نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی شیر دالگ - محمدرضا مهرآریا

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
A.asgari
۱۴۰۳/۴/۲۸
برعکس بقیه که نظر منفی دادن من از کتاب خوشم امد درسته صدای گوینده خوب نبود و با احساس نبوداما داستان جالب بودداستانی دختری تنها که ارزو میکرده دایش پدرش و پسر دایش برادرش باشه دختری که از بچگی محبتی ندیده و الان که بزرگ شده فرار کرده امده پیش دایش لب مرز و کولبری میکنه برای امرار معاشیه بچه کوچیک داره و نیاز داره به پول که برا بچش شیر خشک بخره پسردایش بهش میگه بیا زن من شو برات خونه میخرم و خرجتم میدم کولبری نکن اما دختر بهش محل نمیده از سختی های کولبری میگه از سرما و راه زیاد پسر دایش که فیلم تجاوز کردنشو بهش نشون میده و دختر غش میکنه وقتی چشم باز میکنه میخواد که بره اما دایش میگه نه اما اون میره میره لب مرز یا تیر میخوره یا میره. اون طرف یادش میاد که ماه پیشم میخواسته هم خودشو بکشه هم بچه شو خیلی ناراحت کننده بود این قسمتش که میخواست به بچش چاقو بزنه وقتی یه شب میخواسته بره پیش بچه اش سوار تاکسی میشه و میبرن و بهش تجاوز میکنن و فیلمشو پخش میکنن و اینکار باعث میشه این دختر مظلوم زحمت کش به این حال بیوفته که بخواد خودشو بچه شو بکشه ممنون از کتابراه
Amirhossein
۱۴۰۳/۳/۲۹
سلام به نظرم روایت در این داستان بسیار ضعیف بود. انتخاب موضع هوس رانی و کولبری تضاد عجیبی در ذهن مخاطب ایجاد می کرد زیرا انتخاب موضوعی اینچنین به فضای کولبران زحمت کش نزدیک نیست و فضای کولبران زحمت کش به موضوعی اینچنین. ایده های بهتری نه برای موضوع بلکه برای شکل روایت داستان وجود داشت. و ای کاش شخصیت اصلی فرزندش را به جان و دل بزرگ می کرد بلکه او شخصی غیور مانند داییش شود تا که بتواند تاثیر بگذارد بر روی مخاطب که من نمی گویم همه مردان بدند بلکه برخی از آن ها غیور هستند. که اینگونه نشد.
زری بانو
۱۴۰۳/۳/۲۴
انتظار داشتم گفتگوها رو با لهجه و گویش خاص و متفاوت بشنوم ولی اونطور که منتظرش بودم نشد. اینکه راوی زن داستان همزمان کودکی در آغوش داشته باشه و بتونه اجناس فروشی رو برای خریدار عرضه کنه دور از ذهن بود. نظرات دیگران در مورد قصه مثبت و قابل قبول بوده و با توجه به این قضیه به نظرات احترام می ذارم و از از نویسنده، استودیو و کتابراه قدر دانی می کنم.
nona
۱۴۰۳/۶/۱۹
حالم بهم خورد این دیگه باز چه کتاب چندشی بود اه تو این دنیای پر از آشوب میایم یه کتاب گوش کنیم روحمون عوض شه هر چی مصیبته میذارین تو کتاب به خورد ملت میدین از کتاب هایی که توش کوچیکترین آزاری به حیوانات دارن میرسونن متنفرم مخصوصا راوی با اب و تاب این آزارو داره تعریف میکنه واقعا افتضاح بود
م محمودآبادی
۱۴۰۳/۳/۳۰
داستانی کوتاه با نکاتی مبهم که حیواناتی به ظاهر انسان نما را به تصویر می کشد که باشنیدن داستان قلب هر شنونده را به درد می آورد
امیر کهراری
۱۴۰۳/۶/۱۹
خیلی شاعرانه بود همش پیچش داستانی داشت نفهمیدم چی شد
mm
۱۴۰۳/۴/۵
یک زن بی فکر و افسرده... چرا اسم کتاب رو گذاشتن شیر دالگ؟