نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی دختران گمشده ایرلند - سوزان الیری
4.2
494 رای
مرتبسازی: پیشفرض
عارف محبی
۱۴۰۴/۰۳/۱۲
50
کتاب خیلی خیلی معمولی بود. داستان پیش زمینه قشنگ و خوبی داشت ولی یهو دیگه کلا ریتم رو از دست داد. عشق بین دو تا شخصیت اصلی ذرهای قابل توجیه و باورپذیر نبود چون هیچ توضیح خاصی نبود راجب اینکه چرا اصن عاشق شدن. و در نهایت تصمیم اخر شخصیت هم به همین دلیل منطقی نبود. داستان میتونست خیلی عمیق تر و پیچیده تر پیش بره مثل نیمه اول کتاب. در مجموع میتونم بگم شروع خیلی خوب و پایان به شدت ناامید کنندهای داشتدختران گمشده ایرلندی؟! هیچ کس گم مشده و قرار هم نیست پیدا بشه. هیچ معمایی در کار نیست. اسم کتاب و جلد کتاب هیچ ربطی به محتوا ندارند. یک داستان موفقیت تخیلی و یه ماجرای عشقی آبکی. بیشتر شبیه قصه کودکانه است، هپی اندهای تخیلی و قهرمانهای غیرواقعی. کشدار و کسالت بار و سطحیمن این کتاب و به عنوان کتاب جنایی خریدم تو زیر دسته ژانر جنایی بود حتی تو معرفیش هم در مورد قتل اعضای خانواده نوشته در حالی که اصلا ماجرا جنایی نیست و درامه هیچ قتل و جنایتی هم نداره من هی تا فصل آخر منتظر بودم
داستان زیبایی بود که شاید مکررا در دنیای اطراف با آن مواجه شده باشیم حتی شاید خودمان در شرایطی مشابه قرار گرفته باشیم، ورشکستگی مرد و عدم اطلاع اعضاء خانواده، و زمانی همه چی عیان میشه که مشکلات یکی یکی از همه طرف سر در میارن، گاهی در زمان حیات مسبب آن وگاهی بعد از مرگ.
اما در شرایط مشابه به زندگی لیدیا، مسائل اینقدر زیبا و شور انگیز و دوست داشتنی و یا عاشقانه پیش نمیره. در واقع طرف خودش و خانوادش نابود میشن تا بتونه دوباره از زمین بلند شه اون هم شاید.
پذیرش دختر جوان، بیشتر از مادر بود که البته با توجه به شرایط سنی یه کم بعیده، ولی از طرف دیگه نوجوانان گاهی درک بهتری از شرایط و تغییر اوضاع دارند.
لیدیا بنا به احوالات همسرش از محل زندگی ش به روستایی دور افتاده در ایرلند میره، جدای از اینکه خب یه محل سکونت در اینجا داره ولی به هر حال میخواد ناشناس بمونه، اما همون اول به مرد همسایه که حتی اونو نمیبینه اعتماد میکنه و شرایط زندگی شو تقریبا با اون مرد غریبه در میون میذاره؟
و اما نام کتاب؛ اینجا هیچکس گم نشده، دلیل انتخاب این اسم رو واقعا نمیتوان درک کرد. حتی میشه گفت این دختران!!! در واقع تو اون دهکده خود اصلی شون رو پیدا کردن، لذت دوست داشتن و دوست داشته شدن واقعی، زندگی ساده و آرام، لذت محبت متقابل، وصد البته سرک کشیدنهای زیادی تو زندگی همدیگه که شاید خیلی مواقع خوشایند نباشه و گااااهی دوست داشتنی هست.
صدای راوی زیبا ودلنشین بود.
با آرزوی موفقیت برای همه عوامل کتابراه 🙏🏼
اما در شرایط مشابه به زندگی لیدیا، مسائل اینقدر زیبا و شور انگیز و دوست داشتنی و یا عاشقانه پیش نمیره. در واقع طرف خودش و خانوادش نابود میشن تا بتونه دوباره از زمین بلند شه اون هم شاید.
پذیرش دختر جوان، بیشتر از مادر بود که البته با توجه به شرایط سنی یه کم بعیده، ولی از طرف دیگه نوجوانان گاهی درک بهتری از شرایط و تغییر اوضاع دارند.
لیدیا بنا به احوالات همسرش از محل زندگی ش به روستایی دور افتاده در ایرلند میره، جدای از اینکه خب یه محل سکونت در اینجا داره ولی به هر حال میخواد ناشناس بمونه، اما همون اول به مرد همسایه که حتی اونو نمیبینه اعتماد میکنه و شرایط زندگی شو تقریبا با اون مرد غریبه در میون میذاره؟
و اما نام کتاب؛ اینجا هیچکس گم نشده، دلیل انتخاب این اسم رو واقعا نمیتوان درک کرد. حتی میشه گفت این دختران!!! در واقع تو اون دهکده خود اصلی شون رو پیدا کردن، لذت دوست داشتن و دوست داشته شدن واقعی، زندگی ساده و آرام، لذت محبت متقابل، وصد البته سرک کشیدنهای زیادی تو زندگی همدیگه که شاید خیلی مواقع خوشایند نباشه و گااااهی دوست داشتنی هست.
صدای راوی زیبا ودلنشین بود.
با آرزوی موفقیت برای همه عوامل کتابراه 🙏🏼
سلام و سپاس فراوان از کتابراه، یار همیشگی.
از گوینده کتاب سرکارخانم مرچان شهنازی فر که با صدای بسیار گرم و دلنشین و با اجرای زیباشون لذت شنیدن و خواندن این کتاب زیبا رو صد چندان کردند.
بنظرم کتاب بسیار خوب، سرگرم کننده، هیجان انگیز و حتی آموزنده بود که بخشی از آن به روایت زندگی و سرنوشت انسانها در طول جنگ جهانی دوم اشاره داشت و اینکه انسانها بسته به شرایط تصمیمات کاملا متفاوتی میگیرند (تصمیم متفاوت عمه نلی و لدیا، یکی پی استقلال میرود و دیگری ماندن با عشق جدید زندگیش را ترجیح میدهد.) تجربه موقعیتهای کاملا متضاد برای زن داستان (ثروت و شهرت و بعد فقر و نداری)، پذیرش، تمایل به تغییر شرایط موجود، جرات تصمیم گیری، صبورانه رفتار کردن، در لحظه زیستن و آموختن و یادآوری به خود که زندگی چیزی جز لذت بردن از چیزهای کوچک نیست. تلاش و صبوری مادری که تا لحظه آخر اجازه نمیدهد دخترش ذهنیت بدی از پدرش که دیگر در میان آنها نیست داشته باشد. خونگرمی، مهربانی، سادگی و صداقتی که میان اهالی آن روستا که از قضا ظاهرا اغلب مهاجر بودند و حمایت آنها از غریبههای تازه وارد که این روستا را به یکی از مکانهای امن دنیا تبدیل میکرد و خواننده داستان آرزو میکرد کاش در دنیای واقعی هم چنین جایی بود.
