این کتاب از آن دست کتابهایی است که نمیدانم باید بگویم ازش خوشم آمد یا نه؟
در طول شنیدن قصه هم چند بار نظرم عوض شد.
از سویی واگویهها و نشخوارهای ذهنی زنی خانه دار در مقام همسر و مادر را خوب توصیف کرده بود و از طرف دیگر در گفتن زیاده روی کرده بود در بخشهایی واقعا داستان کند و کسل کننده میشد.
در داستان اتفاق هیجان انگیزی نمیافتد و انتهای قصه هم کاملا قابل پیش بینی است و البته اینها به هیچ عنوان نقص داستان نیست بلکه خودش سبکی از داستان گویی است که به روزمرگیها پرداخته شود ولی حالا که نویسنده به سراغ این سبک آمده باید بسیار هنرمند باشد که قصه روزمرگیاش به دل خوانندگانی بنشیند که خود از این موضوع در رنجند.
به هر حال جذابیت اصلی اینگونه داستانها در چگونگی مطرح کردن موضوع است.
نمونه ایرانی و البته به نظر خیلی بهتر این گونه داستانها را میتوان در آثار خانم زویا پیرزاد (مشخصا داستان من چراغها را خاموش میکنم) دید.
روایت و صدای راوی خوب بود ولی ایکاش بین فصلها فاصلهای بود و با موسیقی پر میشد.
با سپاس از کتابراه.
با سلام. کتاب نسبتا متوسطی بود. روزمرگیهای یه خانوم خانه دار که از یکنواختی زندگی و خانه داریش خسته شده وهمینطور سرویس دادن به همسر وبچه هاش، درنتیجه تحت تاثیر فضای مجازی قرار میگیره و خانومی رو الگوی خودش قرار میده وادامهی ماجرا....
در طول شنیدن قصه هم چند بار نظرم عوض شد.
از سویی واگویهها و نشخوارهای ذهنی زنی خانه دار در مقام همسر و مادر را خوب توصیف کرده بود و از طرف دیگر در گفتن زیاده روی کرده بود در بخشهایی واقعا داستان کند و کسل کننده میشد.
در داستان اتفاق هیجان انگیزی نمیافتد و انتهای قصه هم کاملا قابل پیش بینی است و البته اینها به هیچ عنوان نقص داستان نیست بلکه خودش سبکی از داستان گویی است که به روزمرگیها پرداخته شود ولی حالا که نویسنده به سراغ این سبک آمده باید بسیار هنرمند باشد که قصه روزمرگیاش به دل خوانندگانی بنشیند که خود از این موضوع در رنجند.
به هر حال جذابیت اصلی اینگونه داستانها در چگونگی مطرح کردن موضوع است.
نمونه ایرانی و البته به نظر خیلی بهتر این گونه داستانها را میتوان در آثار خانم زویا پیرزاد (مشخصا داستان من چراغها را خاموش میکنم) دید.
روایت و صدای راوی خوب بود ولی ایکاش بین فصلها فاصلهای بود و با موسیقی پر میشد.
با سپاس از کتابراه.