نقد، بررسی و نظرات کتاب اگر بگویی - گرگ اولسن

چقدر داستان عجیب و تلخی داشت اصلا قابل باور نیست که همچین اتفاقاتی توی دنیای واقعی اتفاق افتاده. چقدر شخصیت ها میرفتن روی اعصابمچقدر. اعصابم از دست دیو خورد شد. خب بابا یه کاری بکن یه جا مقاومت کن. اینم شده بود عروسک خیمه شب بازی. چجوری نمیدونست سفید کننده اصلا برای پوست خوب نیست و نباید استفاده بشه؟ بعدم جوری که خودشو قانع میکرد قشنگ عصبانیم کرد ترجمه کتاب خیلی خوب و روون بود. داستانش عجیب، دلهره آور با شخصیت روانی بود. چقدر دلم برای بچه ها و اون قربانی ها سوخت🥲عجیب بود اصلا، عجیب..

کتاب قشنگی بود دلهره آور و تاسف برانگیز بلور این که یک نفر بتونه چنین کاری با انسانها‌ی دیگه حتی بچه‌های خودش انجام بده وحشتناک

هیچی دیگه. برای شکنجه ی خودم این کتاب رو تا اخر خوندم. اعصابم از خنگ بازی این سه خواهر مخصوصا وسطی و بزرگه خورد شد