از گوینده کتاب سرکارخانم مرچان شهنازی فر که با صدای بسیار گرم و دلنشین و با اجرای زیباشون لذت شنیدن و خواندن این کتاب زیبا رو صد چندان کردند.
بنظرم کتاب بسیار خوب، سرگرم کننده، هیجان انگیز و حتی آموزنده بود که بخشی از آن به روایت زندگی و سرنوشت انسانها در طول جنگ جهانی دوم اشاره داشت و اینکه انسانها بسته به شرایط تصمیمات کاملا متفاوتی میگیرند (تصمیم متفاوت عمه نلی و لدیا، یکی پی استقلال میرود و دیگری ماندن با عشق جدید زندگیش را ترجیح میدهد.) تجربه موقعیتهای کاملا متضاد برای زن داستان (ثروت و شهرت و بعد فقر و نداری)، پذیرش، تمایل به تغییر شرایط موجود، جرات تصمیم گیری، صبورانه رفتار کردن، در لحظه زیستن و آموختن و یادآوری به خود که زندگی چیزی جز لذت بردن از چیزهای کوچک نیست. تلاش و صبوری مادری که تا لحظه آخر اجازه نمیدهد دخترش ذهنیت بدی از پدرش که دیگر در میان آنها نیست داشته باشد. خونگرمی، مهربانی، سادگی و صداقتی که میان اهالی آن روستا که از قضا ظاهرا اغلب مهاجر بودند و حمایت آنها از غریبههای تازه وارد که این روستا را به یکی از مکانهای امن دنیا تبدیل میکرد و خواننده داستان آرزو میکرد کاش در دنیای واقعی هم چنین جایی بود.
دختران گمشده ایرلند یکی از کتاب هایی است که با محتوای معماگونه و اندکی عاشقانه شما را وادار می کند بی وقفه برای فهمیدن واقعیت ماجرا تا انتها پیش بروید. شخصیت های اصلی داستان دو زن به نام لیدیا و سانی هستند که با شنیدن خبر مرگ همسر و پدر خانواده دگرگونی عظیمی در زندگی شان اتفاق می افتد. به تعبیر عامیانه از عرش به فرش سقوط، و در کنار کشف واقعیت مرگ پدر خانواده برای حفظ جایگاه اجتماعی خود تلاش می کنند. اما تقدیر جور دیگری برایشان رقم می زند و درگیر و دار معمای ناتمام مرگ همسر معمای دیگری نمایان می شود. دختران گمشده ایرلند، جنبه های متفاوتی از زندگی اجتماعی و انسانی را بازگو می کند. مواردی چون تلاش برای بقا، قناعت، دوستی، همدلی، کمک به همنوع، صبر و... که حلقه گمشده ی زندگی این روزهاست. روز و روزگار ما که به التماس انسان بودن می گذرد. دختران گمشده ایرلند نوشته سوزان الیری نویسنده سوئدی است که کتاب هایش در ردیف پرفروش ترین ها قرار دارد. او بیش از بیست داستان بلند را که بطور کلی در ژانر عاشقانه-تخیلی هستند را به نگارش درآورده است. دختران گمشده ایرلند، جنبه های متفاوتی از زندگی اجتماعی و انسانی را بازگو می کند. مواردی چون تلاش برای بقا، قناعت، دوستی، همدلی، کمک به هم نوع، صبر و... که حلقه گمشده ی زندگی این روزهاست. روز و روزگار ما که به التماس انسان بودن می گذرد. دختران گمشده ایرلند نوشته سوزان الیری نویسنده سوئدی است که کتاب هایش در ردیف پرفروش ترین ها قرار دارد. او بیش از بیست داستان بلند را که بطور کلی در ژانر عاشقانه -تخیلی هستند به نگارش درآورده است.
کتاب خوبی بود. سوزان الیری با دید مثبت نگرانه در این کتاب داستان زنی به نام لیدیا را بیان میکند که به طور ناگهانی به دنبال خود کشی همسرش و بدهی زیاد او، از ثروت زیاد به دامن فقر سقوط میکند. لیدیا ناچار است از دختر نوجوان خود نیز مراقبت کند بنابراین از شهری بزرگ به روستایی سرسبز با انسانهایی مهربان مهاجرت میکند. هر یک از این انسانها خود نیز گذشتهای دارند که بعضی از انها از ان فراری هستند. در این روستا لیدیا از هیچ کاری، حتی نظافت منزل ثروتمندان، نمیگریزد. وی با تلاش مداوم خود میتواند زندگی خود را باز سازی کند و با کمک همسایگان و دوستان جدید خود زندگیش را دوباره از نو بسازد. در این بین با مردی که در همسایگی اوست اشنا میشود و متوجه میشود که میتواند او را شریک زندگی خود کند. به هرحال همچنان که میدانیم خداوندچو بندد دری گشاید در دیگری در اینجا مصداق پیدا میکند. ممنون از کتابراه وگوینده زیباگوی کتاب.
خطر اسپویلر. یه نکته به نظر من چه به کتابی علاقمند بشیم و چه خوشمون نیاد اما هر کتاب یک تجربه جدید هست. و اما این کتاب داستانی معمولی و خالی از فراز و نشیب ابتدای داستان با موضوعی هیجان انگیز شروع میشه که من مدام به دنبال روایتی کاملتر راجع به بری بودم که اصلا گفته نشد ولی روند داستان معمولی و کاملا قابل حدس هست البته در جاهایی اغراق فراوان شده مانند نظافتچی شدن زن داستان و اینکه یک زن تقریبا میان سال مانند دختران نوجوان در عشق هنوز به دنبال هیکل و چهره و برند لباس طرف مقابل هست و انسانها رو هنوز با ظاهر و برند طبقه بندی میکنه و وقتی حدس میزنه مرد همسایه ظاهر زیبایی نداره کششی به او نداره ولی وقتی میبینه اشتباه کرده و فردی جذاب هست عاشقش میشه که این نقطه ضعف داستان هست و در نهایت باز هم لیدیا به زندگی تجملاتی خود برگشت فقط در روستا نه در شهری بزرگ و روستایی که مانند بهشت بود و زندگی در آن خالی از لطف نبود و خانهای که توصیف آن در انتهای داستان بسیار تجملاتی بود.
کتاب صوتی دختران گمشده ایرلند را با صدای زیبای خانم شهناز فرد شنیدم و لذت بردم. کتابی زیبا درباره زندگی یک زن در اغاز دوره میانسالی و دختر نوجوانش بعد از ورشکست شدن و در واقع از عرش به فرش رسیدن هست کتابی معماگونه و عاشقانه که شما را به دنبال خودش میکشد اما با کمی تم لوس بازی😊به نظر من اما زیبا و دلنشین. من در این کتاب شما زنی روبرو میشوید که از زندگی فوق العاده لاکچری ناچارا حتی به نظافتچی شدن رو میاورد و نشان میدعد برای ساختن زندگی جدید باید از غرور و خودخواهی دست کشید و علاوه بر ان نشان داد همدلی و دوست داشتن و حمایت در جامعه عادی خیلی بیشتر هست و در جوامع پولدار تا پول داشته باشی در جمع شان حضور داری مگرنه از گروه شان طرد میشوی صدای زیبای خانم شهناز فرد و توصیفات جالب از مناظر ایرلند و زندگی روستایی و حمایتهای مردم انجا و سرگذشت عمه بزرگ لیدیا به زیبایی داستان کمک میکند اما فصل اخر یک دفعه به پایان رسید و شاید این یک نقص باشد. ممنون
مدینه فاضلهای که در کتاب دختران گمشده ایرلند، سوزان الیری، معرفی کرده است، درسته زندگی در این دنیا است. شیرین و عاشقانه بودن داستان، سختی و مبارزه لیدیا را روانتر کرده بود و این حُسن یا عیب کتاب است، شما با خوانش کتاب متوجه میشوید. مزیت صوتی بودن کتاب، بیشتر باعث شده است که توکل به خداوند و سپردن امور را به دست معبود را بپذیرید. این عبارت لیدیا که خودش را سریع از تخیلات زنانهاش به دنیای واقعی میکشاند، حکمت و نقطه عطف پیام نویسنده به خوانندگانشان میتواند باشد. دختران گمشده ایرلند از نگاه سوزان الیری، در لِوِل خوبی از درک، پذیرش، معاش، روابط، محیط زندگی، افراد دور و بر، خانواده، عشق، کاری و شغلی است. سوزان الیری، با کتابش، مخاطب را معذب نمیکند و او را اسیر چرا او، چرا من، نه به... و هزاران افسوس و پشیمانی نمیکند و این قدرت تطبیق با زمونه و پذیرش موقعیت، انجام دادن کارهایی که توان تلاش کردنش را دارید، و رها کردن اموری که خارج از کنترل ما است را به خوبی نشان میدهد. شفاف صحبت کردن و زیاد حرف نزدن و بحث نکردن از دیگر محاسن کتاب است که سوزان الیری به مخاطبش یادآوری و مرور میدهد.
پیشنهاد گوش دادن به این کتاب از تیم کتابراه در روزهای پر از اضطراب حمله اسراییل به ایران واقعا کمک کننده و آرامش بخش بود. سوزان اولیری در توصیف طبیعت و یک ماجرای رمانتیک بسیار خوب عمل کرده و این کتاب برام حس سفری آرام و رویاگونه داشت.
شخصیت اصلی زنی به نام "لیدیا" است که پس از ضربهای در زندگی و مرگ همسرش "بری" به دنبال آرامش و معنای جدیدی برای زندگیاش میگردد، او که در گذشته گم شده، دنبال پیداکردن مسیر جدید خودش هست که نام کتاب هم به این خاطر "دختران گمشده ایرلند" گذاشته شده است، او زخمخورده ولی امیدوار است و این مسیر رشد و پیداکردن خود، به خوبی در داستان بیان شده است. او به همراه دختر نوجوانش "سانی" به کلبهای روستایی در ساحل ایرلند نقل مکان میکند و دوباره عاشق میشود و از نو شروع میکند.
• گویندگی خوب مرجان شهنازفرد هم برای رسیدن به این آرامش ذهنی کمک کرد🙏🪴🙏
شخصیت اصلی زنی به نام "لیدیا" است که پس از ضربهای در زندگی و مرگ همسرش "بری" به دنبال آرامش و معنای جدیدی برای زندگیاش میگردد، او که در گذشته گم شده، دنبال پیداکردن مسیر جدید خودش هست که نام کتاب هم به این خاطر "دختران گمشده ایرلند" گذاشته شده است، او زخمخورده ولی امیدوار است و این مسیر رشد و پیداکردن خود، به خوبی در داستان بیان شده است. او به همراه دختر نوجوانش "سانی" به کلبهای روستایی در ساحل ایرلند نقل مکان میکند و دوباره عاشق میشود و از نو شروع میکند.
• گویندگی خوب مرجان شهنازفرد هم برای رسیدن به این آرامش ذهنی کمک کرد🙏🪴🙏
با سلام
خانم سوزان الیری به عنوان همسر یک سفیر و از طبقه مرفه واقعا از جایی که خودش دنیا را میبیند این داستان را نوشته
همه چیز خوب پیش میرود. حتی به نظرم مرگ همسر لیدیا در اول داستان واقعا به موقع بود!
اگر زیر ۲۵ سال هستید. کتابخوان حرفهای نیستید بیشتر جنبه سرگرمی کتاب برایتان مهم است و نیاز دارید که خوشبینانه تر دنیا را نگاه کنید این کتاب مناسب شماست.
اما اگر جایی زندگی میکنید که فرار مالیاتی یک حسن و دانش مالی محسوب میشود ایدهها یا دزدیده میشود و یا مسخره میشود جذب سرمایه حتی برای خیریهها حتما یک زمینه کلاهبرداری و سو استفاده مالی دارد وعشق ورزی و اعتماد در عشق به دلالیل مذهبی و فرهنگی ساده لوحی محسوب میشود بهتر است به سراغ نوستههای جدی تری بروید
مثل کلیدر یا خانه ادریسیها
خانم سوزان الیری به عنوان همسر یک سفیر و از طبقه مرفه واقعا از جایی که خودش دنیا را میبیند این داستان را نوشته
همه چیز خوب پیش میرود. حتی به نظرم مرگ همسر لیدیا در اول داستان واقعا به موقع بود!
اگر زیر ۲۵ سال هستید. کتابخوان حرفهای نیستید بیشتر جنبه سرگرمی کتاب برایتان مهم است و نیاز دارید که خوشبینانه تر دنیا را نگاه کنید این کتاب مناسب شماست.
اما اگر جایی زندگی میکنید که فرار مالیاتی یک حسن و دانش مالی محسوب میشود ایدهها یا دزدیده میشود و یا مسخره میشود جذب سرمایه حتی برای خیریهها حتما یک زمینه کلاهبرداری و سو استفاده مالی دارد وعشق ورزی و اعتماد در عشق به دلالیل مذهبی و فرهنگی ساده لوحی محسوب میشود بهتر است به سراغ نوستههای جدی تری بروید
مثل کلیدر یا خانه ادریسیها
اگر میخواهید صرفا چیزی شنیده باشید، این کتاب گزینه خوبی است، اتفاق خاصی نمیافتاد و همه چیز آرام آرام مرتب میشود، همیشه که نباید سخن از هیاهو باشد یک داستان بی گره این طور میشود در حال شنیدن هر سطری که باشیدپیش بینی چهل سطر بعد کاری بدیهی به نظر میرسد. قصه در قالبی نوشته شده که کلاسیک است و انگلیسی، به گذشته دویست و سیصد سال پیش تعلق دارد، اما در زمان حال رخ میدهد و این در نوع خود تجربه جالبی است، خوش پوشی و اصالت شخصیت قصه، صمیمیت غیرعادی افراد دهکده و خوش شانسیهای پی در پی و اغراق آمیز شخصیت قصه نمیتواند تحولی را نشان دهد و یا حتی تبلیغی برای ایرلند باشد، بیشتر آبرو بر است تا اعتبار بخش! اما من دوستش داشتم، همیشه که پیچیدگی قشنگ نیست در زندگی واقعی اتفاقات دردناک زیاد میافتد بگذار توی قصه همه چیز رو به راه باشد.
ممنونم از کتابراه برای ارایهی این کتاب. امتیاز کامل میدهم چون در کل خوب بود. اما چند سوال دارم که مطرح میکنم. (سوالها از نویسنده و مترجم و طراح جلد است 😊) چرا چنین جلدی برای این کتاب انتخاب شده!؟ با دیدن این جلد مدتها تصور میکردم که با یک داستان جنایی و تاریخی تلخ روبرو هستم و اصلا سراغش نیامدم. در حالیکه داستان بسیار آرام و روان و با تم عاشقانه است و اصلا مرتبط با طرح جلد نیست.
سوال بعدی اینکه شخصیت عمه خانم چرا در ابتدای داستان به شکل مرموز و مهمی معرفی شد انگار که رازی بزرگ پشت ان پنهان است و مخاطب قرار است با ان روبرو شود. در حالیکه داستان اصلا این طور پیش نرفت … حتی جایی احساس کردم نویسنده عمه خانم را فراموش کرده!
چرا همه جا به جای عبارت دست دادن، گفته میشد فلانی دست فلانی را تکان داد.!!!
سوال بعدی اینکه شخصیت عمه خانم چرا در ابتدای داستان به شکل مرموز و مهمی معرفی شد انگار که رازی بزرگ پشت ان پنهان است و مخاطب قرار است با ان روبرو شود. در حالیکه داستان اصلا این طور پیش نرفت … حتی جایی احساس کردم نویسنده عمه خانم را فراموش کرده!
چرا همه جا به جای عبارت دست دادن، گفته میشد فلانی دست فلانی را تکان داد.!!!
یه کتاب بسیار بسیار کلیشه ای راوی خوب صدا گذاری خوب ترجمه عالی اما کتاب آنقدر در کتابراه کتاب های فاخر خوندم که این کتاب بنظرم حوصله سر بره داستان زنی که همسرش وقتی داشت خانواده رو ترک می کرده تصادف می کنه و میمیره و زن به یک خونه در دهات می ره و در شیش ماه ک زندگی ایده آل رو جمع میکنن زن عاشق میشه و با مردی که همه زن های روستا عاشقش هستند ازدواج میکنهو در نهایت یک بیمه عمر باشه رقم گنده هم بهشون میرسهدر کلیشه ای بودن داستان همینقدر بگم که در یکجا از کتاب می شنوید وقتی در خونه مرد رو میزنم یک زن درو باز می کنه که باعث سوءتفاهم میشه یه تصویر سازی تکراری در هر صورت برای قبل خواب یک گزینست ممنونم از کتابراه بابت دست و دلبازیش برای ارائه رایگان کتاب و محصول های خوب و فاخر
در ابتدا باید از لحن و آوای خانم شهبازفرد تعریف و تمجید کرد، که این کتاب را به نحو مطلوب و پسنیدهای به آوا درآوردهاند.
اما خود کتاب
با توصیفهای فراوان در طول داستان شاید به نوعی خواننده را خسته کند، اما برای افرادی که از توصیف و جزییات لذت میبرند و کامل تصویر سازی میکنند بسیار خوشایند است. شاید به نوعی میتوان توصیفها را همچون کتابهای جنگ و صلح یا پیرمرد و دریا دانست اما نه به آن قدرت و ریزکاریها.
روند داستان کند است، اما اتفاقات برای شخصیت داستان کاملا قابل درک است و میتوان به نوعی همزاد پینداری کرد.
درس گرفتن از گذشته و توجه به ماهیت زندگی و لذت بردن از حال حاضر به خوبی در داستان گنجانده شده بود و همراه با شخصیت داستان پر و بال میگرفت.
کتابی جالب و آموزنده بود.
اما خود کتاب
با توصیفهای فراوان در طول داستان شاید به نوعی خواننده را خسته کند، اما برای افرادی که از توصیف و جزییات لذت میبرند و کامل تصویر سازی میکنند بسیار خوشایند است. شاید به نوعی میتوان توصیفها را همچون کتابهای جنگ و صلح یا پیرمرد و دریا دانست اما نه به آن قدرت و ریزکاریها.
روند داستان کند است، اما اتفاقات برای شخصیت داستان کاملا قابل درک است و میتوان به نوعی همزاد پینداری کرد.
درس گرفتن از گذشته و توجه به ماهیت زندگی و لذت بردن از حال حاضر به خوبی در داستان گنجانده شده بود و همراه با شخصیت داستان پر و بال میگرفت.
کتابی جالب و آموزنده بود.
