نقد، بررسی و نظرات کتاب دروازهی مردگان 3: چاه تاریکی - حمیدرضا شاه آبادی
مرتبسازی: پیشفرض
ترنج
۱۴۰۴/۰۷/۰۸
00
همین الان جلد سوم کتاب دروازه مردگان رو تموم کردم. این جلد ادامه ماجراجوییها و کنجکاویهای رضاقلی میرزا و نادر و به موازات اون پیگیریهای مجید در زمان حال و البته در این جلد قهرمان دیگهای به نام کافور هم اضافه میشه رو شامل میشه. اینکه شخصیت الماس به یکباره حذف شد یا از نیمه دوم کتاب نادر به کلی کنار گذاشته میشه و اینکه اساسا کاراکتر میرزاحسن در این دوجلد جز اسمش و چندخط پراکنده در اواخر کتاب چیز دیگهای ازش نیست کمی از انسجام کلی کتاب کم میکنه. شخصیت رضی در این جلد مفصل بهش پرداخته میشه و احساسات مختلفی رو در خواننده برمی انگیزه. آخر کتاب طوری تموم میشه که هم میشه گفت باید منتظر جلد چهارم بود و هم میشه گفت داستان به پایان رسیده. یکی از نقاط ضعف این سه گانه به نظر من استفاده از کلمات قدیمی بدون معنی کردن اونهاست اینکه نویسنده به ادبیات قدیم وفادار بوده خیلی خوبه اما خواننده امروزی شاید ندونه نواقلی یا ابخره مضره به چه معنیه؟ خوب بود معادل امروزی این کلمات رو برای آشنایی بیشتر مخاطب در پانویس آورده میشد. توصیف و آشنایی با برخورد مردم با پدیدههای نوظهور اون دوران مثل بالن یا دوچرخه هم جالبه.
کتابی خوب با تلفیقی از گذشته و حال و توصیف زیبا از حس و حال دوره قاجار که با خوندن کتاب فرد حس میکنه داره اون لحظه و زندگی میکنه! داستان و روند و آن قابلیت بهتر از این بودن و پایانی زیباتر و داشت اما در کل کتاب خوبی بود که حسهای مختلفی و در ادم ایجاد میکرد هرچند که به نظرم ایرادهایی هم داشت و میتوانست بهتر باشد چون نویسنده موضوع خوبی برای نوشتن انتخاب کرده بود