نقد، بررسی و نظرات کتاب اعترافات در ساعت 7:45 - لیزا آنگر
4.2
50 رای
مرتبسازی: پیشفرض
خاطره
۱۴۰۴/۰۹/۱۰
00
داستان روانشناختی جالبی که از قول چند زن گفته شده و پیچیدگی خاصی داره. سلنا زنی با زندگی خوب ومرفه و دو پسر زیبا و دوست داشتنی و همسری خوش تیپ. سلنا عاشق همسر و زندگیش اما این ظاهر زندگیش واون چیزی که در صفحههای مجازی نمایش میده و یه روز که سوار مترو میشه کنار زنی جوان ومرموز وزیبا مینشینه که خودش رو مارتا معرفی میکنه و به سلنا میگه با رئیس خودش که متاهل رابطه داره و سلنا هم درباره راز بزرگ زندگیش که همسرش با پرستار بچه هاش رابطه داره میگه هر دو زن شگفت زده و پریشون از افشای رازشون از هم جدا میشن ولی ماجراهای زیادی بعد این گفتگو اتفاق میفته که به این دیدار ربط پیدا میکنه و داستان وارد تعلیق زیاد و ماحراهای مرموزی میشه و با رازهای زیادی اشکار میشه و.... داستان خیلی جالب و شخصیتهای مرموز وپیچیدهای داره وبه خوبی پرداخته و نوشته شده و خواننده رو تا اخر داستان مشتاق به خوندن نگه میداره و هر صفحه پشت دستتون میزنید و میگیدای وای عجب ادم موذی یا پیچیدهای بود این😁
داستان کتاب از زاویه دید افراد مختلف بیان میشه و در حین داستان فلش بکهای زیادی به گذشته داره. فضا سازی و توصیفات خوبی هم داره و مکانها و ظاهر افراد رو به خوبی توضیح میده به نحوی که خواننده میتونه اون تصاویر رو در ذهنش بسازه.
اوایل داستان با خیانت مرد به همسرش شروع میشه و رفته رفته معماهایی توی داستان پیدا میشن.
ازنقاط ضعفش میتونم به این اشاره کنم که داستان و معما و حتی پایانش قابل حدس بود و نکتهی نفرت برانگیزش این بودکه عقاید متعفن فمنیستی، تهمت به مردان و شیطان انگاری اونها به صورت پیشفرض به شدت در داستان تبلیغ شده و همهی جنایتهای شخصیتهای زن داستان هم به نحوی لاپوشونی و توجیه شده که به همین دلیل امتیاز یک دادم.
اوایل داستان با خیانت مرد به همسرش شروع میشه و رفته رفته معماهایی توی داستان پیدا میشن.
ازنقاط ضعفش میتونم به این اشاره کنم که داستان و معما و حتی پایانش قابل حدس بود و نکتهی نفرت برانگیزش این بودکه عقاید متعفن فمنیستی، تهمت به مردان و شیطان انگاری اونها به صورت پیشفرض به شدت در داستان تبلیغ شده و همهی جنایتهای شخصیتهای زن داستان هم به نحوی لاپوشونی و توجیه شده که به همین دلیل امتیاز یک دادم.
