نقد، بررسی و نظرات کتاب هگل و پدیدارشناسی روح - رابرت استرن
مرتبسازی: پیشفرض
سعید جلوخانی
۱۴۰۳/۱۲/۰۱
00
تفاوت #ایده_آلیسم_استعلایی با #ایده_آلیسم_محض (مطلق) چکیده: «کانت، فیشته، شلینگ و هگل مهمترین چهار ایدئالیستِ آلمانى راه را براى مارکس و کى یرکگور، پدیدارشناسى و اگزیستانسیالیسم، نظریه انتقادى و پساساختارگرایى هموار کردند و در انجام دادن این کار چنان تأثیرى گذاشتند که در نظریه اجتماعى و سیاسى، مطالعات دینى و زیبایى شناسى معاصر نیز به شدت مشهود است.» (ویل دادلی، درآمدی بر ایدالیسم آلمانی) در ایده الیسم مفاهیم چون شهود، ذات معقول _نئومن یا شی فی نفسه یا پدیدار یا فنومن و حیث التفاتی، من فرارونده ذات در این مقاله بررسی میشوند. و تفاوتهای ایده آلیسم فرارونده و تحلیلی نیز در این موضوع بررسی خواهند شد. مقدمه: واژه پدیدارشناسی مشتق شده از دو واژه فاینومنون و لوگوس یونانی است. اصطلاح پدیدارشناسی ربطی به یونانی کلاسیک ندارد. بلکه واژهای مدرن است. فاینمون یعنی پدیدار (آشکار) نمود. معادل اپرینس است. اما لوگوس دوتا معنی دارد. که براساس محتوا باید به آن دقت کنیم. معانی برهان و عقل. پدیدارشناسی یعنی علم بررسی پدیدارها. اولین بار در قرن 18 توسط ولف ابداع شده است. ریشه پدیدارشناسی از نظر هایدگر به فیلسوفان آلمانی مخصوصا به ولف بر میگردد تا فیلسوفان لاتین و فرانسوی. نظام پدیدارشناسی به لایبنیتز بر میگردد. معاصرترین و مشهورترین اثر فلسفی در زمینه پدیدارشناسی کتاب پدیدارشناسی روح است. اینجا هگل پدیدارشناسی را به مثابه تجربه آگاهی در نظر میگیرد. این تمایز بین ایده الیسم آلمانی است. اما وجه تمایز پدیدارشناسی هوسرل با هگل چیست؟ هوسرل در پدیدارشناسی خود رشتههای مختلفی رشتههای مختلفی ترکیب میکند. یعنی پدیدارشناسی به مثابه یک روش علمی در نظر میگیرد.