نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی زن حذف شدنی نیست! - مریم رفیعی
مرتبسازی: پیشفرض
مرصاد
۱۴۰۴/۰۴/۲۱
00
خانم رفیعی هم نویسنده خوبی هستند هم گوینده خوبی، اما بنظرم گویندگیشون بهتر هست تا نویسندگی این دوستان اولین شب آرامش و زن حذف شدنی نیست. هر دو رمان بسیار خوبی هستند بخصوص این داستانش [زن حذف شدنی نیست] خیلی عمیق تر و بهتر بود بنظرم. اما بنظرم نویسندههای ایرانی بهتر سعی کنن بهتر بنویسن معمولا نویسندههای ایرانی یو من کتاب هاشونو گوش میدم یه وقتایی میگم اِ بابا این داستانها دقیقا مثل همین فیلمها و سریالهای ایرانیه که من اصلا دوست ندارم و موضوعات همشون اینه که یا تویه بیمارستانن یا سر قَبرَن یا مسئله ناموسیه یا گرفتارنو دارن با سختی روزگار طی میکنند یا گرفتار دزد و خشم هستند یا چمدونم طرف رفته خواستگاری داداش طرف زده داماد و کشته حالا باید قصاص شه یا طرف تو بیرون کسی و کُشته حالا خانواده مقتول اومدن قصاص میخوان یا... آخه این که نشد فیلم و کتاب چرا ما واقعا کم داریم کارگردان و نویسنده خوب. میخوام بگم فیلم هامون که واقعا بده حداقل نویسندهها یه جور بنویسن (نویسندههای ایرانی) که آدم حالش جا بیاد. بازم میگم ایت داستان متفاوت بود اما انقدر سنگین بود مثل این فیلمهای ایرانی تازه میخواد بچه دار هم بشه و ادامه نسل... من ادامه نسل رو نادرست میدونم. بخاطر این که اون پولی که آدم میخواد خرج بچه بکنه بده به خیریه بهتره تا این که خواد از خودش اولاد بیاره، اون پول رو بده به این بچههای کار و اون دختر بچههای گل فروش یا بیمه کنه اونارو یا براشون خونه بگیره و... چرا بچه حتما باید دقیقا از خودت باشه، مگه اونا زندگی ندارن مگه آدم نیستن فقط بی پولن یا اگر هم خیلی بچه دوست داشت از این یتیمها یا سر راهیها یا معلولها قبول کنه یا خرجشونو بده. نه مثل زن این داستان اولاد بیاره
داستان خوب بود داستان دربارهی زنی ۴۰ و خوردهای سالی بود که زنس قویی بود کار درست و حسابی داشتو کاملا مستقلاما آسیب جدی در کودکی به شخصیتش وارد شده بودپدر و مادر این خانمتصمیم گرفته بودن بخاطر اینکه در جامعه به عنوان یک زن اذیت نشهک کسی اذیتش نکنه علی اقا صداش بزنن و این دختر فکر میکرده پسره رفتار پسرونه داشتهتا اینکه به نوجوانی میرسه و تو مدرسه بهش میگن تو دو جنسهی و.... و میفهمه که زنه اما چون از بچگی رفتار پسرانه داشته براش سخت میشه بخواد مثله بقیه دخترا رفتار کنه وقتی تمام دوستاش بچههای بزرگ دارن در ۴۰ سالگیاین خانم تازه تونسته عاشق بشه متاسفانه نباید این حساس بود و پیش بینی کرد که وای نکنه دخترمو اینده اذیت کنن چون دخترهباید زن بودن و بهش اموخت چجوری دفاع کردن و رفتار کردنو به قول نویسنده زن حذف شدنی نیستممنون از کتابراه
داستان در مورد زنی بود که هویت زنانه اش از کودکی از او گرفته شده بود. حقیقتش من هم در مورد هویت جنسیم کمی دچار تردید شده بودم ولی مشکل من با این خانم متفاوت بود و کسی نام پسرانه برام انتخاب نکرده بود بلکه خیلیا میگفتن رفتارام شبیه پسراست در حالی که این رفتارهای عادی من بود. توی این داستان هم این کلیشه وجود داشت که آرایش رو یه چیز زنونه میدونست و خیلی رفتارها رو زنونه مردونه میکرد. در حالی که قرار نیست همه زن ها شبیه هم باشن یا همه مردها مثل هم رفتار کنن. آدما با هم متفاوتن. این مانو هم اگه دوست داشت آرایش کنه میتونست این کارو انجام بده ولی حتی الان که مستقل بود این کارو نمیکرد. نمیدونم شاید دارم اشتباه قضاورت میکنم ولی به نظرم زیادی بزرگش کرده بود.
