نقد، بررسی و نظرات کتاب دختری با چشمان توخالی - چارلی دانلی

داستان درباره دختر جوانی به نام الکساندرا کوینلان است که وقتی الکساندرا چندروز به هیجده سالگیش مونده بود یه ناشناس با بارانی بلند شبانگاه به خونه شون میاد وپدر ومادر وبرادرش رو میکشه و الکساندرا با هفت تیری در دست کنار اجساد خانواده‌اش پیدا میشه و به عنوان قاتل خانواده‌اش دستگیر میشه اما با کمک وکیل ماهری بیگناهیش ثابت میشه برای ادامه تحصیل به دانشگاهی در انگلستان میره و ماجراهاش شروع میشه. داستانی با تعلیق بسیار وپر هیجان و به سبک خیلی جذابی نوشته شده. فصلهای کوتاه با اتفاقات هیجانی. شیوه داستان نویسی نویسنده شباهت زیادی به فیلمنامه نویس بزرگ سیدنی شلدون دارد و موقع خواندن فکر میکنید مشغول تماشای فیلم تریلری هستید. داستان جذاب و سرگرم کننده‌ای هستش

الکس دختری است که در یکشب خانواده اش را ازدست می دهد و اسلحه ایی که با آن شلیک شده در دست او قرار گرفته، اوباید ثابت کند قاتل نیست وقاتل واقعی را پیداکند، از نوع کارهای شلدون که تا اواسط داستان اشخاصی به داستان می پیوندند که به جذابیت آن می انجامد و به روایت بهتر آن کمک می کند، بااین حال داستان شلوغ نیست وسردرگم نمیشوی، وبتدریج زیباتر میشود.

در اوایل کتاب هر دو صفحه یه شخصیت به شخصیت‌های کتاب اضافه میشه به طوریکه واقعا طول میکشه تا درگیر کتاب بشی آخرش هم خیلی غیر واقعی و بی معنی بود.

درود کتاب خوبی بود. وسطای کتاب به نظر می رسید که نویسنده فقط میخواد داستان رو طولانی تر کنه. ولی پایان غیر منتظره ای داشت اما در کل ارزش خواندن رو داره.

داستانی مهیج و تا حدودی متفاوت داشت که باعث میشد برای خوندنش مشتاق باشی شخصیت الکساندرا بسیار قوی و باهوش و دلنشین بود

داستان عالی بود ولی خیلی زمان‌ها و شخصیت‌ها در فصل‌هایی از هم گسیخته میشد، اما ترجمه عالی بود

اگرچه بعضی جاها زیاده گویی داشت ولی قشنگ بود.