معرفی و دانلود کتاب کیف خیلی بزرگ مامان

معرفی کتاب کیف خیلی بزرگ مامان

کتاب کیف خیلی بزرگ مامان، نوشته‌ی سارا شاهین کانات و با تصاویری از عایشه اینان، کتابی جذاب درباره‌ی مادرهاست و اینکه چطور با کیف‌های خیلی بزرگشان، مراقب همه‌چیز هستند. دو کودک، به پارک رفته‌اند و هرچه نیاز دارند، در کیف مامان وجود دارد. شاید این، یک کیف جادویی یا کیفی با قدرت‌های ابرقهرمانی است.

درباره‌ی کتاب کیف خیلی بزرگ مامان

سارا شاهین کانات (Sara Şahinkanat)، یکی از نویسندگان کودک و نوجوان مطرح ترکیه است. کتاب تصویری کیف خیلی بزرگ مامان (Annemin Çantası) نیز یکی از محبوب‌ترین کارهای اوست. این کتاب، درباره‌ی مامان‌هاست که مراقب همه چیز هستند و همیشه بچه‌ها را از دردسر نجات می‌دهند، درست مثل یک ابر قهرمان. آن هم با چی؟ با یک کیف جادویی که همه‌ی نیازهای بچه‌ها را برآورده می‌کند.

حتما شما هم کیف‌هایی شبیه کیف خیلی بزرگ مامان، دیده‌اید. تا به حال به نظرتان نرسیده است این کیف باید جادویی باشد؟ بچه‌های داستان کیف خیلی بزرگ مامان، که چنین فکری می‌کنند. حق دارند؛ چراکه مامان در پارک، از کیفش هرچه بچه‌ها نیاز دارند درمی‌آورد؛ از چند دست لباس گرفته تا یک عالمه خوراکی. حق دارند به عادی بودن کیف شک کنند. هرچه باشد، مامان با این کیف جادویی بچه‌ها را از خیلی اتفاقات نجات می‌دهد.

علاوه بر ماجراهای لطیف و بانمک کتاب کودک کیف خیلی بزرگ مامان، تصاویر رنگارنگ، پرجزئیات و دوست‌داشتنی عایشه اینان نیز، کودکان را جذب این کتاب می‌کند. نازنین موفق نیز با زبانی بسیار روان و کودکانه کتاب مصور کیف خیلی بزرگ مامان را ترجمه کرده است. انتشارات برکه این کتاب را به چاپ رسانده.

نکوداشت‌های کتاب کیف خیلی بزرگ مامان

• دختر 5 ساله‌ام عاشق این کتابِ سارا شاهین کانات شد. مادرش کیفی درست مثل همین دارد. هر بار این کتاب را می‌خوانم، خیلی تحت تأثیر قرار می‌گیرم. (نظرات آمازون)
• مادر قهرمانی که مراقب همه چیز هست. داستانی زیبا. فرزندانم بارها این کتاب را خوانده‌اند. (نظرات سایت کیتاپیوردو)

کتاب کیف خیلی بزرگ مامان برای شما مناسب است اگر

• کودکی 6 تا 8 ساله دارید.
• دلتان می‌خواهد کتابی جذاب درباره‌ی مامان‌ها و مراقبت‌هایشان از فرزندان بخوانید.
• به دنبال کتابی رنگارنگ با تصاویری جذاب برای هدیه به یک کودک هستید.

در بخشی از کتاب کیف خیلی بزرگ مامان می‌خوانیم

مامان می‌گوید:

«وقتش است سری به دریا بزنیم. سوار قایق موتوری بشویم و به مرغ‌های دریایی غذا بدهیم.»

در حالی که از قایق سواری لذت می‌بریم، چند تکه نان خشک از توی کیف بیرون می‌آید. نان‌های خشک را برای ماهی‌ها و مرغ‌های دریایی ریز ریز می‌کنیم.
این کیف خیلی بزرگ مامان باعث شادی همه شده است.

در راه برگشت موتور قایق از کار می‌افتد.

وسط دریا می‌مانیم.

قایقران آرام است...

اما ما حسابی ترسیده‌ایم.