نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی هوای او - بریتنی سی چری
4.3
216 رای
مرتبسازی: پیشفرض
داستان روان و جذابی بود. به ملایمت پیش میرفت و اجازه میداد با شخصیتها دوست شویم. لازم بود از نظر احساسی به شخصیتها نزدیک شده باشیم تا نکتهی داستان را دریافت کنیم. این داستان ماجرای حادثهای که ممکن است برای هر کسی در زندگی اتفاق بیفتد و تقریبا جریان زندگی را موقف و بازماندگان را تبدیل به مردهی متحرک کند. اما چگونه میشود به زندگی ادامه داد… چقدر جامعه در این برخاستن موثر است. تا چه اندازه باید به حرف بقیه گوش کنیم…نکات خوبی در این داستان مرور میشود. در نهایت هم قطعات مختلف به شکلی غیر منتظره کنار هم قرار میگیرند …فقط در بخشی از داستان که تنر شروع به اعتراف به همه چیز میکند احساس کردم نویسنده کمی ساده گیرانه از این چالش عبور کرده. اجرا عالی بود. شخصیتها به زیبایی در ذهن ثبت میشوند. متشکرم.
کتاب در مورد مرد و زنی است که هر دو عشق زندگی خود را از دست دادهاند و درون یکدیگر دنبال خرابههایی از احساسات پیشین خود میگردند، قلم بریتنی سی چری به صورت استادانه و ماهرانهای دلتنگیها و فقدانهای الیزابت و تریستن را به تصویر کشیده است. جوری که در جای جای کتاب احساس همدردی و نزدیکی با شخصیتهای داستان میکنیم. الیزابت و تریستن نماد انسانهایی هستند که با وجود از دست دادن شریک زندگیشان هنوز به تجربه عشق باور دارند و با هربار احساس کردن آن وفادارانه به یاد یار از دست رفته خود میافتند... صدای راوی به خوبی روی داستان نشسته است و با هر فراز و نشیب احساسی به خوبی حق مطلب را ادا میکند، اگر بگوییم یکی از جذابیتهای این کتاب صوتی صدای راوی آن است، زیاده گویی نکرده ایم.
راوی خانم پاک ذات واقعا تحسین برانگیزترین هنرمند در کارشون هستند واقعا بی نظیرن و فقط به خاطر ایشون امتیاز عالی دادم
ضمنا از کتابراه ممنونم برای اپلیکیشن بسیار کاربردی و عالی که در اختیار ما قرار دادن
اما داستان در مورد الیزابتیست که در کودکی شاهد بی توجهیهای بسیار و روابط نامتعدد مادرش بوده و در بزرگسالی تمام زندگیاش وقف یافتن عشقی اسطوره ایست و در این راه حتی از جلب مهر دیگران نسبت خودش از کودکش هم سو استفاده میکند، درست مثل مادرش و در طرف دیگر تریستنست که سعی در بنیان دوبارهی خانوادهی از دست رفتهاش دارد
در کل داستان رو دوست نداشتم به نظرم داستان عاشقی که برای سرگرمی نوجوانان ۱۵ ساله نوشته شده
ضمنا از کتابراه ممنونم برای اپلیکیشن بسیار کاربردی و عالی که در اختیار ما قرار دادن
اما داستان در مورد الیزابتیست که در کودکی شاهد بی توجهیهای بسیار و روابط نامتعدد مادرش بوده و در بزرگسالی تمام زندگیاش وقف یافتن عشقی اسطوره ایست و در این راه حتی از جلب مهر دیگران نسبت خودش از کودکش هم سو استفاده میکند، درست مثل مادرش و در طرف دیگر تریستنست که سعی در بنیان دوبارهی خانوادهی از دست رفتهاش دارد
در کل داستان رو دوست نداشتم به نظرم داستان عاشقی که برای سرگرمی نوجوانان ۱۵ ساله نوشته شده
خب، برای یک ایجاد تنوع بین چندین کتاب روانشناسی، انتخاب خوبی بود.
کسانیکه همسرشون رو از دست دادن، حقشونه که دوباره هممسیری برای ادامهی مسیر، برای باقیموندهی راه انتخاب کنن. اگر انتخاب ما این نیست، دلیلی بر قضاوت دیگران پیدا نکنیم.
به نظر من، مادر الیزابت طلاییترین جملهی این کتاب رو گفت:
«دیگران سعی میکنن به کسیکه عزیزش رو از دست داده، یاد بدن تا چطور عزاداری کنه… لیزی آدم میتونه دوباره هم عاشق بشه!»
جملهش کامل یادم نبود، اما این مضمون حرف مادر لیزی بود که به دلم نشست.
