نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی عاقل‌ها قاتلم کردند - مهدی عبدالله پور

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
سولماز رنجبران
۱۴۰۳/۰۶/۲۸
کتاب جالبی بود و نیاز به تفکر داشت بنظرم، چیزی که گوش میدی یا میخونی با عمق داستان کمی تفاوت داره، من اینجوری برداشت کردم که اولا با استفاده ای رسانه ها و فیلم ها داستان های خشن روح فرزندان و خودمون و مریض کردیم دوم اینکه خیلی وقتها میبینم که رفتارهای نامناسبی انجام میدیم، بعد میایم انقدر دیگران و سرزنش میکنیم و دلیل میاریم که به این علت اینجوری درسته و شما هم اگر تو این موقعیت باشی باید همین رفتار و انجام بدی تا آدما مثل ما باشن و سومین چیزی هم که برداشت کردم این بود که نگاه تک بُعدی نداشته باشم و شاید خیلی از مسائل روند عادی خودشو داره طی، میکنه و دنیا قوانین خودشو و داره و هر ذره ای برای انجام کاری ساخته شده و همه چیز در عالم ساز و کار و برنامه خودش و میدونه و بلده مثلا مداد نیاز به مداد تراش داره و طبیعتش اینه و وظیفه اش اینه و برای نوشتن و تراشیدن خلق شده خیلی چیزا یاد گرفتم و کلا خوب بود. ولی شاید برای بعضی افرادی که کنارم این کتاب و گوش دادیم حتی نامفهوم و منفی بود
Sin90
۱۴۰۳/۰۵/۳۱
کتاب صوتی عاقلها قاتلم کردند داستان دختر بچه ای است که نگرشی متفاوت به حوادث و اشیای پیرامونش دارد. او اشیارا زنده و دارای درک و احساس میداند. بنظر او وقتی خیاط سوزن را نخ میکند دارد سوزن را به دار می اویزد و یا وقتی مدادی تراشیده میشود دارند پوست مداد را میکنند و آن را رجر میدهند و... راوی کتاب و که کودکی بنام فرشته است میگوید که با واژه های قتل مرگ و کشتار بیگانه نیست و آن را در فیلمهایی که پدر و مادرش نگاه میکنند دیده است. در انتها با جلسات مکرر روان درمانی کودک میتواند احساسات خود را کنترل کند اما نگرش او تغییر نیافته و او ادعا میکند که بزرگترها که عاقل هستند اورا قاتل یعنی بی درک و احساس کردند و نام کتاب نیز برگرفته از این بخش داستان میباشد بنظر من نویسنده در این کتاب به تاثیر منفی تماشای فیلمهایی با موضوعات خشن و نامناسب توسط کودکان که مناسب سنشان نیست تقابل بین عقل و احساس و توان کنترل احساسات و هیجانات توسط عقل در سنین بالاتر پرداخته اما متن داستان چندان جذاب نیست و نوع گویندگی جذابیت داستان را به طور کامل از بین برده. ممنون از کتابراه
سمیرا ابراهیم پور
۱۴۰۲/۰۷/۱۴
کتاب صوتی عاقل‌ها قاتلم کردند داستان دختر بچه‌ای است که نگرشی متفاوت به حوادث و اشیای پیرامونش دارد. او اشیارا زنده و دارای درک و احساس میداند. بنظر او وقتی خیاط سوزن را نخ میکند دارد سوزن را به دار می‌اویزد و یا وقتی مدادی تراشیده میشود دارند پوست مداد را میکنند و ان را رجر میدهند و... راوی کتاب که کودکی بنام فرشته است میگوید که با واژه‌های قتل و مرگ و کشتار بیگانه نیست و ان را در فیلم‌هایی که پدر و مادرش نگاه میکنند دیده است. در انتها با جلسات مکرر روان درمانی کودک میتواند احساسات خود را کنترل کند اما نگرش او تغییر نیافته و او ادعا میکند که بزرگترها که عاقل هستند اورا قاتل یعنی بی درک و احساس کردند و نام کتاب نیز برگرفته از این بخش داستان میباشد. بنظر من نویسنده در این کتاب به تاثیر منفی تماشای فیلم‌هایی با موضوعات خشن و نامناسب توسط کودکان که مناسب سنشان نیست تقابل بین عقل و احساس و توان کنترل احساسات و هیجانات توسط عقل در سنین بالاتر پرداخته اما متن داستان چندان جذاب نیست و نوع گویندگی جذابیت داستان را به طور کامل از بین برده.
