نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی سرگذشت صبا - صدیقه پاشایی

کتاب اولش خیلی باحال شروع شد از رحم مادر که شاد بود تکان میخورد و زندگی میکرد اما بعد بد شروع شد داستان دختری که مادرش ناخواسته اون رو باردار شده خانواده ی پولداری داره که هیچکس اونو نمیخواد اخه مگه میشه خانواده ی فرزند خودش را نخواداونم خانواده ی پولداری که دردسر پول در اوردن و نان دادن ندارن حتی یکبار دختر را بغل نکردن یا مادرش نوازشش نکردمادر مادره از اتفاق فرزند های که ناخواسته به دنیا میان عزیزتر هستن بنظرم زیادی اغراق کرده بود نویسنده دختر مریض میشه به کما میره عاشق میشه چندین سال خانواده شو نمیبینه یعنی حتی برا خاکسپاری هم نمیرفته؟ دوباره اخرشو دوست داشتم خودش حسی از مادرش نگرفته بود اما برای فرزندش بهترین مادر شد اول کتاب خوب بود اخرشم خوب بوداواسط دیگه خسته کننده شده بود ممنون از کتابراه

در فرایند داستان خواننده حس میکرد که نویسنده میخواست حس ناخواسته بودن رو به تصویر بکشه ولی زیاد موفق نبوده ولی وقتی عنوان کتاب رو نگاه میکنم که اسمش سرگذشت صباست متوجه میشم که در واقع میخواسته خلاصه ای از یه زندگی رو بگه با تمرکز بر ناخواسته بودن و بی محبتی خانواده. ولی با توجه به اینکه زندگی نامه و داستان کوتاه بودن با هم همخوانی نداره، خیلی نتونسته به چیز خاصی بپردازه و باعث از بین رفتن جذابیت داستان شده. من در کل بدم نیومد ولی کمی تناقضات توش وجود داشت که شاید اگه داستان کوتاه نمیبود و بیشتر بهشون پرداخته بود این تناقضات از بین می رفت. با تشکر از زحمات توام دست اندرکاران.

دادستان بسیار ضعیف و هیجانی نوشته شده و نویسنده سعی می‌کرد ک هیجان و شور درون مطالب باشه متاسفانه خارج از توان نویسنده بود
اصلا از داستان خوشم نیومد و امیدوارم ک نویسنده تلاش خودشو بیشتر کنه و با دقت بیشتر ب کار خودش ادامه بده
اصلا توجه این قسمت نشدم ک دوستش اومده بود ببینمش بعد سر از بیمارستان در آورد علی دستش گرفته داره گریه میکنه بعد ووو و اونجایی ک بدون هیج دردسری عقد کرد انگار نویسنده یادش رفته ازدواج دختر با رضایت پدر یا نامه از دادگاه باشه
لطفا در نوشتن بیشتر دقت کنید.

داستانی از زندگی بود پر از تجربه: سختی‌ها و آسانی ها. زیبایی‌ها و زشتی ها. دوست داشتن‌ها و نفرت ها. محبت‌ها و تلخی ها. نفرت‌ها و حسرت ها. داستان پیدا کردن خود در زندگی. پیدا کردن راه خود. پیدا کردن دوستان خود. تز دست دادن وابستگی‌هایی که باعث عذاب ما میشوند حتی اگر آن‌ها پدر و مادر ما باشند. رهه آینده. دوست داشتن عشق ورزیدن. جبران کردن کارهایی که زندگی برای ما نکرده برای فرزندانمان انجام دادن. تحمل سختی‌ها و در آخر آرامش نهایی....

هر چی اغراق بیشتر باشه که داستان جالب تر نمیشه اولا خانواده‌های پولدار زودی میرن سقط میکنن ناخواسته بیشتر مال اغشار ضعیفه دوما دختر ناخواسته توی خانواده پولدار حتی اگر توجه زیادم دریافت نکنه توی ناز و نعمت بزرگ میشه و خودشیفته میشه و پدر بقیه رو درمیاره و اصلا هم طرد نمیشه معمولا توی خانواده‌های ضعیف از نظر مالی زود رها میشه بعدم بدون اجازه پدر که نمیشه دختر عقد کرد

داستان سرگذشت خانومی است که والدینش اورا ناخواسته بدنیا آورده بودند. مادری که دنبال خوشگذرانی و مهمانی هست. مادری که مادری نمیداند و ندارد. به فرزند حتی شیرنمیدهد برای کودک دایه ای پیر میگیرد. خواسته های دختر نادیده گرفته میشود در سن ازدواج با ازدواج او مخالفت میکنند و دختر با مرد مورد علاقه اش میرود و زندگی خودش را میسازد با تمام سختی ها و آسانی ها ممنونم از کتابراه

دوست داشتم این داستان کمی بیشتر توعمق قضیه ناخواستگی یا فرزند ناخوانده میرفت و نویسنده جوری نگارش میکرد که هر کسی درک کنه که تمام مشکلات روحی روانی یا عصبی بودن یک کودک از همان اوان جنینی که میتونه احسای کنه که یک کودک ناخواسته اس شکل میگیره

هستند کسانی که در خانواده پولدار بزرگ میشن ولی زندگی خوبی ندارن. و ازدواج شون متاثر از دوران کودکی شون است. و ممکنه ازدواج موفق یا ناموفق داشته باشن. کسانی که پر توقع و طلبکارن.

داستان درباره کودکی نخواسته هست در خانواده پولدار که دوران کودکی خوبی نداشته و متحمل سختی‌های زیادی شده، ممنون از کتابراه

کودکان ناخواسته اغلب احساس طرد و تنهایی می‌کنند جامعه باید از آن‌ها حمایت کند.

کتاب سرگذشت صبا خیلی عالیه شماهم گوش کنید

کتاب بهترین یار بهترین استاد و بهترین دوست کتاب هست.

وری نایس 💙 قلم درخشانی دارید