نقد، بررسی و نظرات کتاب اتاق قرمز - ادوگاوا رانپو
4.2
34 رای
مرتبسازی: پیشفرض
مهدیه رشیدی
۱۴۰۳/۰۵/۲۲
00
کلیشه ای نبود داستان جنایی زیاد خوندم مثلا یه کتاب ۴۰۰ صفحه ای یه داستانی رو روایت میکرد و شاخ و برگش میداد، اما این کتاب با اینکه حجمش کمه، داستان های متفاوتی داشت و با این که هر کدوم کوتاه بودن، اما کل داستان توی همون بخش کوتاهی که بهشون تعلق داشت بیان شده بود. به طور کلی مختصر و مفید بودن هر کدوم داستان هاش ملموس و جدید بودن برای من جذاب بود. جدا از اون، روایت هایی که داشت و شاید توی زندگی واقعی نشنیده باشیم. اما طوری که نویسنده همه چیز رو خیلی دقیق بررسی کرده بود، و توی قسمت های جنایی ماجرا اتفاقات رو خیلی به جا و قابل تأمل و از همه مهمتر، به دور از کلیشه تعریف کرده و توضیح داده بود جذاب بود. مثلاً شاید حین خوندن بگی مگه ممکنه همچین اتفاقی بیفته، اما وقتی داستان تموم میشه میبینی چقدر اتفاقات ساده و شاید کم اهمیت، نقش مهم و بزرگی رو توی رقم زدن فجایع ایفا میکنن. احساساتی که توی کتاب بودن به خواننده منتقل میشد. برای درک بهترش خودتونو جای شخصیت های کتاب بذارید. اینطوری بهتر درک میکنید توی اون شرایط چه احساسی بهشون دست داده. داستان اول رو که خوندم خیلی شخصیت خانم رو قضاوت کردم. گفتم هرچقدرم زندگی سخت باشه من امکان نداره که مهربونی رو فراموش کنم. امکان نداره که به کسی که دوسش دارم پشت کنم و آرزو داشته باشم که کاش هیچوقت وجود نداشت. بعد که خودمو جای اون زن گذاشتم گفتم امکان همه چیز هست. آدمیزاد کاسه صبرش که لبریز بشه ممکنه به بی رحم ترین موجود تبدیل بشه. ممکنه خصوصیاتی رو توی خودش کشف کنه که هیچ وقت فکرشم نمیکرد. عذاب وجدان اون زنم من خیلی درک کردم و واسم ملموس بود. به این فکر کردم که هر کدوم از ما اگر جای اون زن بودیم ممکن بود دست به بدترین کارها بزنیم. درکل کتاب خوبی بود .