داستان سرگرم کننده ای بود. یک خط زندگی که ممکنه برای هر کسی پیش بیاد. شبیه کارتون های بچگی که یک آدم ثروتمند یهو فقیر میشه و تو شرایط زندگی میکنه و دنبال راه چاره میگرده و بعدم کم کم اوضاع بهتر میشه. پیام های خوبی داشت. اینکه زندگی هر لحظه ممکنه دستخوش تغییر بشه. اینکه ممکنه چیزهایی اطرافمون بگذره و ما بی خبر. اینکه تو لحظه زندگی کنی و اینکه سکان زندگی رو تمام و کمال دست دیگری ندی! یک جورهایی شبیه رمان های دبی فورد هم بود که من عاشقشونم. البته ساده تر و کمتر پیچیده بود. زنی که در دل از دست دادن ورنج هاش زندگی دوباره جوانه زد و احساس خوشی بهش برگشت و زندگی همینه. لحظاتی رو با کارکترهای داستان سپری کردم و لذت بردم ممنون از کتابراه
بسم الله عوامل کتاب صوتی استاندارد و خوب کار رو تولید کرده بودند و جای تشکر داره اما درباره خود کتاب، اگه دنبال ایدههای متفاوت یا اتفاقهای خاص هستید، به هیچ وجه این کتاب رو مطالعه نکنید، چون تمام اتفاقهای داستان کاملا معمولی و قابل پیش بینی هستند. ولی مطالعه این کتاب یه حس مثبت به خواننده کتاب میده و یه نمونه از حقیقت زندگی که تلفیقی از شادی و غمه نشون میده و کاملا امید بخش میتونه باشهاما رو بُعد امید آفرینی بیش از حد اغراق شده و اتفاقهای مثبت داستان پشت سر هم و بدون چالش جدی هستند و روند اتفاقهای مثبت یه سیر صعودی سریع داره این نکته باعث میشه خواننده حس همزاد پنداری کمی با شخصیتهای اصلی داستان داشته باشهیا حق
با تشکر از پدیدآورندگان"کتاب صوتی دختران گمشده ایرلند " و کتابراه عزیز، کتاب نوشته سوزان الیری که بیش از بیست رمان، عمدتا در ژانر داستانی رمانتیک است. او همچنین سه رمان جنایی و دو رمان در ژانر داستانی تاریخی نوشته است. او همسر یک دیپلمات است، یک معلم تناسب اندام و یک مترجم بوده است. او هر شش ماه یک کتاب تولید میکند.
کتاب پیرنگ خوب و نگارش زیبایی و گاه جملات قابل تعمق دارد: بهتر است همه اتفاقاتی که افتاده را پشت سر بگذارم و درگیر شون نشم، بعضی از فصلهای کتاب زندگی باید بسته بماند. با تشکر از خانم مرجان فرزاد فرد برای اجرای بسیار خوب شان. از همه دست اندرکاران دیگر این کتاب نیز سپاسگزارم.
کتاب پیرنگ خوب و نگارش زیبایی و گاه جملات قابل تعمق دارد: بهتر است همه اتفاقاتی که افتاده را پشت سر بگذارم و درگیر شون نشم، بعضی از فصلهای کتاب زندگی باید بسته بماند. با تشکر از خانم مرجان فرزاد فرد برای اجرای بسیار خوب شان. از همه دست اندرکاران دیگر این کتاب نیز سپاسگزارم.
این رمان داستان زندگی یک مادر و دختر و رو به تصویر میکشه که به تازگی پدر خانواده رو از دست داده و با از دست رفتن مرد خانواده همه ی داراییها و وجهه اجتماعی خانواده هم از دست میره و تلاش اسن مادر و دختر رو به تصویر میکشه برای ساختن زندگی خود از صفر با فراز و نشیب ها تا مرحله ی ثبات و آرامش و مثبت نگری کامل نویسنده در این رمان کاملا مشهوده در طول این دوره ی سخت که چگونه افکار و نوع نگرش و همنوع دوستی و یاری و درک به دور از ایجاد حس ترحم، میتونه در رفع مسائل و تعدیل سوگ کمک کننده باشه و من از گوینده محترم داستان برای بیان شیوای داستان تشکر می کنم.
یک کتاب عاشقانه، معمایی و اغراقآمیز، با گویندگی خوب.
اسم کتاب و تصویر روی جلد، خواننده را به اشتباه میاندازه و انتظار داره، با یک موضوع هیجان انگیز مرموز و بسیار جالب رو برو بشه، اما با یک فیلم هالیوودی و فقط سرگرم کننده رو برو میشه، یک مادر و دختر بعد از بحران از دست دادن پدر خانواده و ورشکستگی بزرگش، از ثروت فراوان نزول کرده و کاملا فقیر میشند، از شر طلبکارها فرار کرده و ساکن یه جای دور و کوچیک میشند، و از اونجا با معجزات و اتفاقاتی که براشون پیش میاد یواش یواش به زندگیشون سرو سامان میدند.
فقط برای سرگرمی و برای یک بار خوندن خوبه
اسم کتاب و تصویر روی جلد، خواننده را به اشتباه میاندازه و انتظار داره، با یک موضوع هیجان انگیز مرموز و بسیار جالب رو برو بشه، اما با یک فیلم هالیوودی و فقط سرگرم کننده رو برو میشه، یک مادر و دختر بعد از بحران از دست دادن پدر خانواده و ورشکستگی بزرگش، از ثروت فراوان نزول کرده و کاملا فقیر میشند، از شر طلبکارها فرار کرده و ساکن یه جای دور و کوچیک میشند، و از اونجا با معجزات و اتفاقاتی که براشون پیش میاد یواش یواش به زندگیشون سرو سامان میدند.
فقط برای سرگرمی و برای یک بار خوندن خوبه
داستانی هیجانانگیز و پرتنش است که در قالب یک رمان معمایی و روانشناختی روایت میشود. داستان درباره زنی به نام کلر است که پس از ناپدید شدن ناگهانی دخترش، وارد دنیایی پر از رازها و دروغها میشود تا حقیقت را کشف کند. در مسیر تحقیقات، او با گذشته تاریک خانوادهاش، روابط پیچیده و رازهای پنهان مواجه میشود. کتاب به موضوعاتی مانند خیانت، اعتماد، قدرت خانواده و تاثیرات روانی ناپدید شدن یک فرد بر اطرافیان میپردازد. در کل، این اثر ترکیبی از هیجان، تعلیق و تحلیل عمیق شخصیتها است که خواننده را تا آخرین صفحه درگیر نگه میدارد.