شکوفه امیری
۱۴۰۱/۱۱/۲۵
درود، کتاب صوتی عاقل‌ها قاتلم کردند، خلق شده توسط مهدی عبدالله پور
به نظرم آقای عبدالله پور بین قلب و عقل رابطه دیوانگی و عاقلی گذاشت، گاهی بین قلب و ذهن ما تفاوت بسیار زیادی است قلب ما می‌تواند درد‌ها را حس کند ولی عقل درست‌ترین آگاهی را به ما می‌رساند در اینجا اگر چه کودک عاقل شد حتی در نوجوانی هم نتوانست از درد کشیدن بقیه چشم پوشی کند
انسان‌ها خیلی جاها بی دلیل آزار میدهند و به خودشان حق می‌دهند، در صورتی که با تمام بی رحمی این درد را بر کسی دیگر فرود می‌آورند و حس عاقل بودن می‌کنند، اگر کسی با آن‌ها هم عقیده نباشد، او را جدا از خود می‌کنند یا می‌خواهند مثل خودشان بشود، در صورتی که افکار شخص مانند خودشان شد، دست از سرش برمیدارند، شخص عادت می‌کند، مانند آن‌ها شود، در صورتی که همیشه همان شخصی است که باید باشد
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۷/۲۴
دیدگاه نویسنده به اتفاقات ساده پیرامون ما متفاوت و بسیار جالب بود. توصیفاتی مثل دار زدن سوزن، خون آبی خودکار، شکنجه مداد با تراش.. همگی مبتکرانه و زیبا بودند. اما برایم عجیب بود که چرا در چنین موقعیتی، والدین و روانپزشک علاوه بر دارودرمانی واقعیت را برای دختربچه توضیح نمیدادند تا تفکر او اصلاح شود. اشاره ریز اما بسیار مهمی هم شده بود به تماشای برنامه‌های بزرگسالان توسط کودکان و نامناسب بودن آن‌ها برای روحیه لطیفشان.. که البته مدیریت این قضیه به عهده والدین است و باید بسیار جدی گرفته شود تا از اثرات سوء اینچنینی جلوگیری گردد. گویندگی بسیار خوب بود و تغییر صدای کودک به نوجوان را در انتهای قصه بسیار دوست داشتم، گرچه صدای انتخاب شده برای نوجوان اندکی بزرگسال‌تر به نظر میرسید.
هدی میرزامحمدی
۱۴۰۳/۰۵/۲۶
اول درباره گوینده. بهتره اول حالات کلام رو یاد بگیره. دختری که روان پریش هست و روحیه اش صدمه دیده وقتی داره وارد مدرسه میشه صداش انگار از خوشحالی هیجان داره ولی کلمات ناشی از ناراحتی است (که شلوغی را دوست ندارم) ولی گوینده با هیجان خوشحالی بیان میکنه تمام داستان وضعیت گوینده همینه. خیلی بده درباره داستان هم راستش بیشتر نویسنده مشکل داشت تا کودک. کودک روانپریشی قبل از هفت سالگی علائم داره و خانواده که تک فرزند دارن هرگز همچین فیلم های رو در حضور بچه نگاه نمی کنندقصد داشته نویسنده بگه این فیلم ها به بچه ها صدمه میزنه ولی نتونست خواننده رو مجاب کنه. بیشتر نشان داد که کودک بیماری روحی داره و درونی هست و ربطی به فیلم های تماشا شده نداره خیلی بد بود واقعا.
اعظم منصوری
۱۴۰۲/۰۷/۱۳
حاوی اسپویل
کتاب صوتی عاقلها قاتلم کردند درباره‌ی دختر کوچکی بنام نازنین است که روان پریش است و با سن کمش دائما از قتل و شکنجه حرف میزند و از معلم و مدیر و حتی پدر و مادرش هم میترسد زیرا آن‌ها با تراشیدن مداد باعث شکنجه‌ی مداد و با نقاشی کشیدن با خودکار باعث قتل خودکار و.... میشوند من نمیدانم آیا نازنین تا قبل از رفتن به مدرسه از مداد و مداد رنگی استفاده نکرده است یا مادرش تا به حال از چای کیسه‌ای استفاده نکرده بوده که یک مرتبه همه‌ی این کارها باعث آسیبهای روحی نازنین شده است پس او چگونه میوه میخورد و با چاقو پوست میوه را میکند و آن را تکه تکه میکند و میخورد؟ به نظر من داستان عجیب و دور از ذهن است.
