نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی خیابان - مریم رستمی جو
3.8
307 رای
مرتبسازی: پیشفرض
امتیاز کامل دادم تا نویسنده و دست اندرکاران به ادامه دادن راه تشویق بشوند اما کتاب و اجرای صوتی چند ایراد اساسی داشت که من اینجا به دو مورد اشاره می کنم: ۱. بزرگترین ایراد، گوینده داستان بود که نه تنها حس مناسبی به شنونده منتقل نمی کرد بلکه غلط های گفتاری هم داشت. مثلا در جایی به جای " امثال شما" گفت " امسال شما ". البته در قسمتی از متن که در صفحه مربوط به کتاب در اپلیکیشن کتابراه آمده هم به صورت "امسال" نوشته شده و احتمالا خواننده همین متن رو خونده اما مشخصه که "امسال شما" معنی نداره و "امثال شما" درست هست. ۲. نام داستان یک ایراد دیگه کتاب هست که به نظر من خیلی سطحی و دم دستی انتخاب شده. اگر قدری وقت و تفکر برای انتخاب نام صرف شده بود خیلی بهتر بود نتیجه. نامی مثل" شستن خون" که هم کنجکاوی خواننده را بر می انگیخت و هم غیر مستقیم به اهمیت ندادن مردم به اصل این اتفاق دلخراش و شسته شدن خون توسط اهالی و اشاره به رفع آلودگی آن می کرد و خواننده بعدا متوجه می شد که هدف نویسنده از انتخاب این نام چه بوده است. با تشکر و آرزوی پیشرفت و موفقیت نویسنده جوان کتاب و تیم محترم و زحمتکش کتابراه.
کتاب "خیابان" کتابی هستش که وضع جامعهی امروز رو توصیف میکنه و به طور کامل بیانگر این موضوعه که اکثر افراد به جای کمک به هر کسی که دچار حادثهای شده دورش جمع میشن و داستان سازی میکنن
و به خصوص زیاد هستن آدمایی که هیچ اطلاعی هم از ماجرا ندارن و فقط به فکر خبر سازی پراکندن هرنوع خبری ائم از شایعه و اخبار غلط هستن؛ مثل همون خانمی که ماشینش رو نگه میداره و نه برای کمک به اون بچه بلکه برای فیلمبرداری و جذب دنبال کنندههای بیشتر در فضای مجازی برای خودش که متاسفانه خیلی شایع شده!
در کل ممنونم از نویسنده و کتابراه عزیز که کتابهای الکترونیک زیادی رو به رایگان در اختیار کاربران قرار میدن و این کار در جهت رشد فرهنگی جامعه قطعا موثر و عالی خواهد بود👌🏻⭐
امیدوارم کتابهای خوب بیشتری به طور رایگان در اختیار همه قرار بگیره تا قیمتهای گران کتابها نتونه مانع کتابخوانی و موجب کاهش آمار مطالعه در کشور بشه و مطالعه کتابهای مفید و ارزشمند تبدیل به روتین سازندهای در زندگی هممون بشه🌹
به امید روزی که همه به نگرش درستی برسیم تا وجود هر کدوممون برای دیگری مایهی خیر و آرامش باشه و رفتار و کردار مون واژهی انسانیت رو معنا کنه🌷
ممنون ازتون و اجرتون با خدا🙏🏻🌹
و به خصوص زیاد هستن آدمایی که هیچ اطلاعی هم از ماجرا ندارن و فقط به فکر خبر سازی پراکندن هرنوع خبری ائم از شایعه و اخبار غلط هستن؛ مثل همون خانمی که ماشینش رو نگه میداره و نه برای کمک به اون بچه بلکه برای فیلمبرداری و جذب دنبال کنندههای بیشتر در فضای مجازی برای خودش که متاسفانه خیلی شایع شده!
