وای چقدر ازخوندن این کتاب حرص خوردم به چندین دلیل
اول اینکه خیلی دیگه روزمره گیها زیاد و تکراری شده بود و حوصله سر بر
دوم خیلی جاها اغراق شده بود مثلا سریع حکم فرزندخوندگی داده شد یا...
خیلی شخصیت مهرداد ضعیف مشخص شده بودیا اینکه پری، با اون همه غرور میگفت بیا خواستگاری باز مهردا. میگفت زمان بده
درمجموع نویسنده به نظر کم تجربه بود و داستان ساختار منسجمی نداشت
اول اینکه خیلی دیگه روزمره گیها زیاد و تکراری شده بود و حوصله سر بر
دوم خیلی جاها اغراق شده بود مثلا سریع حکم فرزندخوندگی داده شد یا...
خیلی شخصیت مهرداد ضعیف مشخص شده بودیا اینکه پری، با اون همه غرور میگفت بیا خواستگاری باز مهردا. میگفت زمان بده
درمجموع نویسنده به نظر کم تجربه بود و داستان ساختار منسجمی نداشت