با آرزوی موفقیت برای نویسنده‌ی محترم و تشکر از کتابراه
ژینو شامحمدی
۱۴۰۱/۱۰/۲۵
هیچ وقت ستاره‌ها را کم‌نمیکنم ولی خوب... به هرحال همین که یک نویسنده جرعت به نوشتن می‌کند خودش‌ی چیزه ست...
این داستان به شدت احمقانه و در حین حال خوب بود... اولش نظر به شدت پایینی داشتم ولی آخرش چند جمله جالب داشت...
بیاید دقیق تر بررسی کنیم... حتی در سن۱۵ سالگی هم به احمق بودن‌خود پی نبرده؟... این مریضی نبود بیشتر یک تفکر بچه گانه بود... حالا اگر بچه‌ی قاتل واقعی بود و تصور می‌کرد قاتل نیست یا چیزی در این میان... آن موقعه دیگر دیوانه را می‌ساخت ولی نه در این قالب داستان بله:)
F-E
۱۴۰۳/۰۱/۱۳
کتاب عاقل‌ها قاتلم کردند درباره نگرش متفاوت دختر بچه‌ای نسبت به دنیای اطرافش است. کودکی‌ای که به خاطر بیماری‌ای که دارد نسبت به هرچیزی حساس است و نمی‌تواند در جامعه زندگی کند چون تراشیدن مداد و چیزهای کوچک دیگر را قتل می‌نامید و هنگامی که والدینش او را برای درمان پیش روانپزشکی بردند معتقد بود عاقل‌ها قاتلم کردند
قسمت‌های صحبت‌های دختر بچه خیلی جالب بود پیشنهاد می‌کنم کتابش را گوش بدهید.
کسری حسن زاده
۱۴۰۲/۱۲/۲۶
کتاب مضمون خوبی داشت و در اصل به این اشاره کرده بود که ناراحتی و رنج‌هایی که ما تصور میکنیم که ممکن است به ما آسیبی به اندازه قتل برساند، در اصل میتواند مانند تراشیدن خودکار یا نوشتن با خودکار باشد که با تسلط بر آرامش ذهنی میتوانیم این احساسات بیخود را از بین برده و زندگی شادتری در مقابل خود و دیگران داشته باشیم گرچه افکار منفی هنوز هم در ذهن ماست و آن هم با مرور زمان در مدت کوتاهی از بین رفت
mardi
۱۴۰۳/۰۱/۱۰
باسلام کتاب ازدیدگاه یک دختر بچه که طور دیگری همه چیز را می‌دید و نگاه متفاوت به جهان و اتفاقات اطراف رویاپرداز بودن نویسنده نشان می‌دهد. در پایان داستان نتیجه بسیار زیبایی گرفته می‌شود این که انسان‌ها هرکاری که خودشان با عقل خودشان درست می‌پندارند انجام می‌دهند و به دیدگاه‌های متفاوت هرچند برای یک دختر بچه اهمیت نمی‌دهند. با تشکر از نویسنده، گوینده و عوامل کتابراه
خالد بارانی
۱۴۰۲/۱۱/۰۵
داستان متفاوت بود ولی زیاد دوست نداشتم دختر بچه‌ای که همه کار‌های روزمره رو از دید جنایتی میدید و برای همه چیز تصور میکرد زنده‌اند و کار‌های ساده اطرافیانش رو با دید جنایتی مقایسه میکرد بعد از دکتر و قرص‌ها بهتر شد هرچند در ذهنس هنوز آن بیماری وجود داشت فقط یاد گرفته بود دیگه بروز نده
کلا داستان بدی نبود
گویندگان عالی بودن سه ستاره واسه گویندگان بود
آتنا
۱۴۰۲/۰۳/۱۵
داستان در قالب کودک و دیوانه بیان شد یعنی دو صفتی که از نظر به قول نویسنده (عاقل ها) صفت‌های نا اگاه و ابلهی هستن در صورتی که واقعا خیلی نکته هارو میشه ازشون یاد گرفت تو این داستان نکات قابل تامل زیادی گفته شد منتها عاقل‌ها احتمالا متوجه نمیشن!
