Woody Allen
نمایش صوتی مرگ در میزند
- نویسنده: وودی آلن
نمایش صوتی مرگ در میزند یکی از مشهورترین و جذابترین نمایشنامههای جهان نوشتهی وودی آلن، دربارهی مردی 75 ساله است که مرگ به سراغش آمده اما نمیخواهد همراهش برود و سعی میکند از آن وقت بیشتری بگیرد. خلاصه نمایش صوتی مرگ در میزند: وودی آلن (Woody Allen) در نمایشنامه مرگ در میزند (Death knocks)، میکوشد روایتی از دور زدن مرگ را به تصویر بکشد. این کتاب صوتی دربارهی مردی 75 ساله به اسم نات... ادامه ›
کتاب صوتی بیخود و بیجهت
- نویسنده: وودی آلن
روایتی شخصی، بیپرده و جامع از زندگی وودی آلن به بیان و قلم خودش. کتاب صوتی بیخود و بیجهت دربرگیرندهی وقایع زندگی یکی از پرآوازهترین کارگردانان معاصر سینماست که از کودکیِ او در بروکلین تا دوران فعالیتهای حرفهای تحسینبرانگیز وی در عرصهی فیلم، تئاتر، تلویزیون و همچنین بررسی روابطش را شامل میشود. دربارهی کتاب صوتی بیخود و بیجهت در کتاب صوتی بیخود و بیجهت (Apropos of nothing:... ادامه ›
کتاب صوتی دفاع از دیوانگی (بخش اول)
- نویسنده: وودی آلن
کتاب صوتی دفاع از دیوانگی (بخش اول) مجموعهای از طنز نوشتههای وودی آلن، کارگردان و طنزپرداز برجسته آمریکاییست که با شنیدن آن میتوانید با دیدگاههای او نسبت به زندگی و جامعه و بخشی از تجربیات شخصیاش آشنا شوید. این کتاب صوتی در دو بخش ضبط و منتشر شده است. درباره کتاب صوتی دفاع از دیوانگی (بخش اول): وودی آلن در سالهای 1971، 1975 و 1980 به ترتیب سه کتاب پرفروش طنز به نامهای «بیحساب، بی بال و... ادامه ›
کتاب صوتی دفاع از دیوانگی (بخش دوم)
- نویسنده: وودی آلن
کتاب صوتی دفاع از دیوانگی (بخش دوم) مجموعهای از طنز نوشتههای وودی آلن، کارگردان و طنز پرداز برجسته آمریکاییست که با شنیدن آن میتوانید با دیدگاههای او نسبت به زندگی و جامعه و بخشی از تجربیات شخصیاش آشنا شوید. این کتاب صوتی در دو بخش ضبط و منتشر شده است. درباره کتاب صوتی دفاع از دیوانگی (بخش دوم): وودی آلن در سالهای 1971، 1975 و 1980 به ترتیب سه کتاب پرفروش طنز به نامهای «بیحساب، بی بال و... ادامه ›
کتاب صوتی افادهایها
- نویسنده: وودی آلن
کتاب صوتی افادهایها نوشته وودی آلن، داستان کاراگاه خصوصی به نام کایزر لوپوویتس است که مردی برای حل مشکل خود به او مراجعه میکند. در قسمتی از کتاب صوتی افادهایها میشنویم: کارآگاه خصوصی بودن هم مصیبتی است. آدم از صبح تا شب باید با هزار جور جانور سروکله بزند. به همین دلیل، وقتی آن مردک حیفنان ورد بابکوک سرش را انداخت پایین و به دفترم آمد تنم مورمور شد. گفت: کایزر؟ کایزر لوپوویتس؟ درآمدم که:... ادامه ›