کتاب درباره زدگی دو خانواده و فامیل است که از بچگی اسم دختر و پسر را روی هم گذاشتهاند و طبق قول و قرار خانواده هر کدام از بچهها به احترام بزرگترهای خود از عشقهای واقعی و اول خود میگذرند
داستانی کوتاه زیبا و روان است که گوینده بسیار زیبا و جذاب آن را خوانش مرده و با گوش سپردن به اون متوجه گذر زمان نمیشی
در دنیایی که عشق محکوم است و صداقت، دیوانگی
عاشقان شوربختند و صادقان محکوم به فنا
این داستان همه چیز داشت، شخصیتها به قدری زیبا توصیف شدند که انگار سالهاست میشناسیدشان
و البته روایت متین خانم بختی هم مثل همیشه جذابیت داستان را دوچندان کرده بود
ممنون
نمیدونم چرا تقریبا پایان بندی همه آثار دلدا یه جوره تقریبا همشون تسلیم سرنوشت میشن ولی باز هم قلمش رو. و توصیف زیباش و استعاره هاش رو دوست دارم و این که متین جان بی نظیر هستند واقعا شخصیت سازی خوبی با صداشون دارن
داستانی کوتاه زیبا و روان است که گوینده بسیار زیبا و جذاب آن را خوانش مرده و با گوش سپردن به اون متوجه گذر زمان نمیشی