نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی شرم - مکنا گودمن
3.1
8 رای
مرتبسازی: پیشفرض
کتابش رو دوست داشتم.
دغدغههای آلما مادری کردن و کارهای تکراری خانه نبود، دغدغهی او اثبات توانمندی فراتر از آنچه هست به خودش و دیگران بود... حالا نویسندگی میتوانست یک راهکار باشد برای وی.
الما یک مادر بی نظیر، یک کشاورز حرفهای و همچنین یک مزرعه دار تمام وقت بود. اما اینها وی را قانع نمیکرد.
جذب ظواهر پر زرق و برق زندگی زنی شد که برایش حکم مراد را داشت و او مریدش شده بود. زنی هنرمند، صبور، مهربان با خود و دیگران.... اما اینها فقط ظاهر نمایشی وی بودند. آلما این را درک کرد و سرانجام متوجهی رسالتش در زندگیاش شد.
دغدغههای آلما مادری کردن و کارهای تکراری خانه نبود، دغدغهی او اثبات توانمندی فراتر از آنچه هست به خودش و دیگران بود... حالا نویسندگی میتوانست یک راهکار باشد برای وی.
الما یک مادر بی نظیر، یک کشاورز حرفهای و همچنین یک مزرعه دار تمام وقت بود. اما اینها وی را قانع نمیکرد.
جذب ظواهر پر زرق و برق زندگی زنی شد که برایش حکم مراد را داشت و او مریدش شده بود. زنی هنرمند، صبور، مهربان با خود و دیگران.... اما اینها فقط ظاهر نمایشی وی بودند. آلما این را درک کرد و سرانجام متوجهی رسالتش در زندگیاش شد.
در طول شنیدن قصه هم چند بار نظرم عوض شد.
از سویی واگویهها و نشخوارهای ذهنی زنی خانه دار در مقام همسر و مادر را خوب توصیف کرده بود و از طرف دیگر در گفتن زیاده روی کرده بود در بخشهایی واقعا داستان کند و کسل کننده میشد.
در داستان اتفاق هیجان انگیزی نمیافتد و انتهای قصه هم کاملا قابل پیش بینی است و البته اینها به هیچ عنوان نقص داستان نیست بلکه خودش سبکی از داستان گویی است که به روزمرگیها پرداخته شود ولی حالا که نویسنده به سراغ این سبک آمده باید بسیار هنرمند باشد که قصه روزمرگیاش به دل خوانندگانی بنشیند که خود از این موضوع در رنجند.
به هر حال جذابیت اصلی اینگونه داستانها در چگونگی مطرح کردن موضوع است.
نمونه ایرانی و البته به نظر خیلی بهتر این گونه داستانها را میتوان در آثار خانم زویا پیرزاد (مشخصا داستان من چراغها را خاموش میکنم) دید.
روایت و صدای راوی خوب بود ولی ایکاش بین فصلها فاصلهای بود و با موسیقی پر میشد.
با سپاس از کتابراه.