همچنین انگار نویسنده از موضوع شکنجه مداد تراش و سوزن و اشک دوش و... در اصل نیت دیگه‌ای برای فهموندن چیزی داره
منیژه پورمحمدی
۱۴۰۱/۱۱/۲۴
داستان ضعیفی بود. اینکه هرکس چیزی که می‌نویسد بنام کتاب ثبت شود خیلی خوب نیست. باید حسابی توجه کنند که به چه مطالبی اجازه ثبت داده می‌شود. از این کتاب تنها چیزی که دستگیرم شد این بود که پدر ومادر جلوی بچه‌ها فیلم‌های ترسناک نبینند. میشد طور دیگری هم این را گفت. ولی اینجا خیلی بی‌معنی بیان شد. اصلا از داستان خوشم نیامد. روانپریش
یگانه عظیمی
۱۴۰۲/۰۶/۰۳
کتاب صوتی عاقل‌ها قاتلم کردند اثر مهدی عبدالله پور عزیز در کل داستان قابل قبولی بود. تفکرات نویسنده درباره کارهای روزمره انسان‌ها جالب بود. اما اشکالاتی داشت:
اول اینکه برخی جملات را در طول داستان مدام تکرار می‌کردند که موجب زیبایی نشده بود. و جملات کوتاه بود و تکرار افعال باعث ضعیفی قلم میشد.
پایدار باشید.
علی رضا صیامی
۱۴۰۲/۰۵/۱۶
بحث بین عقل وجهل در فلسفه همیشه داغ بوده و نویسنده از این سوژه استفاده کرده و اینکه از زبان یک کودک داستان بیان میشود خیلی جالب است اینکه بعضی مواقع خوب شدن جسم برابر با مریض شدن روح است وآدمهایی که فکر میکنند سالم هستند در واقع مریض هستند در جامعه زیاد به چشم میخورد در هر من از کتاب خوشم آمد امیدوارم آثار بیشتری از این نویسنده بخوانم
پریسا
۱۴۰۲/۰۴/۲۹
داستان دختر بچه‌ای که تمام فکر و ذکرش شده قتل و اعدام و شکنجه و با تخیلات کودکانه و هوش بالاش همه‌ی اتفاقات اطرافش رو به قتل و شکنجه ربط میده و دچار حملات وحشت میشه، من تا حدی تونستم درکش کنم، روح لطیف بچه رو پدر و مادر ناآگاه با دیدن فیلم‌های اعدام و شکنجه خدشه دار کردن و این کودک هیچ وقت درمان رو نپذیرفت، متاسف شدم خیلی
علیرضا رجبیان
۱۴۰۲/۰۱/۳۰
کتاب خوبی بود کوتاه ومختصر، شاید نویسنده با هدف هشدار به والدین مطالبی رو به رشته تحریر دراورده، از این رو تا حدودی به هدفش رسیده بود چون من احساس کردم احتمالا رفتار کودک بخاطر دیدن فیلم‌های ترسناک همراه والدین به چنین فوبیایی مبتلا شده بود،
ولی احساسات کودکانه بسیار زیبا به رشته تحریر درامده بودند، که بنوبه خود کم نظیر بود
فروغ السادات شهیدی
۱۴۰۳/۰۳/۱۶
جالب نبود چون کارهای بدیهی و ضروری زندگی مثل خیاطی و تراش و تصحیح ورقه و چایی درست کردن را در حد جرم و قتل مثلا به چشم بچه‌ای که اگه مشکل روانی داره تو مدرسه عادی چکار داره؟ اصلا چهار تا فیلم انقدر تاثیر نداره که بر فرض داره مادر ببینه فرزندش میترسه خوب نمیبینه دیگه اصلا نویسنده فکر کرده شاهکار نوشته
علی اصغر پلنگی
۱۴۰۲/۱۲/۰۸
واقعا به درد نخور حتی برای من. آخه چرا؟ من واقعا نویسنده‌ی آیپد کتاب رو دیدم یعنی این بچه ۶،۷ ساله تا حالا تو عمرش مرغ و ماهی نخورده؟
یا حتی شیر؟ لااقل می‌تونست بگه که «روزی که بیدار شدم احساس عجیبی داشتم نسبت به دنیا و...». در کل شروع و پا یان خوبی نداشت.به نظر من البته ولی در کل حیف نتم که هدر رفت.
