نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی عشق و اسلحه - جنیفر کلمنت
4.3
799 رای
مرتبسازی: پیشفرض
M
۱۴۰۳/۰۱/۰۷
00
رمان عشق و اسلحه یک داستان بسیار جذابه که معضلات اجتماعی رو به تصویر میکشه داستان بسیار روان و خلاقانه است و تضادهای قشنگی تو کتاب هست وجود ترس و خشم در عین حال لطافت داستان که هر شنوندهای با خودش همراه میکنه. گویندهگی و بخش صوتی کار هم خیلی جذابه. خانم کلمنت نویسندهی بسیار توانمندی هستن. در کل پیشنهاد میکنم حداقل یک بار بخونیدش.. در آخر از کتابراه تشکر میکنم که این کتاب رو رایگان در اختیارمون قرار داد.
نویسنده وضع خشونت در سطوح مختلف جامعه امریکا وتاثیر ناهنجاریها ونابسامانیها موجود در جامعه توصیف میکند وزشتی جنگ و خرید وفروش اسلحه وتاثیر آن را بر سرنوشت تعدادی از افراد ان جامعه توصیف میکند زندگی دختر ومادری در ماشین برای مدتی بسیار طولانی جادبه اصلی کتاب است فقر وحاشیه نشینی ومعضلات وبدبختیهای ناشی از آن که خیلی خوب بیان شده است البته ترجمه خوب وروانی هم دارد که به راحت تر خواندن ان کمک میکند
کتاب نسبتا خوبیه و برا من بعد دیگری از زندگی رو به نمایش گذاشت که تجربه ش نکردم و شناختی هم ازش نداشتم. زندگی خارج از چهارچوب تعریف شده. شاید اگه تو محیطی سخت گیر از نظر خوب و بد و با پدر و مادری قانونمند بزرگ شده باشین بیشتر براتون جالب باشه. در ابتدا صدا و نحوه خوانش گوینده برام جذاب نبود ولی بعد از چند فصل برام جذاب شد و یکی از مواردی که باعث شد کتاب رو تا آخر گوش بدم صمیمیت نهفته در صدای گوینده بود.
جنیفر کلمنت که استاد روایت طردشدگان و حاشیه نشینان است در عشق و اسلحه راوی جوانی را بر میگزیند که با مادرش در یک اتوموبیل کهنه در محوطهی کنار کاروانها اقامتی زندگی میکنند. مادر به فلوریدای آمریکا آمده و قرار بود فقط با این ماشین یک توقف کوتاه داشته باشد. اما توقف چهارده سال طول کشیده. دختر او راوی روابطشان با آدمهایی مانند خودشان است. طرد شدگانی که در آن محوطهی بزرگ زندگی میکنند.
کتاب عشق و اسلحه
کتاب عشق و اسلحه
نویسنده وضع خشونت در سطوح مختلف جامعه امریکا وتاثیر ناهنجاریها ونابسامانیها موجود در جامعه توصیف میکند وزشتی جنگ و خرید وفروش اسلحه وتاثیر آن را بر سرنوشت تعدادی از افراد ان جامعه توصیف میکند زندگی دختر ومادری در ماشین برای مدتی بسیار طولانی جادبه اصلی کتاب است فقر وحاشیه نشینی ومعضلات وبدبختیهای ناشی از آن که خیلی خوب بیان شده است البته ترجمه خوب وروانی هم دارد که به راحت تر خواندن ان کمک میکند.
عشق و اسلحه داستانی است مسحورکننده دربارهٔ خانواده، اجتماع، خشونت و عشق که از دریچهٔ نگاه دختر نوجوان تیزبینی بیان می شود که خود به اجبار داستانی عجیب را زندگی می کند. کتاب روزنهٔ کوچکی باز می کند برای دیدن انسان هایی که هر روز تا زانو در پس مانده های سمی فرهنگ اسلحه در امریکا فرو می روند. آن ها شاید فرزندان فراموش شدهٔ امریکا باشند، اما پس از خواندن این رمان دیگر هرگز آن ها را از یاد نخواهید برد.
