی کتاب کودکی که فروخته شد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب کودکی که فروخته شد
کتاب کودکی که فروخته شد رمانی واقعگرایانه به قلم اسماعیل یوردشاهیان است که به یک معضل جهانی میپردازد. اثری رنجآلود که با شرح زندگی کودکی به اسم امین، از شرایط اسفبار خرید و فروش کودکان میگوید. شرایطی که در قرن بیستویکم دور از ذهن به نظر میرسد اما میتوان حدس زد که این وضعیت هولناک با فقر و ناآگاهی گره خورده است و رنجی سهمگین را به کودکان تحمیل میکند.
دربارهی کتاب کودکی که فروخته شد
اسماعیل یوردشاهیان رمان اجتماعی کودکی که فروخته شد را دربارهی پسربچهای افغانستانی به نام امین نوشته است. پسری که پدرش در جنگ با طالبان کشته شده و حالا مادر مریضش خود را ناگزیر میبیند که کودک را به دلالها بفروشد، بیآنکه بداند چه سرنوشتی در انتظار کودکش است. سرنوشتی شوم که نه تنها کودکان اهل افغانستان، بلکه بچههای کمسن و سال کشورهای دیگری مثل ترکیه، سویه، عراق و بنگلادش را نیز میبلعد و هر کدام را روانهی دنیای سیاهی میکند که در آن نه راهی برای فرار وجود دارد و نه نور امیدی برای نجات.
کودکی که فروخته شد؛ رمانی برپایهی تحقیقات عینی
بیگمان این حقیقت که داستان دردناک رمان کودکی که فروخته شد، با تکیه بر واقعیاتی نوشته شده که همچنان نیز در جهان در جریان است، بیش از پیش بر درد و غم آن میافزاید. اسماعیل یوردشاهیان در کنار یک گروه مطالعاتی سفری به کشورهای منطقه داشته است تا در زمینهی زبان و ساختار جمعیتی و گونههای رایج زبان در منطقه به پژوهش بپردازد. او در این سفر به طور اتفاقی با خرید و فروش کودکان مواجه میشود. نویسنده در پی این اتفاق به پرسوجو دربارهی این مسئله مشغول میشود تا اینکه به وجود تجارتی وسیع پی میبرد و تحقیقاتش، او را به اطلاعاتی در باب زیر و بم این تجارت میرساند. او در طی جستجوگریهای خود کودکان بیپناهی را میبیند که در یک انبار گرد هم جمع شدهاند و با چهرههای ترسیده و غمگین در انتظار سرنوشت دردناک خود نشستهاند.
یوردشاهیان با دیدن این صحنهی تأثیربرانگیز، غمی چنان عمیق را بر دل و جانش احساس میکند که خود را ناگزیر میبیند تا با نوشتن یک رمان اجتماعی، به گفتهی خودش زخم چرکین منطقه را عیان سازد و درد این کودکان را به دنیا نشان دهد. به این ترتیب، مشاهدات مستندگونهی خود را به شکل روایتی داستانی در کتاب کودکی که فروخته شد میآورد و با شرح ماجرای زندگی امین، از سرنوشت یکی از صدها کودکی میگوید که هر کدام برای مقاصدی مثل فروش اعضای بدن، بهرهکشی جنسی و یا کارگری بدون مزد روانهی دنیایی تاریک میشوند.
یک روایت دقیق و پرجزئیات در باب فاجعهای جهانی
صحنههای آغازین رمان کودکی که فروخته شد با شرح جدایی دردناک امین از مادرش آغاز میشود و پس از آن پسرک وارد انباری میشود که دختربچه و پسربچههای دیگری نیز در آن به اسارت گرفته شدهاند. او در این مسیر با زنان و مردان متفاوتی روبهرو میشود که هر کدام به شیوهی خود با این کودک رفتار میکنند. اسماعیل یوردشاهیان تمام لحظاتی را که امین پشت سر میگذارد، با دقت بسیار و توصیفاتی دقیق شرح میدهد تا مخاطب بتواند به درکی عمیق و ملموس نسبت به شرایط این کودکان دست یابد.
نثر ساده و بیتکلف و توصیفات دقیق نویسنده، این رمان مستندگونه را به کتابی تأثیرگذار بدل کرده است که مخاطب را بر آن میدارد تا ماجرای پرفرازونشیب زندگی یک کودک را دنبال کند و سر از کار افراد سودجویی درآورد که این تجارت غیرانسانی را تحت کنترل گرفتهاند. گفتنیست که کتاب کودکی که فروخته شده، این رمان اجتماعی شایستهی توجه را انتشارات مروارید به عرصهی چاپ و نشر رسانده است.
کتاب کودکی که فروخته شد برای شما مناسب است اگر
- میخواهید یک رمان اجتماعی متمرکز بر مسائل حقوق بشر و وضعیت کودکان در جهان بخوانید.
- کنجکاوید دربارهی پدیدهی هولناک خرید و فروش کودکان بیشتر بدانید.
- قصد دارید با خواندن یک روایت داستانی، نسبت به مسائل اجتماعی کمتر پرداخته شده آگاهی یابید.
در بخشی از کتاب کودکی که فروخته شد میخوانیم
بعد از لحظاتی که در سکوت چشم در چشم هم دوخته بودند و نگرانیشان را با نگاه و اشاره و تکان سر از هم میپرسیدند، یاسر سکوت و بهت نشسته بر فضای اتاق را شکست و گفت: «بابا بیخیال. چیزی نمیشود.»
اما نزدیک ظهر دو نگهبان آمدند و آنهایی را که پزشک اسمشان را نوشته بود، صدا زدند. یاسر و حامد و دیگر پسربچهها همراه با ثریا و رخساره و گلزار و دو دختربچۀ دیگر بلند شدند. با نگرانی و ترسی که بر دل و جانشان نشسته بود، همراه با نگهبانها رفتند. ساعتی از ظهر گذشته بود. رخساره و ثریا همراه با حامد و یاسر و یک پسربچۀ بسیار کوچک برگشتند. بسیار ترسیده و نگران بودند و دائم از یکدیگر میپرسیدند چه میشود؟ چه بر سر آنها میآورند؟ بیچاره بچهها.
کمی که گذشت، یاسر که نگران و ناراحت و بسیار مضطرب در طول اتاق قدم میزد، به ثریا گفت: «اگر بخواهند مرا هم مثل آنها ببرند، هر طور شده فرار میکنم. ببین، یکی از کاردهای غذاخوری را مخفیانه برداشتهام و هر روز موقع قدم زدن در حیاط به سنگها میسابم و تیزش میکنم. مطمئن باش که آنها را میکشم.»
ثریا گفت: «اما برای ما برنامۀ دیگری دارند. دیدی، به تو گفتند به درد شیخ و گروه میخوری. منظورشان چه بود؟»
یاسر سری تکان داد و گفت: «نمیدانم. به تو هم گفتند عروس خوبی میشوی. پول خوبی برایت میدهند.»
ثریا سری به ناراحتی تکان داد و گفت: «میخواهند ما را بفروشند.»
یاسر گفت: «بله، برای همین ما را خریدهاند. اما دلم برای بچهها میسوزد.»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب کودکی که فروخته شد |
نویسنده | اسماعیل یوردشاهیان |
ناشر چاپی | انتشارات مروارید |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 170 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-324-073-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |