نقد، بررسی و نظرات کتاب دروازهی مردگان 1: قبرستان عمودی - حمیدرضا شاه آبادی
مرتبسازی: پیشفرض
mitra.mh. 46
۱۴۰۲/۴/۲۶
90
کتاب نثری روان داشت و نویسندهی محترم موفق شده بود با استناد از تاریخ گذشته موضوعی قابل باور را به خواننده القا کند اما اشکالاتی در داستان وجود داشت یکی اینکه دستکش پزشکی چیزی حدود 134است که اختراع شده است در حالی که داستان رضاقلی مربوط به صدو پنجاه سال پیش ازاختراع دستکش میباشد چگونه پزشک دارالفنون از دستکشی استفاده میکرد در حالی که اختراع نشده بود؟ نکته دیگر که مجید راوی داستان اشاره کرده دربارهی داروهای مادرش که در اتاق و کنار تختش بوده هم دستور مصرف و هم خود دارو و پدر مجید داروها را به آذر (مادر مجید) میداده اما آن موقع صبح پدر مجید دنبال دارو در آشپزخانه جستجو میکرده است. کسی که خودش دارو میدهد جای دارو را نمیداند؟ سوم اینکه نویسنده نمیداند یک مادر اگر جان خودش هم در خطر باشد باز هم برای نجات جان بچهاش به دل خطر میزند؟ چطور ممکنه مادر رضاقلی بخاطر جان خودش از جان بچهاش بگذرد؟
واقعا کتاب قشنگ و جذاب و پر کششی هست دست نویسندهاش درد نکنه من تازه جلد اول رو تموم کردم خیلی قشنگ من که خوشم اومد فقط یه موردی اینکه اول کتاب که رضاقلی نامه به شاه نوشته دارای یه نثر قدیمی که خیلی قشنگ بود کاش نویسنده با همین نثر بخشهای گذشته رو بیان میکرد اما در کل چیزی از قشنگی کتاب کم نشده
داستان بسیار جالب و پر فراز و نشیبی بود و نویسنده آنقدر درست صحنهها و مکانها و اتفاقات داستان را جالب توصیف کرده بود که انگار خود خواننده در آن صحنهها حضور دارد. تنها نکته منفی پایان بندی در حد پنج شش خط و کلی موضوعات نگفته و شخصیتها بودند که معلوم نشد در نهایت چه اتفاقی براشون رخ داد.