نقد، بررسی و نظرات کتاب کمیک سقوط مرگبار - باران سیاه - شماره 1 - معین فرد
مرتبسازی: پیشفرض
وقتی نسخه صوتی کتاب رو گوش میدادم، تصورم از دراسول مردی ریشو و کمی چاق، با صورت و ظاهری کمی کثیف و ژولید بود. ولی تو کمیک خیلی تر و تمیز و شش تیغ کرده است. تصور خودمو بیشتر دوست دارم. منم اولش سرخ بال رو به شکل خفاشی بزرگ تصور میکردم. ولی هرچه در کتاب جلوتر رفتیم، توصیفاتی که ازش میشه بیشتر شبیه به هیولایی سوسماری طور و اژدهایی شکل هست. در کتاب هم هیچکدوم از شخصیتها سرخ بال رو به شکل خفاش توصیف نکردن. ضمن اینکه در جلد چهارم از تخمهای سرخ بال صحبت میشه، ولی خفاشها بچه زا هستن. اگه سرخ بال یه خفاش غول پیکره جهش یافته باشه قطعاً نمیتونه تخم گذار باشه. در کمیک دست راست زایراس روباتی هست. درحالیکه زایراس در کتاب از نظره ظاهری چیزی که نشون از داشتنه بدنی روبات باشه نداره. برای همین کسی بهش شک نمیکنه که انسان نیست. در طرح جلد، تصویری از سامیرانا دیده میشه. درحالیکه در شماره اول کمیک سامیرانا هنوز وارد داستان نشده. جلد هر شماره فقط باید حاوی تصاویری از شخصیتها و اتفاقات همون شماره باشه. نسخه نمونه ایی که برای این کمیک گذاشته شده به هیچ دردی نمیخوره. چون فقط حاوی جلد، صفحه مشخصات و نوشته، راهنمای خواندن هست و هیچ صفحه ایی از خود کمیک رو شامل نمیشه. این قیمت برای 28 صفحه زیاده. البته با تخفیف 50 درصد میشه با قیمت مناسب خریدش. با این قیمت بهتر بود که 2 یا 3 شماره باهم جمع و منتشر میشدن. امیدوارم کتابراه کمیکهای ایرانی بیشتری رو بزاره. مثل کمیکهای انتشارات هورخش.
این کمیک بر اساس سری کتابهای سقوط مرگبار از نویسنده کرمانی جناب آقای معین فرد به همت خودشون ساخته شده، در کتابها ماجرای یک کارکتر جالب به نام زایراس نقل میشه، داستان از بیدار شدن زیراس بر لبه بامی بلند در شهری ویران شروع میشه که هیچ چیز به یاد نمیاره،
همین نا آگاهی شخصیت اول از خودش باعث میشه خواننده برای کشف حقیقت با خوده زایراس همراه بشه،
تضاد بین شخصیت زایراس با شخصی که قبلا بوده و درگیریهای او برای پیدا کردن خودش طولانی بودن داستان رو اصلا خراب نکرده و هرچی داستان جلو میره خواننده با محیطهای تخیلی و جالبی آشنا میشه،
موجودات داخل داستان و همراهان او جالب هستن،
شخصیت سرندا بسیار زیبا شکل داده شده که هرکسی راحت با اون ارتباط برقرار میکنه،
البته از ضعیف بودن شخصیت زایراس در برخورد با مشکلات و دیر فهمیدن و درک موضوعات اطرافش مخصوصا خطرات و خصوصا استفاده درست نکردن از امکانات بدن روباتیش باعث میشه خواننده کمی او لجش بگیره که بنظر من از محاسن داستان هست، نقطه مقابل سرند،
خلق تصویر از کارکترهای داستانی که سه قسمت طولانی از اون چاپ شده کاری جالب بوده که نویسنده در این کمیک انجام داده و سعی کرده شخصیتها رو با ذهنیت خودش به خواننده نشون بده،
هرچند این کمیک چند صفحه اول کتاب اول رو نشون میده ولی برای کسانی که بخوان شروع به خواندن کتابها بکنن کمک تصویری خوبیه،
خلق شکل و شمایل و صورت هر شخصیت یک کتاب در ذهن هرکسی مخصوص خودش هست اما این روش کمک به درک بهتر از یک داستان تخیلی زیبا میکنه،
۱۴۰۳. ۶. ۱۴
همین نا آگاهی شخصیت اول از خودش باعث میشه خواننده برای کشف حقیقت با خوده زایراس همراه بشه،
تضاد بین شخصیت زایراس با شخصی که قبلا بوده و درگیریهای او برای پیدا کردن خودش طولانی بودن داستان رو اصلا خراب نکرده و هرچی داستان جلو میره خواننده با محیطهای تخیلی و جالبی آشنا میشه،
موجودات داخل داستان و همراهان او جالب هستن،
شخصیت سرندا بسیار زیبا شکل داده شده که هرکسی راحت با اون ارتباط برقرار میکنه،
البته از ضعیف بودن شخصیت زایراس در برخورد با مشکلات و دیر فهمیدن و درک موضوعات اطرافش مخصوصا خطرات و خصوصا استفاده درست نکردن از امکانات بدن روباتیش باعث میشه خواننده کمی او لجش بگیره که بنظر من از محاسن داستان هست، نقطه مقابل سرند،
خلق تصویر از کارکترهای داستانی که سه قسمت طولانی از اون چاپ شده کاری جالب بوده که نویسنده در این کمیک انجام داده و سعی کرده شخصیتها رو با ذهنیت خودش به خواننده نشون بده،
هرچند این کمیک چند صفحه اول کتاب اول رو نشون میده ولی برای کسانی که بخوان شروع به خواندن کتابها بکنن کمک تصویری خوبیه،
خلق شکل و شمایل و صورت هر شخصیت یک کتاب در ذهن هرکسی مخصوص خودش هست اما این روش کمک به درک بهتر از یک داستان تخیلی زیبا میکنه،
۱۴۰۳. ۶. ۱۴
راستش خیلی با تصورات من فرق داشت!