این رمان به شما وعدهی یک شاهکار جذاب را میدهد، بسیار قوی شروع میکند، بوی غرب و فیلمهای وسترن میدهد، داستان غیر تکراری دارد و دارای ایدههای خلاقانه و هنریست، اما رفته رفته به یک داستان کاملا معمولی و کم جذبه با طعم افسردگی و سیگار تبدیل میشود و مانند قلب تپنده ایست که به مرور از حرکت باز میایستد. همچنین کتاب پایان قابل پیشبینی دارد و درکل چیزی به شما اضافه نمیکند. نخوانید و گوش ندهید. تمام
کتاب خوب و تاثیر گزاری بود به نظر من دوران نو جوانی هر کسی قسمتی حساس و پر تنشی از زندگی هر فرد هست اینکه چطور در نوجوانی میتونی انتخابهای درست داشته باشی رو اصلا نمیشه پیش بینی کرد یا فهمید نمیتونم اینو به عنوان سرنوشت یک مادر قبول کنم ولی برای اینکه این تصمیم رو میگیره چه موقع فرارش وچه موقع مردنش نمیتونم قضاوتش کنم در کل کتاب خوبی بود که ادم مجبور میکرد به نوجوانی خودش برگرده
جنیفر کلمنت که استاد روایت طردشدگان و حاشیه نشینان است در عشق و اسلحه راوی جوانی را بر میگزیند که با مادرش در یک اتوموبیل کهنه در محوطهی کنار کاروانها اقامتی زندگی میکنند. مادر به فلوریدای آمریکا آمده و قرار بود فقط با این ماشین یک توقف کوتاه داشته باشد. اما توقف چهارده سال طول کشیده. دختر او راوی روابطشان با آدمهایی مانند خودشان است. طرد شدگانی که در آن محوطهی بزرگ زندگی میکنند.
در مورد کتاب جالب و شنیدنی بود.. عشق مادر به زندگی و بچه.. مکافاتهای بیخانمانی و در آخر دردسر عشق که مانند کتاب، تیر خلاص رو به زندگی مادر و دختر میزنه... دختر میمونه و آیندهای نامعلوم و گنگ... جمله معروف کتاب هم واقعا عالی بود، اگر خواستی بفهمی کی دوستت داره خودت رو به مریضی بزن.. راوی و صدای گیرای ایشون هم به جذابتر شدن کتاب کمک شایانی داشت... موزیک متن هم خوب بود.. ممنون
(هیچوقت نمیفهمی شیطان کجا قایم شده. دروغگوها همیشه خودشون رو کشیک یا شاعر نشون میدن. اون توی پاکترین جاها پنهان میشه)
من با کتابراه عاشق کتاب صوتی شدم صدای راوی را دوست داشتم
شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر مکزیک در قالب رمان پیشنهاد میکنم داستان غمگین اما جذاب است داستان زندگی یک دختر، که چهارده سال را در یک ماشین به همراه مادرش به سرآورده
من با کتابراه عاشق کتاب صوتی شدم صدای راوی را دوست داشتم
شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر مکزیک در قالب رمان پیشنهاد میکنم داستان غمگین اما جذاب است داستان زندگی یک دختر، که چهارده سال را در یک ماشین به همراه مادرش به سرآورده
داستان بخودی خود قشنگ نبود، قصه زندگی آدمهایی که درست پا جا پای کسانی می گذاشتند که قبلاً آن راه رفته وضربه دیده اند وجان خودرابر سر ندانم کاری ها گذاشته اند. فقروهمپایه آن قاچاق که همیشه چون سرابی دلخوش کن است. آن چیزی که مرا وادار کرد آن را بشنوم صدا وبیان زیبای راوی آن بود که قبلاً کتاب باغهای تسلا رااز ایشان شنیده ام که بی نهایت زیبا خوانده بود.
باسلام خدمت دوستانه کتاب و همراهانه کتابراه. این کتاب روایت زندگی واقعی حاشیه نشینان و کارگرانه امروز جهان است. روایت سرمایه دارانی که با گرفتن جان و مال و کرامت انسان سرمایه دار شدن وشیره وجود کارگر شریان اصلی حسابهای بانکی آنان است. روایت واقعی نظام ظالم وخون خواره سرمایه داری. ازکتابراه تشکرمیکنم که این کتاب باارزش را در اختیارهمگان گذاشته است.