یکی از نکات خوب این کتاب صوتی لحن زیبا و جذاب خانم گوینده بود. شخصیت لیدیای داستان به طرز خیلی وحشتناکی خوش باور بود وبراحتی به اشخاص اعتماد می کرد و با اینکه ظاهرا دنبال پنهان کردن هویت قدیمی خود بود درگفتار با دیگران بارها به زندگی تجملاتی در دولین اشاره می کرد. و دیگر اینکه کسی که دست به هیچ کارمنزل نداشته بطور غیرمنتظره ای توانایی انجام کارنظافت یک خانه بزرگ رادر دوساعت پیدا می کند. نکته بعدی این است که شخصیت عمه نلی را برای معماگونه کردن داستان وارد کردن ولی هیچ مورد خاصی در این شخصیت وجود ندارد. خلاصه اینکه داستان دلچسبی نبود.
این کتاب با اینکه داستان کلیشهای واتفاقات روزمره معمولی رو داشت قسمت خوبش این بود که روی استقلال زنان و محوریت زنان در زندگی گذشته و حال رو تعریف میکرد چیزی خیالی درون داستان نبود و قهرمان زن از زندگی پوستهای و ظاهری به ازادی واقعی و اصل تعریف از زندگی رسید و اینکه فکر کنم هدف نویسنده همین بود که با داستان ساده بخواهد مطلب ساده ایی که اکثرا فراموش کرده ایم رو گوشزد کند و اون اینه که تعریف درست خوشبختی در زندگی داشتن پول زیاد و مرفه بودن نیست زندگی ینی عاشقانهای زیبا در کنار کار و تلاشی که برای ادامه انجام میدی
رمان انگیزشى بسیار عالى بود. ازاینکه ما، درهرشرایطى نباید خودرا ببازیم وآنگاه که از عرش فرو افتادیم بتونیم خودمون رو جمع وجور کنیم. ودر این راه البته کمکها وهمکاریها ونق نزدن و درک متقابل دختر جوان راهم نباید نادیده گرفت. این مادرودختر باعملکرد منطقى و غصه نخوردن بیجا ودرک موقعیت زمانى خودشون موفق شدند بحران را به خوبى از سربگذرانند ودر این راه محیط خوبى که به اون وارد شده بودند هم خیلى کمک کرد. ولى من ارتباط نام کتاب را با داستان متوجه نشدم. درکل خوندنش رو توصیه میکنم.
دختران گمشده ایرلند زندگی زنی بنام لیدیا و دخترش سانی ست که از عرش به فرش رسیدهاند و تمام دارایی خود را از دست دادهاند که برای گذران زندگی به روستا پناه بردهاند. نحوهی اخت گرفتن لیدیا و دختر نوجوانش در برخورد با مشکل به این بزرگی و تلاش برای بقا بسیار جالب توجه است. این کتاب در عین حال که داستانی عاشقانه دارد طرز برخورد این دو زن با مشکلات را به طرز جالبی روایت میکند و میتواند در عین حال ک کتابی عاشقانه ست کتابی انگیزشی در برخورد با مشکلات باشد.
کتاب خوبی بود با گوینده گی عالی و رسا که باعث جذابیت بیشتر کتاب شد پدر خانواده فوت میکند و همسر و دخترش در موقعیت خیلی بد مالی و روحی قرار میگیرند واین واقعیت که مرگ ناگهانی پدر یا مادر خانواده چه مشکلاتی را برای بازماندگان به جا میگذارد و این دوران گذار گاهی چقدر سخت و دشوار خواهد بود اما اتفاقات و داستانهای پیش رو، همسایههای خوب و مهربان به آنها کمک میکند تا دوباره در مسیر درست زندگی حرکت کنند با تشکر از زحمات شما کتابراهیان عزیز
دختران گمشده ایرلند رمانی گرم، احساسی و دلنشین است که با زبانی ساده، داستان زنی را روایت میکند که پس از یک ضربهی روحی بزرگ، به دهکدهای کوچک در ایرلند پناه میبرد تا خود را بازیابد. فضای شاعرانهی روستا، روابط انسانی و رازهای گذشته، داستان را آغشته به حس نوستالژی و امید میکند. این کتاب دربارهی رهایی، شروع دوباره و یافتن خود در دل طبیعت و مهربانی است. با هر صفحه، رایحهی باران و صدای امواج ایرلند حس میشود و خواننده را در آغوش آرامش فرو میبرد
داستان درباره زنی به اسم لیدیاست که پس از مرگ شوهرش و اطلاع از یه رسوایی مالی که کار شوهرش بوده همراه دختر نوجوانش به شهر دیگهای نقل مکان میگه. آشنایی با آدمهای تازه برگ جدیدی در زندگی لیدیا و دخترش رو رقم میزنه. تنها چیزی که باعث آزار لیدیاست اینه که اون همه حقیقت رو درباره شوهرش به دخترش نگفته و...
سیر روایت داستان خسته کننده نیست و برای جذاب خواننده جذابیت کافی رو داره.
صدای راوی و نحوه روایتشون هم گیراست.
توصیه میکنم شنیدنش رو.
سیر روایت داستان خسته کننده نیست و برای جذاب خواننده جذابیت کافی رو داره.
صدای راوی و نحوه روایتشون هم گیراست.
توصیه میکنم شنیدنش رو.
رمان رمانتیک متوسطی است. اسمش به موضوعش نمیخوره من بودم اسمش رو میذاشتم خلیج رُز وحشی. شخصیت سالی، دختر ۱۴ ساله ایکه به تازگی پدرش رو از دست داده، ثروتش رو از دست داده، جایگاه و تفریحاتش رو از دست داده، مدرسه اش رو عوض کرده و از پایتخت به روستایی کم جمعیت نقل مکان کرده و تازه فهمیده پدرش کارهای خلاف هم انجام میداده اما همچنان منطقی، عاقل، خوش رفتار، حامی مادرش هست و در اون سن حساس هیچ مشکل و حاشیه ای نداره! باور پذیر نیست.
خوابیدن زیر نور ستارهها و روی شنهای داغ ساحل میتواند همهچیز را از یاد ما ببرد، بهجز مرگ همسرمان و از دست دادن تمام ثروت خانوادگیمان! کتاب صوتی دختران گمشده ایرلند نوشتهی سوزان الیری داستان زنی به نام لیدیا است که درست وقتی که همه چیزش را از دست داده است، میخواهد جایی در سکوت یک کلبهی ساحلی در ایرلند شروعی تازه داشته باشد. عشق با فریاد صحبت میکند و درست زمانی به سراغ لیدیا میآید که اصلا انتظارش را هم ندارد...