اصلا ورگا رو عینکی تصور نمیکردم، دراسول هم داخل کتاب خیلی تر و تمیز و خوش هیکل شده توی کتاب یه مرد نسبتا قد کوتاه با ته ریش کم پشت بود.
سامیرانا یکم شبیه هستش و خود کرادن. سرخ بال توی ذهنم خیلی وحشتناک تر این کمیک بود ولی خب بازم برای منتشر شدن این جلد خیلی ذوق کردم. هر چقدر دوست داشتم یکم طولانی تر باشه ولی از اونجایی که تصویر سازی سخت هستش برام قابل درکه. بازم منتظر پیشرفت و کتابهای بعدی شما هستم.
اصلا ورگا رو عینکی تصور نمیکردم، دراسول هم داخل کتاب خیلی تر و تمیز و خوش هیکل شده توی کتاب یه مرد نسبتا قد کوتاه با ته ریش کم پشت بود.
سامیرانا یکم شبیه هستش و خود کرادن. سرخ بال توی ذهنم خیلی وحشتناک تر این کمیک بود ولی خب بازم برای منتشر شدن این جلد خیلی ذوق کردم. هر چقدر دوست داشتم یکم طولانی تر باشه ولی از اونجایی که تصویر سازی سخت هستش برام قابل درکه. بازم منتظر پیشرفت و کتابهای بعدی شما هستم.
خسته نباشید بلا خره آمد فقط...
فکر نمیکردم قرار باشه ورگا عینک داشته باشه جدا از این که تو کتاب همچین چیزی نبود خیره سرش کرومه اینچیزها نمیخواد اصلا و خب دراسول فکر نمیکردم همچین بازوهایی داشته باشه دمش گرم
و البته سرخ بال فکر نمیکردم بدنش انقدر ساده باشه کاش به جای اینکه روی جزئیات کرومها کار کنید و اینقدر معلوم باشه که رباتن یه کم روی سرخیال کار میکردید و خب کرادن اون مشکلی نداشت از نظرم جز یه سری جزئیات که مهم نبودن البته
فکر نمیکردم قرار باشه ورگا عینک داشته باشه جدا از این که تو کتاب همچین چیزی نبود خیره سرش کرومه اینچیزها نمیخواد اصلا و خب دراسول فکر نمیکردم همچین بازوهایی داشته باشه دمش گرم
و البته سرخ بال فکر نمیکردم بدنش انقدر ساده باشه کاش به جای اینکه روی جزئیات کرومها کار کنید و اینقدر معلوم باشه که رباتن یه کم روی سرخیال کار میکردید و خب کرادن اون مشکلی نداشت از نظرم جز یه سری جزئیات که مهم نبودن البته
با سلام خدمت نویسنده گرامی معین فرد. خب نظرم در مورد کمیک تا به این جا مثبت بود. از نظر من برای شروع بد نیست و عالیه، فضا سازیش خیلی خوب طراحی شده. هر چند شخصیتها و شکل و شمایلشون توی ذهن من کلاً به صورت دیگهای بود اما خب این هم بد نیست. فقطای کاش طولانی تر بود، این جلد خیلی کوتاه بود و زود تموم شد، امیدوارم جلدهای بعدی طولانی تر باشن. در کل طبق همیشه عالی و جذاب بود، بی صبرانه منتظر کمیکهای بعدی هستم. موفق باشید.
با تشکر از همیشگی کتابراه
پس از ماهها تلاش بالاخره اولین کمیک سقوط مرگبار منتشر شد!
همون طور که در اولین صفحات کمیک ذکر کردم، قطعا این کمیک با تصورات هر شخص متفاوت هستش و اگر کتاب رو عاشقانه پرستش میکنیم به خاطر همین هدیه خاص و نابه چون اجازه میده دنیای خودتون رو بسازین. پس این کمیک رو در کنار تصورات خودتون قرار بدین نه این که تصورات خودتون رو پاک و با این کمیک جایگزین کنین. این کمیک تصورات من هستش نه شما! در این کمیک سعی شده نزدیکترین تصاویر به داستان سقوط مرگبار به شما دوستان عزیز نشون داده بشه اما به این معنی نیست که شما نمیتونین تصورات خودتون رو داشته باشین. باید تاکید کنم که کمیک کپی صددرصد بر اساس کتاب نیست و میتونیم اسمش رو اقتباس قرار بدیم به این معنی که وفاداری کامل به داستان داره ولی به ظواهر و شخصیتها خیر و حتی ممکنه قسمتهایی هم در داستان تغییر داشته باشه که این ماهیت کمیک هستش و اگر این تغیرات وجود نداشته باشن، مطالعه کمیک لطفی نداره. در هیچ جای دنیا شما نمیتونین خط به خط رو به تصویر تبدیل کنین به این دلیل که این دو هنر ماهیت کاملا متفاوتی با هم دارن. با توضیحاتی که خدمت شما دادم ظواهر و روند کمیک با کتاب اصلی متفاوت هستش.
سپاس بی کران
معین فرد