نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی کلکسیونر - جان فاولز

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
Monir Naghikhani
۱۴۰۳/۰۹/۰۵
با تشکر فراوان از خانم ستوده و جناب عقیلی، که بسیار بسیار این اثر را با احساس تمام روایت کردند، فکر کنم اگر می‌خواندم اینقدر تأثیر گذار نمی‌بود، گر چه سالهای قبل فیلمی این چنین با هنرمندی مرحوم سعید راد و خانم نوش آفرین دیده بودم و اینقدر تأثیر گذار بود که خاطره‌اش در حافظه‌ام مانده، بسیار تکان دهنده بخصوص برای جنس ضعیف که همیشه مورد ظلم و اذیت وآزار قرارمیگیرند، و مارا به فکر می‌اندازد که واقعا چطور از آن‌ها در برابر کسانی که دور وبر ما هستند و روانی بیمار دارند و ما نمیدانیم محافظت کنیم، چون در دنیا این یک اپیدمی است، درسته که در خبرها هیچ، یا خیلی کم از این مقوله می‌گویند ولی خیلی زیاد است، واقعأ تکان دهنده و هنوز از شوک بیرون نیامده ام، و اینکه همین لحظه ممکن است چقدر از این اتفاقات در جهان و پیرامون مااتفاق می‌افتد، پریشان و وحشت زده میشوم، سپاس بیکران از شما یاران گرانقدر
Rahil najafi
۱۴۰۳/۰۹/۲۵
نه می توان گفت خیلی خوب بود و نه می توان گفت خیلی بد بودآرام و ساده اما نگاهی مریض و بیمار گونه پول و قدرت می تواند از فرشته هیولایی قصی القلب بسازد آنکه فقط در فکر لذت و فرو نشاندن عطش درون خود است او یک بیمار بود که برای فردا و فرداهای دیگر می توانست خطرناک باشد یک روانی تمام عیار در ظاهر آدمی مودب و متین نمی دونم اما آخرش را اصلا دوست نداشتم انتهایی پر از درد و طعم گس مرگ
نازنین ش
۱۴۰۳/۰۹/۰۱
با احترام داستان جالبی نبود بخش اول که از زبان فردریک بود کمی معما داشت و میشد فهمید از ذهن یک روان پریش هست، ولی بخش دوم که از زبان میراندا بود، اصلا نشان از یک روح هنرمند و آزاد اندیش نداشت نصف حرف‌ها در مورد این بود که میراندا از این و اون و…متنفر است و یا در مورد فلانی رویا پردازی‌های بچه گانه میکرد، طوری که احساس میکردی میراندا از فردریک روانپریش تر است
زهرا عسگری
۱۴۰۳/۰۹/۱۳
کتاب اصلا تو سلیقه من نبود، بسیار بد انرژی، بسیار گیج کننده، قسمت هایی که داستان از زبان میراندا روایت می شد خیلی حوصله سر بر و کلافه کننده بود. کلا شخصیت میراندا رو دوس نداشتم، دائم در حال فحاشی و غر زدن، شخصیت اول داستان هم که یک هیولای زشت روانی، اصلا ارتباط نگرفتم با کتاب. اعصابمو به هم ریخت حتی.
شهین میر
۱۴۰۳/۰۹/۱۳
خوانش‌ها فوق العاده بود خیلی روان و با احساس، بخصوص خانم ستوده که کامل نقش رو بازی میکردن ولی داستان اصلا جالب نبود خیلی اعصاب خردکن و سیاه
زهرا بهرامی
۱۴۰۳/۰۹/۱۱
بخش اول بدک نبود بخش دوم تکرار بخش ۱ بود از زبان میراندا حوصله مو سر برد آخرش رو هم دوست نداشتم راوی‌ها خوبند ولی توصیه نمی‌کنم بخونیدش
مهران فانی
۱۴۰۳/۰۹/۱۰
رمان سیاه: تلختر از زهر، به معنای واقعی کلمه: سوهان اعصاب! صد رحمت به مسخ کافکا!
Laya
۱۴۰۳/۰۹/۲۵
آخر داستان رو دوست نداشتم زیاد ولی گویندگی خوب بود شخصیت‌ها رو دوست نداشتم