در کل ممنونم از نویسنده و کتابراه عزیز که کتابهای الکترونیک زیادی رو به رایگان در اختیار کاربران قرار میدن و این کار در جهت رشد فرهنگی جامعه قطعا موثر و عالی خواهد بود👌🏻⭐
امیدوارم کتابهای خوب بیشتری به طور رایگان در اختیار همه قرار بگیره تا قیمتهای گران کتابها نتونه مانع کتابخوانی و موجب کاهش آمار مطالعه در کشور بشه و مطالعه کتابهای مفید و ارزشمند تبدیل به روتین سازندهای در زندگی هممون بشه🌹
به امید روزی که همه به نگرش درستی برسیم تا وجود هر کدوممون برای دیگری مایهی خیر و آرامش باشه و رفتار و کردار مون واژهی انسانیت رو معنا کنه🌷
ممنون ازتون و اجرتون با خدا🙏🏻🌹
داستان جالبی بود صدایه صدا پیشه خوب بود داستان دربارهی پسری دست فروش بود که تصادف کرده و سرش خونیه همه دورش کردن و نظر میدن و کسی به کمکش نمیره کسی به امبولانس زنگ نمیزنه و کسی دلسوزی نمیکنههمه فقط میگن مرده وای باباش کوجاست ماماننش کوجاستولی کسی دل رحم نیست کسی دلسوزی نمیکنه اگه یه فرد مهم یا فری پولدار بود شاید همه یکاری میکردن ولی چون بچهی کار بود هیچکاری نکرد و اینکه همه به فکر مشغلههای خودشون بودنبعد از بردن جنازه هرکی رفت سراغ کار خودشو جالب اینجا بود از این افرادی که دور بچه جمع شده بودن از ادم کت شلواری و مومن و خادم اما زاده بگیر تاپیر و جوان بودن ولی متاسفانه همه مث هم بودن ممنون از کتابراه بخاطر کتابهای صوتی کوتاه
باز هم قصه دردناک انسانهای که با مواجهه به مسئله به این مهمی فقط فک و دهان خوده رو به حرکت دراورده و قضاوت میکن کودک کاری که ماشینی به او زده آقای متولی امام زاده که درست جلوی امام زاده کوک فوت شده به فکر پاک کردن خون و نجسی ان است خانمی که به صحنه اضافه میشود به اصطلاح ژیگول امروزی از این کودک با کمال بی رحمی فیلم میگیرد ومیگوید هیچ کس به فکر و کودک نیست در اخر میگوید کامنت بزارین ومیرود و مردمی که پدر اورا قضاوت میکنن و همین مردم که شاهد تصادف بودن با آمدن پلیس میگوین چیزی ندیدیم تا برایشان دردسر درست نشود واین که در حاشه داستان قصه تلخ زباله گردی و کودک دزد... ما ماندیم این جامعه گرونی و کودک کار و زباله گردی و امتناع جوانها از ازدواج و بی بندباری و همه اینا به خاطر تحریمه!
کتاب خیابان از دنیا امروزه میگوید از کودکان کار که این گونه تلف میشوند و مردمانی که در مورد پسر اظهارنظر میکنندمانند تماشاچیانی که درسالن سینما فیلمی مهیج تماشا میکنند و غافل از این هستند که این تصادف در دنیا واقعی افتاده و باید دست به کار شوند و با اورژانس تماس بگیرند و شاید پسر زنده باشد. و زنی انسانما که دیگران را قضاوت میکند و فیلم زنده میگیرد و به دنبال کنندهها میگوید کسی به کود و کمک نمیکند در حالی که خود زن از همه بی جدانتر و بی احساس تر است و به خودش اجازه میدهد وارد حریم خصوصی دیگران حتی کودک کار شود. این داستانهای واقعی و تکراری همیشه اتفاق میافتد و آدمهایی که روز به روزبی احساستر میشوند.
کتاب به درستی دست روی یکی از معضلات جامعه گذاشته است.
در چند قرن گذشته، عبور نسلهای تمدن ما از وقایع دشوار تاریخی نظیر تجاوزها، جنگها، غارتها و وقایع تلخی از این دست، نوعی رخوت، جمود فکری، سردی عواطف و کاهش عقلانیت دامنگیر نسلها شده و در لایه ناخودآگاه جمعی نهادینه گشته است که مهمترین خصیصه آن جابجا شدن و بعضا وارونگی ارزش هاست طوری که فرع را بر اصل و مهم را بر مهمتر ترجیح میدهند. برای توضیح علت این امر میتوان با وام گرفتن از فیزیک واژه "اینرسی فرهنگی" را در میان آورد. نوعی تکرار نسل به نسل برخی عادات و آداب و رسوم و بلکه نسل به نسل به جزئیات آن افزودن بدون ذرهای تفکر و خود را جای طرف مقابل نهادن...
در چند قرن گذشته، عبور نسلهای تمدن ما از وقایع دشوار تاریخی نظیر تجاوزها، جنگها، غارتها و وقایع تلخی از این دست، نوعی رخوت، جمود فکری، سردی عواطف و کاهش عقلانیت دامنگیر نسلها شده و در لایه ناخودآگاه جمعی نهادینه گشته است که مهمترین خصیصه آن جابجا شدن و بعضا وارونگی ارزش هاست طوری که فرع را بر اصل و مهم را بر مهمتر ترجیح میدهند. برای توضیح علت این امر میتوان با وام گرفتن از فیزیک واژه "اینرسی فرهنگی" را در میان آورد. نوعی تکرار نسل به نسل برخی عادات و آداب و رسوم و بلکه نسل به نسل به جزئیات آن افزودن بدون ذرهای تفکر و خود را جای طرف مقابل نهادن...
