نقد، بررسی و نظرات کتاب کیمیا؛ دختر مولانا - ولید علاء الدین

در کتاب ملت عشق داستان جوری روایت می‌شود که کیمیا طالب و شمس مطلوب است. در ملت عشق شمس در دریای عشق الهی غوطه ور گشته و در دلش عشق کیمیا جایی ندارد و این کیمیاست که در آتش عشق افتاده و می‌سوزد و هرچه سعی دارد پروانه وار به معشوق خود نزدیک شود شمس او را پس می‌زند. در ملت عشق، عشق پنهان علاءالدین ولد به کیمیا به گوشه‌ای از داستان برده می‌شود و حسادت علاءالدین را نیز در همان حسادتی که تمام اطرافیان مولانا به شمس داشته‌اند خلاصه می‌کند. در ملت عشق این طور به نظر می‌رسد که نه تنها به کیمیا ستمی نشده بلکه این شمس است که اسیر جور فلک شده است. ولی این کتاب نور را از روزن دیگری به اتاق تاریک کیمیا و شمس می‌تاباند؛ که برعکس آنچه گفته شد می‌باشد. کدام حقیقت دارد -اگر حقیقتی وجود داشته باشد؟ از اینها که بگذریم به نظرم یکی از نقاط مهم این داستان، صحبت‌های علاءالدین ولد (پسر مولانا) می‌باشد. من خود یکی از مریدان حضرت مولانا بودم و هستم و او را از هر عیبی مبرا می‌دانستم. همانطور که علاءالدین نیز می‌گوید بت ساختن از یک انسان، ما را در برابر نواقص او نابینا و آسیب پذیر می‌کند. باید گفت مولانا پیش از همه چیز یک انسان است و ذات آدمی نیز با خطا درآمیخته است. بعد از خواندن این کتاب هنوز هم احترام بسیار بسیار زیادی برای مولانا و آثارش که بی شک از شاهکار‌های ادبی ایران هستم قائلم اما با این تفاوت که قبول کرده‌ام این انسان بزرگ هم خطاهایی داشته است، گاهی کوچک و گاهی به بزرگی آینده‌ی یک انسان.

در سراسر کتاب منتظر بودم نظر نویسنده تغییر کنه و حرف‌های پسر مولانا را نسبت به شمس و پدرش به درستی تحلیل کنه ولی متاسفانه نویسنده با همذات پنداری با پسر مولانا ولید، کیمیا را به شکل یک دختر ۱۲ ساله مورد ظلم واقع شده معرفی کرد، فلسفه ازدواج شمس با کیمیا هنوز در ابهام است، آیا کیمیا واقعا وجود داشته؟ این پرسش متاسفانه توسط این نویسنده با یک داستان مغرضانه پاسخ داده شد که بنظرم باید از طرف افرادی که زندگینامه شمس و مولانا را مورد تحقیق و تفحص قرار داده‌اند بررسی شود

کتاب رمز آلود و پر کشش. اما از دید من بسیار مغرضانه نوشته شده بود. نویسنده با همزاد پنداری با پسر مولانا که عاشق کیمیا بود مولانا و شمس رو قاتل خطاب میکنه و سعی در مخدوش کردن چهره یک عارف نامی میکنه که البته با چیره دستی بسیار موفق به انجام این کار شده. قبول دارم هیچ آدمی صد در صد نیست و نباید از هیچ کس بت ساخت اما این همه دشمنی و غرض ورزی تصادفی نیست بلکه عامدانه و هوشمندانه طراحی و تدوین شده.

, سلام هنوز نرسیدم تمومش کنم اما تا بحال احساسات ضد و نقیضی نسبت به مولانا پیدا کرده‌ام البته اگر کیمیا یک دختر بالغ بود باز مشکل زیادی در عشقش به شمس دیده نمیشد هر چند باید او را راهنمایی می‌کردند
اما اینگونه که زندگی او را محو نموده اند و درمتون منسوب مولانا اثری از و دیده نمیشود متوجه میشوم که زنان در هر دوره‌ای وسیله‌ای برای رسیدن مردان به اهدافشان هستند و بسیار متاسفم برای هم جنسانم که به او جود اینهمه اجحاف باز آگاه نمیشوند

با سلام آقای ولید علاء الدین در کتاب کیمیا، در سفر به شهر قونیه در مراسم گرامی داشت مولوی شرکت می‌کنه در این کتاب که به صورت سفرنامه و هم چنین رویا و تخیل نویسنده می‌باشد داستان افراد گذشته را به نوعی به زمان حال سعی می‌کنه پیوند بزنه در مجموع کتاب خوبی هستش. ممنون

با تشکر از کتابراه، کتاب فوق العاده و رمز آلودی بود که آدم رو وادار میکنه در مورد مولانا و شمس و کمیاب بیشتر بخونه و تحقیق کنه، موقع خوندن کتاب غرق در داستان میشی و بعد از تموم کردنش دلت میخواد دوباره و دوباره بخونیش و هر بار به کشف جدیدی برسی

اصلا کتاب خوبی نبود
من سالهای خیلی قبل کتاب کیمیا رو خونده بودم و خیلی دوسش داشتم و چون دیدم این کتاب هم همون اسم رو داره فک کردم که همون کتابه اما متاسفانه تمام مدت توضیحات و مشاهدات یک ذهن بیمار بود.
واقعا از خریدش متاسفم.

باسلام با خواندن این کتاب شاید نظرت درباره‌ی مولانا و شمس عوض بشه نویسنده درباره‌ی شخصیت کیمیا طوری نوشته که مورد ظلم واقع شده ولی برخلاف کتاب ملت عشق (الیف شافاک) دیدگاه فرق میکنه

داستان فانتزی و عاشقانه‌ای داشت. ارزش خوندن داره اما خب مقداری تمایلات شخصی نویسنده هم در نوشتن کتاب دخیل بوده

بیشتر داستان سرایی بود و نسبت به رمان‌های دیگر این کتاب خسته کننده و وقت گیر است،