کتابیست روان و سرگرم کننده بدون پیچیدگی از یک زندگی. نویسنده داستان زنی را حکایت میکند که همسرش را از دست داده و در موقعیت جدیدعاطفی قرار میگیرد و نویسنده به خوبی جدال ذهنی وی را در این مورد تشریح میکند. خانم آبیاری ترجمهای خوب و روان را انجام دادهاند و خانم شهناز فرد با لحن و تن مختلف خواننده را بیشتر مجذوب داستان میکنند. درآخر سپاس از کتابراه برای ارائه راههای مختلف به منظور اشاعه کتابخوانی.
کتاب خیلی خیلی معمولی بود. داستان پیش زمینه قشنگ و خوبی داشت ولی یهو دیگه کلا ریتم رو از دست داد. عشق بین دو تا شخصیت اصلی ذرهای قابل توجیه و باورپذیر نبود چون هیچ توضیح خاصی نبود راجب اینکه چرا اصن عاشق شدن. و در نهایت تصمیم اخر شخصیت هم به همین دلیل منطقی نبود. داستان میتونست خیلی عمیق تر و پیچیده تر پیش بره مثل نیمه اول کتاب. در مجموع میتونم بگم شروع خیلی خوب و پایان به شدت ناامید کنندهای داشت
دختران گمشده ایرلند روایتی احساسی و رازآلود از سرنوشت زنانی است که گذشتهشان با گرههایی پیچیده در هم تنیده شده است. شخصیتپردازی دقیق و لحن تأثیرگذار نویسنده، خواننده را درگیر چالشهای عاطفی و معمایی داستان میکند. نسخه صوتی با اجرای هنرمندانه راوی، به عمق احساسات شخصیتها جان میبخشد، هرچند در بخشهایی سرعت روایت میتوانست متعادلتر باشد. اثری شنیدنی برای علاقهمندان به داستانهای احساسی و پرتعلیق!
سلام، من عادت به خوندن خلاصههای کتاب رو ندارم چون برام اسپویل میشه و غیر قابل تحمل، این کتاب رو از روی اسمش که جذاب و مرموز وبرای کشوری بود که فقط در بچگی سریال مری مالوین و جاناتان گرت رو دیده بودم، بود. ترجمه عالی بود ولی روند داستان هیجان نداشت و بیشتر به بیان هیجانات و احساسات در لحطه قهرمان داستان پرداخته بود، من دوست نداشتم ولی حتما باب میل بسیاری هست ومن براشون احترام قائل هستم.
زنی جوان و دختر نوجوانش بعد از فوت همسر، ناچار به دست و پنجه نرم کردن با مشکلات پیش بینی نشده زندگی می شود؛ مشکلاتی که زندگی قبلی آن ها را دستخوش دگرگونی های بسیار می کند. نام کتاب به هیچ عنوان با داستان همخوانی ندارد! نمی دونم بر چه مبنایی نام گذاری کتاب رو انجام داده اند؛ ولی کتاب، داستان جذابی رو روایت می کنه و صدای راوی هم خیلی هماهنگ با شخصیت هاست. موزیک بین فصل ها هم ملایم و گوشنوازه.
کتاب "دختران گمشده ایرلندی" اثر سوزان الیری، داستانی عمیق و احساسی است که به بررسی موضوعات هویت، خانواده و فقدان میپردازد. نویسنده با قلمی زیبا و توصیفهای دقیق، احساسات شخصیتها را به خوبی منتقل میکند. اما گاهی روند داستان کند به نظر میرسد و ممکن است برخی از خوانندگان را خسته کند. در مجموع، این کتاب برای کسانی که به داستانهای احساسی و اجتماعی علاقه دارند، تجربهای ارزشمند خواهد بود.
کتاب روان بود یک زندگی زن در سنین میانسالی که ناگهان دیوارهای امن زندگیش فرو میریزد یک زن چگونه میتواند از هیچ تمام بسازد وقتی که یک مادر است و این تمام یک عشق است بار همه چیز را به دوش کشیدن برای دخترش تنها سرمایهاش
کتاب پر از جزئیات هست به طوریکه گاهی میخ روی دیوار رو هم میتونی تصور کنی اما راوی چنان کتاب رو بازگو میکند که از این جزییات خسته نمیشوی باتشکر از همهی عوامل و کتابراه
کتاب پر از جزئیات هست به طوریکه گاهی میخ روی دیوار رو هم میتونی تصور کنی اما راوی چنان کتاب رو بازگو میکند که از این جزییات خسته نمیشوی باتشکر از همهی عوامل و کتابراه
این کتاب ازشروع دوباره زنی صحبت میکنه که هم چیز وازدست داده وفقط او مانده ودخترش که باید به تنهایی بزرگ کند ودر این بین ازطریق وکیل خانوادگی متوجه میشه که همسرش کارهای عیر قانونی انجام داده وکلی بدهکار بوده ولی این زن باتمام اتفاقات و مشکلات که برایش پیش امده میره ویه زندگی دوباره شروع میکنه ودریک کلبه روستایی زندگی شروع به زندگی میکنه
این کتابی هست که از نظر داستانی حسابی دردسر داره. اول از همه، داستانش خیلی کشیده و سطحیه، حس میکنی کلی توضیحات اضافی داره که باعث میشه خوندنش خستهکننده بشه. شخصیتها هم کمعمق و پیشبینیپذیر بیان، انگار نویسنده وقت کافی برای پرداخت عمیق داشتنشون صرف نکرده. یه حس کلی از بینظمی و عدم انسجام توی روایت داستان جاری است که برای من جذابیت کتاب رو چندان کاهش داده.
داستان از این قراره که زنی به اسم لیدیا به دلیل اینکه شوهرش را از دست داده است و شوهرش تو قمار همه دارایی خود را از دست داده بود برای ارامش خودشو دخترش تصمیم می گیرد از شهر و زندگی خود دور شود و به کلبه عمه مرحومش نلی در یک شهر کوچک برود. با نقل مکان کردن ان ها به انجا اتفاقاتی برایشان می افتد که زندگی انها را تغییر می دهد. کتاب قشنگی بود. ممنون از کتابراه
ریتم کتاب کند بود و نوع خوندن گوینده هم بی تاثیر نبود انگار میخونه که فقط تموم بشه هیچ احساسی توش نیست خود داستان هم هیچ نکته خاصی نداره نقطه اوج نداره شخصیتهای جالبی رو معرفی میکنه مثل عمه نلی اما عملا اون رو تلف میکنه میتونست خیلی قشنگتر و جذاب تر باشه و اینکه شخصیت اصلی داستان مدام میگه چقدر همه چیز سخته ولی از اول تا آخر همه خوبن و بهش کمک میکنن. مورد پسند من نبود.