کتاب به خودی خود خوب نوشته شده بود.... نویسنده از تمام ظرفیتهای ممکن گفتاری برای جذابیت استفاده کرده بود و نگارش خوبی داشت... تنها دلیل اینکه مورد پسند بنده واقع نشد... صوتی بودن کتاب بود که به نظرم گوینده تکلیف خودش و با خودش نمیدونست... هیچ تکنیکال در اجرا رعایت نشده بود... فقط یک روخوانی محض صورت گرفته بود... بدون هیچ حسی و رعایت قواعد گویندگی کتاب صوتی...
به نظرم در استفاده از گوینده خیلی ضعیف عمل شده بود.
و چرا کتابراه اجازه مانور اینچنین ضعیف را میدهد را متوجه نشدم.
به نظرم در استفاده از گوینده خیلی ضعیف عمل شده بود.
و چرا کتابراه اجازه مانور اینچنین ضعیف را میدهد را متوجه نشدم.
کتاب صوتی خوبی بود در عین اینکه خیلی کوتاه بود ولی خیلی مسائل اجتماعی را مطرح میکرد، فقر و بدبختی توی کشوری که روی نفت خوابیده. و بی تفاوتی مردم از مرگ یه بچه، چه عادی شده برایشان مرگ یک انسان و جای تاسف دارد از اینکه مردم برای جمع کردن فالور از هر صحنهای فیلم میگیرند. تاسف بیشتر برای این هست که راننده چرا باید این همه سرعت داشته باشد که با بچه تصادف کند و وجدان نداشته باشد و فرار کند. و نبود قانون درست و حسابی و نبود مجری قانون و البته باز هم آدمی که در هر شرایطی دنبال سو استفاده هست.
و باز تکرار تصادف و مرگ کودکی دیگر
برای فقر و بدبختی و و..
و باز تکرار تصادف و مرگ کودکی دیگر
برای فقر و بدبختی و و..
یک کتاب با موضوعی سیاه و شخصیتهای سیاه، چیزی که عجیبه البته شاید در مواردی هم واقعی باشه، این هست که تمام شخصیتهای داستان همگی سیاه هستند، حتی خود ان شخصیت پسر بچه مُرده و یا ان مرد ژنده پوش که در آخر داستان مانند هاشون (پسر کمین کرده و زباله گرد و سوفور) که مشخصا نویسنده خواسته خود آنها تصور شوند به جمع کردن غنیمت رو میارند و در لحظهی آخر بوق ممتد ماشین می خواهد بگوید که چرخه تکرار میشه، در کل نمی خواهم سیاه بودن رو قضاوت کنم اما در واقعیت این طوری هم نیست که این همه سیاه یک جا و یک زمان جمع بشوند.
داستان جودکی که بر اثر تصادف فوت می کند و افراد بدور اون جمع میشن افرادی هستند که نه توانایی کمک دارند و نه قصد آن را دارند اما دور کودک جمع شده و مانع امداد رسانی میشوندخون درزمینه جاریست و تلاش برای جمع کردن آن به کندی اتفاق میفتد صدای گوینده هرچند بی روح و بعضاً تپق دارد اما خوب است داستان جای تفکر دارد و امید است زحمت این نویسنده به افزایش فرهنگ ما کمک کنددر هر صورت کتابراه عزیز محصولی عالی دیگری داده که ارزش زمان گذاشتن تفکر را دارد
کتاب دربارهی کودک کاریست که تصادف کرده و همه دور او تجمع میکنند، اما هیچکس به اورژانس یا پلیس زنگ نمیزند. همه انگار منتظر هستند تا دیگری این کار را بکند و فقط کارشان، کنجکاوی، اظهار عقیده و ترحم بیجاست. یک نفر فیلم میگیرد، یکی به فکر تمیز کردن خون است و در آخر هم، یک کودک به قصد دزدیدن وسایل او به خیابان میدود و عاقبتش مانند همان کودک کار میشود. متاسفانه این مسئله خیلی پیش میآید، خصوصا فیلم گرفتن از صحنهی تصادف!
داستان عکس العملهای مختلف آدمهای متفاوت رو نسبت به یه اتفاق نشون میده و دردناک ترینش عکس العمل خانم مثلا مسوول بود.