فائقه
۱۴۰۱/۱۰/۲۲
کتاب بدی نیست ولی فکر کنم بچه پیش فعال بود وبا تجویز دارو بیماری خودش رو کنترل میکرد ودر نهایت موفق شد با دارو این تنش‌ها وتوهم‌ها رو کنترل کنه وباعث آزارش نشه البته فکر کنماااا خیلی واضح تو کتاب در مورد مشکل وافکار ونظر پزشک و داروهایی که مصرف میکرد نگفته فقط تصور من این بود که بچه پیش فعال است
سارا ارج
۱۴۰۲/۰۶/۱۱
من از فلسفه اطلاعی ندارم اما بیشتر دوست دارم ببینم کتاب‌های دیگه‌ی این نویسنده چطوره... جذاب بود برای من اینکه تراش کردن رو به شکنجه مداد تشبیه کرد و دیگر تشبیه ها. اما تا جایی نتوانستم ملموس باشم با نوشته... و صدا هم اونجایی که میگه من ۱۵ سالمه.. باحال بود
علی رضا
۱۴۰۲/۰۲/۰۴
اصل داستان خوب بود و به والدین اخطار میده که مراقب کودکانشان باشند. ولی کودک در‌ای سن بعید میدونم اینقدر حساس باشد که پوست مداد و خون خودکار افکارش را به هم بریزه. اگر در سنین بالاتر دچار فوبیا بشود ممکن هست. البته این نظر من هست.
زهرا زهراوی
۱۴۰۱/۱۰/۲۱
سلام. از یک زاویه نگاه کنیم چرت و پرت است ولی از زوایای دیگر نکات قابل تأمل هم دارد. بچه‌های من بیش فعال هستند و زمانی که قرص ریتالین مصرف میکنند مغز و ذهنشان کاملاً تغییر میکند و از دید بهتری به زندگی نگاه میکنند.
nona
۱۴۰۳/۱۰/۰۲
جالب بود و‌ای کاش به جای این همه قرص با این دل نازک‌ها صحبت کرد تفریح کرد و با کلام اگاهشون ‌کرد نه با مواد شیمیایی که از اخر از یه انسان چیزی جز یه جسم باقی نمونه و احساساتش از بین بره..
محمد علی فرهادی
۱۴۰۳/۰۴/۲۰
سلام داستان کودکی است که مورد حمایت نبوده است و یکسره تحقیر شده است چطوری شده که حساسیتش بالا می‌باشد و به کوچکترین حرکات واکنش دلسوزانه میدهد پس ما والدین طوری باشیم که فرزندانمان گدایی محبت نکنند
Zgh141q
۱۴۰۳/۰۳/۰۲
کتابی نیست که بشه پیشنهادش داد ولی این موضوع نباید نادیده گرفت که ذهن بچه‌ها بسیار تخیلی و فعال است. ما حواسمان به اطلاعات وداده‌هایی در اختیارشان میگذاریم باشد و در آخر کمی بامزه بود.
فرزانه
۱۴۰۲/۰۳/۱۹
از اینکه فیلم یا داستانی پیامش و خیلی صریح بگه خیلی بدم میاد اونم با تکرار زیاد... صدا و لهجه کتابخوان‌ها رو هم دوست نداشتم. ولی در حدی بود که بیست دقیقه‌ای بتونم تحمل کنم ببینم چی میشه
Aynaz
۱۴۰۲/۰۵/۱۵
داستان بدی داشت... در واقع فقط باید به بچه توصیح میدادن. توصیفم از داستان اینه که نویسنده فقط سعی داشته یه بچه که مشکلی نداره و فقط از یه موضوع چیزی نمیدونه رو دیوانه جلوه بده...
راضیه علیمرادی
۱۴۰۲/۰۱/۰۳
داستان جالبی بود. تا حالا از این منظر به اتفاقات روزمره اطرافم نگاه نکرده بودم.
جملات داخل داستان، به همان اندازه که ساده بیان شده بودن به همان اندازه هم ایهام داشتن و...
Saye Roshan
۱۴۰۱/۱۰/۱۶
شخصیت اصلی بیشتر جاهل و نادان بود تا دیوانه! نویسنده خیلی سعی کرده بود یه شخصیت دیوانه رو توصیف کنه اما اصلا موفق نشده، در کل ایده بد نبود..
سارا اکبریان
۱۴۰۲/۰۶/۲۰
مانند اغلب آثار ننتشر شده این موسسه محتوای عمیقی نداشت و کاملا سطحی بود ولی چون قرار نیست زیاد وقت شما را بگیرید میتوانید گوش کرده و تامل کنید.
شهین محمدی
۱۴۰۲/۰۱/۲۴
محتوای کتاب خیلی عالی بود و مصداق این مثال معروف است (خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو)! یا (به شهر کورها داخل شدی بایدکور شوی)!