زندگی زنی مرفه و در موقعیت اجتماعی خوب که بی اطلاع از وضعیت کارهای شوهرش، هم زمان با خبر مرگ همسر از ورشکستگی عظیمی مطلع میگردد و در این موقعیت به تنها داراییاش که کلبه کوچکی در یک روستاست و از عمه بزرگش که شناختی از او ندارد به او فرصت بررسی زندگی و باز سازی دوباره میدهد. کتاب خوبی بود سرگرم کننده اما نوین و تکان دهنده یا باشکوه نه. راوی خوب بود و ممنون از شما
در بخشی از کتاب امده:
لیدیا دستانش را دور سرش کشوقوس داد و گفت: «داستان عمه نلی که روی من تاثیر گذاشته بود. فکر نمیکنم اون رو درک کرده باشم. او جرئت نداشت دست از استقلالش برداره و با مردی که عاشقشه زندگی کنه اما اون روزها زنها مجبور بودن خیلی چیزها رو قربانی کنن در حالیکه این روزها مجبور نیستن. وقتی من با بری ازدواج کردم کارم و استقلالم رو رها کردم تا به او کمک کنم....»
لیدیا دستانش را دور سرش کشوقوس داد و گفت: «داستان عمه نلی که روی من تاثیر گذاشته بود. فکر نمیکنم اون رو درک کرده باشم. او جرئت نداشت دست از استقلالش برداره و با مردی که عاشقشه زندگی کنه اما اون روزها زنها مجبور بودن خیلی چیزها رو قربانی کنن در حالیکه این روزها مجبور نیستن. وقتی من با بری ازدواج کردم کارم و استقلالم رو رها کردم تا به او کمک کنم....»
کتاب «دختران گمشده ایرلند» اثری است که با ترکیب هوشمندانهای از عناصر داستانهای معمایی و روایتهای تاریخی، خواننده را به دنیایی از اسرار و کشف ناشناختهها میبرد. نویسنده با مهارت قابل توجهی، تاروپود داستان را حول محور مفقودشدن چند دختر جوان در ایرلند میتند و از این طریق، هم جنبههای روانشناختی شخصیتها و هم بستر اجتماعی تاریخی وقایع را به تصویر میکشد.
از شنیدن این کتاب لذت بردم. پا به پای شخصیت اول کتاب همراه شدم در تجربههای تلخ و شیرینی که داشت. قلم نویسنده روان بود و راوی هم بسیار زیبا کتاب را روایت کرده بود.
تنها نقدی که در مورد روایت کردن داستانها و کتابهای صوتی به طور کلی دارم اینه که لازم نیست موقع خواندن داستان از زبان شخصیتهای مختلف صدای خودشون رو تغییر بدن. اینطوری روایت کتاب جذابتره.
تنها نقدی که در مورد روایت کردن داستانها و کتابهای صوتی به طور کلی دارم اینه که لازم نیست موقع خواندن داستان از زبان شخصیتهای مختلف صدای خودشون رو تغییر بدن. اینطوری روایت کتاب جذابتره.
اسم کتاب بسیار جالب است گمشدن رمز آلود وهم انگیز ترسناک است دختران هم شکی نیست که از بهشت اندهاند دختران آنروز مادران فردا حالا چرا ایرلندی کتاب را گوش بده متو جه میشوی شاید خود کتاب هم مثل اسمش جالب باشد گوینده کتاب با هنرش و لحن و تن صدایش بیشتر از نویسنده نقش م ثری بر اثرگذاری و جلب مخاطب بازی میکند گوش بده تا بفهمی متن بر تو تاثیرگذارتر است یا صوت
این کتاب در مورد داستان دو خواهر نوجوان به نامهای روژان و کندی است که در دهه ۱۹۵۰ در ایرلند به طور ناگهانی ناپدید میشوند. داستان این دو دختر و معمای گمشدگی آنها و پیگیریهای مادرشان برای پیدا کردن آنان را روایت میکند. این کتاب بر اساس یک واقعیت تاریخی نوشته شده است و با استفاده از زبان زیبا و دلنشین خود، خواننده را به دنیای این دو دختر و مشکلات آنها هدایت میکند.
داستان خانوادهای لاکچری که با مرگ همسر، همه دار و ندارشان را ازدست میدهند و زن به همراه دخترش مجبور میشود که به کلبهای که از عمهاش در روستایی به او به ارث رسیده نقل مکان کند و با کار کردن سعی میکند که به جایگاه قبلش برگردد ولی جریاناتی در آن جا رخ میدهد که آینده را برایش طوری دیگر رقم میزند، با سپاس از گوینده و کتاب راه
باسلام وعرض ادب با تشکر از معرفی ورایگان دراختیار گذاشتن کتاب دختران گمشده ایرلند موضوع کتاب بسیار زیبا وجدان بود وکنار این دوحسن سرسختی ومقاومت بالای بانوان را بخوبی نشان میداد گویندگی عالی کتاب جذابیتش را صد چندان کرد اهداف بسیار خوبی برای زندگی ترسیم نموده بود وکلا بسیار لذت بردم از تمامی دست اندرکاران سپاسگزارم خدا قوت
دختران گمشده ایرلند یکی از کتابهایی است که با محتوای معماگونه و اندکی عاشقانه شما را وادار میکند بیوقفه برای فهمیدن واقعیت ماجرا تا انتها پیش بروید. شخصیتهای اصلی داستان دو زن به نام لیدیا و سانی هستند که با شنیدن خبر مرگ همسر و پدر خانواده دگرگونی عظیمی در زندگیشان اتفاق میافتد. به تعبیر عامیانه از عرش به فرش سقوط میکنند
از شنیدن این کتاب لذت بردم. داستان تلاش و قرار گرفتن در موقعیت هاى سخت و انتخاب درست هست. شاید به نظر عادى بیاید ولى وقتى هر کدام از ما در موقعیت سخت قرار مى گیریم فراموش مى کنیم که به چه صورت بر استرس خود غلبه کنیم و ان را کنترل کنیم. با کنترل ترس، خشم و استرس و قبول آن مى توان راه جدیدى در زندگى ساخت.