نقد، بررسی و نظرات کتاب متل سان داون - سایمون سنت جیمز

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
خاطره
۱۴۰۳/۰۹/۰۷
ویوین بیست ساله و زیبا به قصد نیویورک خانه رو ترک میکنه اما متوجه میشه راننده راه رو و اشتباه میره و مشکوک و با ترس و اجبار از راننده میخواد مقابا متلی در فل پیاده‌اش کنه و هنگام پیاده شدن راننده دستاش رو به بدن ویوین میماله و این خاطره و ترس در جان و یوین مینشینه. و یوین به قصد یه شب موندن واود متل سادون میشه اما به استخدام منشی پذیزش شیفت شب در میاد و ماجرا‌های ترسناک شروع میشه.. متل که تقریبا متروکه است و تک و توک مسافر داره به تسخیر ارواح در اومده و ویوین هرشب با ید صداها و آزارهای ارواح رو تحمل کنه تا اینکه بعد سه ماه ویوین ناپدید میشه بدون اینکه کیف پول یا ماشینش رو ببره... تا سی وپنج سال بعد سال ۲۰۰۷ ماجرای گم شدن ویوین لاینحل میمونه تا کارلی خواهر زاده ویوین بعد مرگ مادرش کنجکاو میشه سر از ماجرای خاله‌اش دربیاره وکارلی هم به استخدام شیفت شب متل سادون در میاد وهنوز متل در تسخیر ارواح هست و صداها و اتفاقات وحشتناک ادامه داره و کارلی هم درگیر ماجراهای ترسناک میشه.... داستانی هیجان انگیز و ترسناک که من فصل‌های گذشته مربوط به ویوین رو خیلی بیشتر دوست داشتم
نرگس صیادی
۱۴۰۳/۰۹/۲۴
بسیار داستان مهیج و پرکشش و جذاب و دلنشینی داشت که باعث میشد تا انتهای داستان رو بی وقفه بخونم و لذت ببرم مخصوصا مدل داستان که همزمان زمان گذشته در کنار زمان حال یه جورایی پاسخگوی گره‌های زمان حال بود واقعا زیبا نوشته شده
سجاد کبیری
۱۴۰۳/۱۰/۰۵
داستان کشش لازم رو داشت به خصوصکه تا لحطه آخر نقش عکاس و‌ پلیس در مخفی کردن جنازه قاتل سریالی مشخص نشد و از طرفی زندگی مخفی ویووین یا ابتلا به سرطان در کل خانواده و...
یاسمین زارع دزفولی
۱۴۰۳/۰۹/۰۴
سلام.
روند داستان خیلی کند و خسته کننده ست. جالب نبود.