با این کتاب خواننده و شخصیتهای این کتاب تونستم ارتباط بگیرم. این کتاب فرهنگی غریبه از فرهنگ ما رو نشون میداد ولی اون قالب اصلی روحی انسانها در هر کجای دنیا که باشن مثل هم هست. عشق محبت وحتی تنفر. داستان مادر و دختر میتونستن درون آدمها و صدای اجسام رو ببینند و بشنوند و درک کنند. توصیه میکنم کتاب رو بدون قضاوت تا آخر گوش بدید. تا لذت ببرید.
با سلام به کتاب راهیهای عزیز، این کتاب را به کسانی پیشنهاد میکنم که بزرگسال هستند و هنوز کودک درونشان را زنده نگه داشتند، وبه کسانی که برای فراموش کردن درد به درد بزرگتر پناه میبرند. اما در مورد موضوع کتاب، داستان پیرامون هر عنوانی میگردد بجز عشق چون کسی که عاشق است نباید و نمیتواند باعث رنجش معشوق خود باشد چه برسد به آن که آن را بکشد.
جنیفر کلمنت که در عشق و اسلحه راوی جوانی را بر میگزیند که با مادرش در یک اتوموبیل کهنه در محوطهی کنار کاروانها اقامتی زندگی میکنند. مادر به فلوریدای آمریکا آمده و قرار بود فقط با این ماشین یک توقف کوتاه داشته باشد. اما توقف چهارده سال طول کشیده. دختر او راوی روابطشان با آدمهایی مانند خودشان است. طرد شدگانی که در آن محوطهی بزرگ زندگی میکنند.
از نظر من هم چنین داستانهایی میتونه نشونهی کارمایی باشه که آمریکاییها به خاطر ظلمشون در حق سرخ پوستها تجربهاش میکنن اما در مورد خود کتاب من خودم ترجیح میدم کتاب هایی رو بخونم یا گوش بدم که بهم انرژی مثبت بدن و حرف مفیدی برای گفتن داشته باشن اما این نوع کتاب ها که پر از تراژدیهای غم بار و مشکلات عدیده هستن رو اصلا نمیپسندم به همین خاطر پیشنهادش نمیکنم
کل داستان برام جذاب بود، حول محور زندگی مادرجوان و دختر زالش هست که داخل ماشینشون تو یه پارکینگ زندگی میکنن.
اینکه دختری بتونه از رقاه و آسایشی که خونه مادر و پدرش داشته چشم بپوشه و بخاطر نوزادش زندگی به این سختی رو تحمل کنه برام خیلی جالب بود و نشونه فداکاری ذاتی یه مادر هستش اما همیشه قدرت عشق میتونه بعضی چیزا رو عوض کنه.
اینکه دختری بتونه از رقاه و آسایشی که خونه مادر و پدرش داشته چشم بپوشه و بخاطر نوزادش زندگی به این سختی رو تحمل کنه برام خیلی جالب بود و نشونه فداکاری ذاتی یه مادر هستش اما همیشه قدرت عشق میتونه بعضی چیزا رو عوض کنه.
کتاب جالبی بود. داستان از نگاه یک دختر که مادرش زیاد به ایندش اهمیتی نداده روایت میشه. دختری که دستاویز اتفاقاتی میشه که هیچ نقشی در اون نداشته. اما در کل واسم جالب بود که یک انسان با همهی درد هاش میتونه آروم زندگی کنه. اخر داستان این حس رو به ما میده که آینده فارق از اتفاقات گذشته میتونه روشن و آفتابی باشه. تشکر از کتابراه
این کتاب روایت جوانی است که همراه مادرش در یک اتوموبیل کهنه در محوطه کنار کاروانهای اقامتی زندگی میکنند. مادر به فلوریدای آمریکا آمده و قرار بود فقط با این ماشین یک توقف کوتاه داشته باشد اما توقف چهارده سال طول کشیده. دختر او راوی روابطشان با آدمهایی مانند خودشان است. طردشدگانی که در آن محوطه بزرگ زندگی میکنند.
راوی جوانی را بر میگزیند که با مادرش در یک اتوموبیل کهنه در محوطهی کنار کاروانها اقامتی زندگی میکنند. مادر به فلوریدای آمریکا آمده و قرار بود فقط با این ماشین یک توقف کوتاه داشته باشد. اما توقف چهارده سال طول کشیده. دختر او راوی روابطشان با آدمهایی مانند خودشان است. طرد شدگانی که در آن محوطهی بزرگ زندگی میکنند.