متاسفانه در توضیحات داستان کتابراه، عکس العمل خادم امامزاده رو آورده انگار که خادم فقط نجسی خون براش مهم بوده و نه چیز دیگهای، در صورتی که خود داستان این مدلی نیست.
به هر واقعیت تلخ اینه که هرگز مرگ آدمهای فقیر برای دیگران اهمیتی نداره
متاسفانه در توضیحات داستان کتابراه، عکس العمل خادم امامزاده رو آورده انگار که خادم فقط نجسی خون براش مهم بوده و نه چیز دیگهای، در صورتی که خود داستان این مدلی نیست.
به هر واقعیت تلخ اینه که هرگز مرگ آدمهای فقیر برای دیگران اهمیتی نداره
چندتا کتاب صوتی از کتاب راه گوش دادم. موضوع همهی کتابها غم و غصه و بدبختی و اشک و ناله و آه بود و این ژانر مورد پسند من نیست. ما داستان میخونیم و گوش میدیم که برای چندلحظه از دغدغههای زندگی شخصیمون دور بشیم و سرگرم بشیم و لحظات خوبی داشته باشیم نه اینکه بیایم شرح عذاب کشیدن شخصیتهای خیالی و این حجم از سیاه نمایی رو بخونیم و بشنویم.
کاش کتاب به این خوبی به صورت متنی عرضه میشد، خوانش کتاب گاها با ایراد بیان شده و نحوه روایتگری و لحن بیان راوی کتاب طوریه که انگار تو خلوت خودش برای خودش میخونه در مجموع ماجراهای شخصیتهای داستان و نگارش کتاب نسبتا خوبی بوده و در نوع خودش با ادبیات امروزی معضلات اجتماعی که با آن درگیر هستیم رو بیان میکنه
کتاب درباره یکی از معضلات مهم جامعه یعنی زباله گردی و کودکان خیابانی و نگاه مردم و اجتماع پیش از آنکه به اصل مشگل که همان کودکان و ولگردی و بی خانمانی آنهاست بنگرند که چرا چنین بدبختی در جامعه رواج پیدا کرده به نجسی و کثیفی و تمیزی کودک والودگی مکان موردنظر میپردازد و هیچ نگاهی به مرگ کودک و چگونگی آن ندارند
داستان کوتاه دربارهی کودکی دستفروش است که با ماشینی تصادف کرده و مردم دورش جمع شدهاند ولی هیچکس نه به پلیس و نه به اورژانس زنگ نمیزنند و همه فکر میکنند او مرده است و بالاخره پلیس میاید و جمعیت را پراکنده میکند و اتفاق خاصی نمیافتد و معلوم نمیشود که چرا پلیس هیچ دخالتی در این ماجرا نمیکند و.....
با سلام متن کتاب خوب و روان بود توصیفات همه خوب بود اما نمیدونم چرا راویهای کتابهای صوتیتون انقدر بی روح، بی احساس یکنواخت و خسته کننده داستان و روایت میکنند نه اوج داره صداشون نه هیجان فقط عین دانش آموزی که معلم گفته از رو درس بخون تندتند روخوانی میکنند متاسفانه هیچ حسی رو منتقل نمیکنند..
۱. بزرگترین ایراد، گوینده داستان بود که نه تنها حس مناسبی به شنونده منتقل نمیکرد بلکه غلطهای گفتاری هم داشت. مثلا در جایی به جای " امثال شما" گفت " امسال شما ". البته در قسمتی از متن که در صفحه مربوط به کتاب در اپلیکیشن کتابراه آمده هم به صورت "امسال" نوشته شده و احتمالا خواننده همین متن رو خونده اما مشخصه که "امسال شما" معنی نداره و "امثال شما" درست هست.
۲. نام داستان یک ایراد دیگه کتاب هست که به نظر من خیلی سطحی و دم دستی انتخاب شده. اگر قدری وقت و تفکر برای انتخاب نام صرف شده بود خیلی بهتر بود نتیجه. نامی مثل" شستن خون" که هم کنجکاوی خواننده را برمی انگیخت و هم غیر مستقیم به اهمیت ندادن مردم به اصل این اتفاق دلخراش و شسته شدن خون توسط اهالی و اشاره به رفع آلودگی آن میکرد و خواننده بعدا متوجه میشد که هدف نویسنده از انتخاب این نام چه بوده است.
با تشکر و آرزوی پیشرفت و موفقیت نویسنده جوان کتاب و تیم محترم و زحمتکش کتابراه.