درود خدمت بانو رفیعی عزیز، داستان کوتاه زیبا و روانی بود من به شخصه لذت بردم، دختری مستقل که در چهل و پنج سالگی عشق را حس کرده, پدر و مادری که دختر رو همچون مرد جنگجویی تربیت کردهاند، و مشکل همیشگی ایرانیان که نبود گفتگو و صحبت و به طور عامیانه حرف نزدن، بانی مشکلات فراوانی شده و این دختر را از خانواده دور کرده، دختری که پزشک هست و میتونست رابطه بسیار خوبی با خانوادهاش داشته باشد، از بانو رفیعی بابت بیان چنین معظلی در جامعه سپاسگزارم، همچنین سپاس فراوان از کتابراه
باسلام و تشکر، بسیار زیبا و درعین حال دردناک، متاسفانه این موضوع بخش بزرگی ازجامعه ما را دربردارد، از لحظه ای که به یک دختر یاد میدهند بخاطر آبروی خانواده این لباس نپوش این ورزش نرواین تفریح نکن، ویک دخترمجبور میشود تمام نیازها و اشتیاق درونش راکورکند تادیگران بپسندندش، وقتی یک دختر درد طاقت فرسادوران قاعدگی راپنهان میکند که پدر نفهمد زشت است، درحالی که نوازش موهایش ازسوی پدرتمام درد را ازبدن چون گلش میزداید، ولی افسوس اینجاایران است، ومغزهای پوسیده و زنگ زده بسیار، قلمتان شکوفا
داستان در مورد جامعه ای مردسالار است که حتی دختران این جامعه را بنام پسرانه و رفتار و احساسات مردانه میخواهند. داستان زندگی دختر خانوم میانسالی است که از پدر و مادر خود فراری است و در تنهایی بامردی ۸سال کوچکتر از خود نامزد است. خانم از احساسات زنانه عاری و خالی است چون از کودکی خانواده او را علی نام داده اند و انتظارات مردانه از وی داشته اند و حالا خانم با خلع و دوگانگی شخصیتی دست و پنجه نرم میکند. ممنونم از کتابراه
داستان درباره دختری است که خانواده اورا مانند پسران بزرگ میکنند و در دوران بلوغ و بزرگسالی با همسن و سالهای خود دچار تضاد و چالش میشود و از آنجایی که هر بچهای پدر و مادر و حرف آنها برایش حرف اول را میزند نمیتواند در جامعه به طور نرمال بزرگ شودو شور بختانه در جامعه دخترانی که تیپ ومدل موهایشان را مثل پسرها میکنند رو به ازدیاد است و پدر و مادرها اصلا توجهی نمیکنند و از مشاور کمک نمیگیرند
مشابه این کتاب و قبلا هم خونده بودم. وهمه اینها برمیگرده به نحوه تربیت خانواده وریشه در باورها و سنتهای غلط داره که متاسفانه خیلی از زنها ودخترا درگیر اون هستن اینکه زن بودن و جنس مونث همیشه با نگاهی سطحی و پایین دیده شده در جامعه ما که هنوز درگیر سنتها و باورهای قدیمی ومنسوخ هست. آگاهی چراغ راه هست وهمه باید در جهان امروز چراغ آگاهی به دست داشته باشیم.
داستان کوتاه زن حذف شدنی نیست. در خود دها مسئله در باره زنان را بیان می کند دختری را برای حفظ کردن ومصون نگهداشتن در جامعه همچون پسران لباس می پوشانند و رفتاری پسرانه به او می آموزند. این مسئله خود بیانگر نا امن بودن چوامع که بر خواسته از دیدگاه غلط نسبت به زنان است. در حالیکه آن ها با قدرت و توانمند هستند وتا بالاترین مقاطع علمی و اجتماعی پیش می روند
کتاب خوبی بود تربیت دخترهایی که مرتبا درگوش آن ها گفته میشود قوی باش. تو مرد هستی، در کارهایت نیاز به کسی نداری، از اول لباسهای پسرانه برتن دخترها میکنند وحتی موی سرشان را همیشه پسرانه میزنند و وقتی که دختر بزرگ میشود هویت زنانه خود را نمی پذیرد وبه سختی با دختر بودنش کنار می آید که متاسفانه در کشورماهم کم نیست این مشکل
سلام خدمت دوستان کتابراهی، این کتاب صوتی ازاون دسته کتابهایی است که خودنویسمده زحمت روایت کردن کتاب خودرابرعهده دارندوبسیارزیباروایت کردن، دوستانی که به داستانهای جالب ایرانی که هم هیجانی وهم عشقی وعاطفی داخل داستانش باشداین کتاب تزاون دسته کتابهاست، به خانم رفیعی هم تبریک میگم بخاطراین داستان زیباکه خلق کردند
داستان آموزندهای درباره نحوه اشتباه تربیت دختر در خانواده هست به دلیل مشکلات و چالشهایی که زنان در جامعه با آنها روبرو هستند. و همچنین اهمیت نحوه آموزش و تربیت و رفتار والدین با فرزندان بخصوص در دوران کودکی که هویت و شخصیت بچه در حال شکل گیری هست. موضوع داستان بسیار جالب و جدید هست که کمتر بهش پرداخته شده.