صدای گوینده حس آشنایی داره اما چون راوی داستان یک دختر کوچولو بود، ترجیح می دادم یه فرد جوونتر داستان رو میخوند. داستان، روایت یک زندگیه غیرعادی رو به شکل کاملا عادی روایت می گنه به گونه ای انگار هیچ چیز عجیبی وجود نداره... داستان در ایالات متحده اتفاق میفته بخاطر همین فضای داستان تا حدی نامانوسه...
کتاب خوب و روانی بود و موقع گوش دادن بهش خستت نمیکرد. پیشنهاد میکنم این کتاب رو گوش بدید. یه چیز عجیبی که این کتاب برای من داشت این بود که شرایط فلوریدا رو وقتی بیان میکرد یا اتفاقاتی که مکرر میفتاد برای من تعجب آور بود که چقدر راحت و عادیه و خب فک میکنم بخاطر همین تا آخر کتاب رو گوش دادم
خیلی خیلی خوب بود نوشتن و سیر داستان خیلی ساده پیش میرفت طوری که آدمی خود را جای شخصیت داستان قرار میداد خیلی لذت بردم و حتما دوباره آنرا مطالعه خواهم کرد توی داستان دنبال آخر قصه نباشید از لحظه لحظه آن لذت ببرید توصیف شیوایی داره کاش میتونستم با همین سبک زندگی خودم را به رشته تحریر در آورم
نمیدونم انتظار من از بعضی کتابها بالاست یا واقعا این نوع کتابها چیز خاصی برای گفتن ندارند آدم رو جذب نمیکنند همش منتظری یه جای داستان به اوج برسه ولی خبری نیست... بهر حال از خیلی از کتابهای دیگه که خوندم قابل قبولتر بود.. ولی چیزی نبود که بخوام به کس دیگهای پیشنهاد کنم.... گوینده هم متوسط بود.
گویندگی خانم اعتمادی رو خیلی دوست داشتم اما متن کتاب رو اصلا نپسندیدم انگار کل داستان یکنواخت بود در کل زمان منتظر بودم یک اتفاق خوب بیفتد یا یک مسأله هیجانی، کلا داستان انگار هیچ اوج و فرودی نداشت و یکنواخت بود مثل اینکه دفترخاطرات یک نفر را بخوانی که هیچ تغییر و دگرگونی در زندگیش نیست.
داستان روایتگر وقایع هیجان انگیز از زندگی یک دختر که چهارده سال را به همراه مادرش در یک اتومبیل فرسوده به سر برده روایتی شگفت انگیز از عشق، خشم و میل به اسلحه، البته با شناختی که خواننده از سوابق نویسندگی جذاب جنیفر کامنت دارد انتظار انسجام و پیوستگی بیشتری در روایت این داستان جالب را داشت.
خیلی خوبه که تعداد نویسندگان تاپ جهان که زن هستند، هر سال بیشتر میشود. امیدوارم این اتفاق تو ایران هم بیفته و بانوان ایرانی راحت تر بتونن کارهاشون رو منتشر کنند. یه نکته جالب تر که تعداد کتابها و فیلمهای مربوط به جوامع آخرالزمانی، دیستوپیا و سبک زندگی عجیب مانند این کتاب، زیادتر شده.
کمی دور از ذهن و غیرواقعی بود چگونه یک دختر بچه ۱۶، ۱۷ ساله میتونه به تنهایی زایمان کنه چگونه ۹ ماه بارداره و کسی متوجه نمیشه چگونه دو ماه در خانه با یک نوزاد زندگی میکنه و حتی یک نفر هم نمیفهمه و در آخر با یک ماشین تابلو فرار میکنه و نزدیکی خونه پدرش ساکن میشه و باز کسی نمیفهمه.....
با سپاس فراوان از کتابراه دوست داشتنی. قلم بسیار شیوا و روان. درامی اجتماعی که به کتابخوانهای عزیز پیشنهادش رو میدم. جا داره که از مترجم عزیز و راوی نازنین هم تشکر ویژهای کنم. اگر ۱۰ دقیقه از کتاب رو بشنوید نمیتونید قطعا بدون اینکه کتاب رو به انتها برسونید، اون رو کنار بذارید.