افسون
۱۴۰۲/۰۱/۰۷
سلام داستان در مورد دختربچه‌ای است که با برداشت کودکانه در مورد اشیائ مثل جانداران رفتار کند وبا دیدن ناراحت می‌شود و پدر و مادرش سعی دارند او را درمان کنند
خانوم راد
۱۴۰۱/۱۰/۲۸
تواین دنیا هرچیزی ممکنه.. پس به عادتها بسنده نکنیم.. چیزی که برای ما عجیب ودوراز واقعیته امکان داره.. امری بدیهی وگوشه‌ای اززندگی یک فردباشه.. درکل بدنبود..
زهره محمدی
۱۴۰۳/۰۶/۲۸
این داستان راجب دختر بچه ای بود که بخاطر اینکه پدر ومادرش فیلمهای نامناسب و جنایی بهش نشون داده بودن باعث شده بود دخترک روح وروانش بهم بریزد
محمدرضا
۱۴۰۲/۰۶/۰۷
در کل داستان خوبی بود و نویسنده قلم روانی داشت اما تفکرات شخصیت اصلی داستان با سنش مغایرت داشتند و همین مورد ذهن شنونده را مشوش میسازد.
Saha. G
۱۴۰۲/۰۵/۰۸
داستان جالبی نداشت، خیلی بچگونه و ساده بود. درس خاصی هم نمیشه ازش گرفت. با تشکر از زحمات نویسنده اما واقعا ارزش خوندن نداشت.
فرییا جمالی
۱۴۰۲/۰۴/۲۶
من خیلی خوشم اومد راوی داستان هم خیلی خوب تعریف کرد. موضوع جدیدی بود و فک کنم جالب بیان شده بود. از زبان یک کودک هفت ساله.
Hadi_O
۱۴۰۲/۰۱/۱۹
خب، داستان تقریبا جالبیه و اینکه باید به مفهوم داستان توجه کنیم و متن ظاهری شاید غیر منطقی به نظر برسه.......
علی مهری
۱۴۰۱/۱۲/۲۸
داستانش کمی تخیلی بود و مناسب سن کودکان و برا پسرام تعریف کردم و همش تکرار می‌کردن صحنه‌ها رو، کلی تو خونه می‌خندیم ممنون
س.م
۱۴۰۱/۱۲/۲۷
من کتاب رو موضوعشو دوست داشتم نگاهش جالب بود
اما صدای گوینده تو سن ۱۵ سالگی چرا اینقدر مسخره و مصنوعی شده بود 🤭
مهدی صابریان
۱۴۰۱/۱۲/۱۷
داستان روانشناختی را خیلی دوست دارم و متاسفانه در ادبیات ایران نمونه‌های کمی هست و این داستان تلاش خوبی بود
Massi ,Ebi
۱۴۰۱/۱۱/۱۷
لفظ‌ها و تعبیرهایی که به کار رفته بود جالب بود. اینکه از یه اتفاق ساده مثل تراشیدن مداد به قتل تعبیر شده بود خوشم اومد.
معصومه اکرمی
۱۴۰۱/۱۰/۲۰
پدر و مادرها گوش بدن خوبه چون اکثر ما تمام فیلمها رو با بچه هامون نگاه میکنیم بدون در نظر گرفتن تاثیرشون بر بچه‌ها
زهرا فرخ
۱۴۰۳/۰۹/۲۴
اصلا خوب نبود بجای توضیح و تفهیم مسایل از دارو استفاده کردند این طرز برخوردبسیار بی منطق و ناعاقلانه بود.
فاطمه پورمحمودی
۱۴۰۳/۰۸/۲۰
این کتاب واقعا خوب بود من خیلی ازش خوشم اومد یعنی اینطور بود که تفاوت یک فرد با دیگران رو راحت میشه درونش فهمید
عنایتی
۱۴۰۳/۰۷/۲۲
واقعا مسخره بود. فقط میتونم بگم نتیجه اینه که جلو بچه ها فیلم های خشن نذارین ک متاسفانه صداوسیما زحمتشو میکشه
کاربر ا
۱۴۰۳/۰۲/۲۴
نه لحن و صدای گوینده جذاب بود و نه داستان نتوانستم بیشتر از یک دقیقه گوش کنم کاش گوینده‌ی بهتری انتخاب میشد
سارینا
۱۴۰۲/۱۱/۲۶
خیلی خوب بود و لذت بخش من که کتابخونم از کتاب‌های صوتی خوشم نمیاد ولی این خیلی خوبع به همع پیشنهاد میکنم
1 2 >>