کسانیکه همسرشون رو از دست دادن، حقشونه که دوباره هممسیری برای ادامهی مسیر، برای باقیموندهی راه انتخاب کنن. اگر انتخاب ما این نیست، دلیلی بر قضاوت دیگران پیدا نکنیم.
به نظر من، مادر الیزابت طلاییترین جملهی این کتاب رو گفت:
«دیگران سعی میکنن به کسیکه عزیزش رو از دست داده، یاد بدن تا چطور عزاداری کنه… لیزی آدم میتونه دوباره هم عاشق بشه!»
جملهش کامل یادم نبود، اما این مضمون حرف مادر لیزی بود که به دلم نشست.
داستان در مورد زن و مردی است که با فقدان عزیزان خود مواجه شدند و بعد از گذشت زمانی هنوز پذیرای این مصیبت نیستند و زندگی برایشان تمام شده اما بر اثر یک اتفاق در سر راه هم قرار میگیرند و زندگی برایشان رنگ پیدا میکند و در این بین پرده از راز یک جنایت برداشته میشود. داستان اوایلش کند پیش میرود اما در چند فصل آخر کمی کشش داستان بیشتر میشود، اگر چه کلمه " دوستت دارم دوستت دارم" یک جورای برای من خسته کننده شده بود. صدای خانم پاک ذات مثل همیشه خوش درخشید.
بعد از مدتهای زیاد یک رمان تاثیرگذار. نمیدونم چه جوری با کلمات حسم رو بگم. من عادت ندارم با کتاب ها تحت تاثیر قرار بگیرم ولی بارها با این کتاب گریه کردم. دردناک بود ولی همچنان امید رو زنده نگه میداشت. اگر کسی عزیزی از دست داده و نمیدونه چه جوری به زندگی برگرده توصیه میکنم این کتاب رو از دست نده. صداگذاریها، موسیقیها، خوانش استاد پاک ذات و تیم حرفهای آوانامه این کتاب رو برای همیشه در دل من حک کردند. متشکرم از ترجمه خوب خانم اختیاری
کتاب احساسی و دلنشینه که با قلم روانش قصهی عشق، غم و امید رو خیلی قشنگ تعریف میکنه. شخصیتهاش هم انقدر خوب نوشته شدن که آدم میتونه باهاشون همذاتپنداری کنه. البته داستان خیلی آروم پیش میرفت و بعضی جاهاش یه کم زیادی اغراقآمیز بود، جوری که شاید تو دنیای واقعی هیچوقت اتفاق نیفته. ولی اگه دنبال یه کتاب احساسی و جذاب هستی که راحت بتونی باهاش ارتباط بگیری، این کتاب پیشنهاد میشه!
سلام به همه همراهان کتابراه من واقعا از شنیدن این کتاب لذت بردم این داستان بسیار زیبا آرام ودوست داشتنی و در عین حال کمی غمگین در بعضی از جاهای داستان چشمانم تر میشد و قلبم فشرده میشد وبه تمام خوبیهای این کتاب صدای بسیار زیبا و گوش نواز گوینده رو هم باید در نظر گرفت که با فراز و فرود به موقع زیبایی داستان رو چند برابر میکرد واقعا از شنیدن این کتاب لذت بردم، با تشکر از کتابراه،
رمانی پر از احساس، بسیار لذت بردم و تحت تاثیر قرار گرفتم و البته با اجراهایی که از خانم پاک ذات شنیدم میتونم با اطمینان بگویم اجرای خانم پاک ذات بسیار عالی تر از همیشه و متفاوت از باقی اجراهایشان بود. یک کتاب صوتی کامل و بی نقص از هر نظر، داستانی جذاب، ترجمهای روان، گویندگی فوق العاده و انتخاب موسیقی مناسب. سپاسگزارم از گروه بسیار خوب آوانامه، خسته نباشید 🌹🌹🌹
خوبه اما با رعایت یه سری نکات میتونست عالی باشه مثلا اون قسمت از داستان که لیز و اون پسر درگیر میشن و اون پسر میمیره اصلا به ابعاد کیفریش اشارهای نمیشه و نویسنده خیلی راحت ازش رد میشه مثل اینکه نمیدونست بااون شخصیت چیکار کنه یا چجوری رمان رو تموم کنه و چندنکتهی جزئی دیگه اما در کل کتاب و احوال الیزابت بسیار برام قابل درک بود و تمام احساساتش رو باتموم وجودم درک میکردم
داستان پر از غم و سوگواری بود اما به نظرم تحلیل درستی از روند پذیرفتن از دست دادن، داشت و لحظات عاشقانهاش هم جذاب بود
و درک اینکه آدمها در مواجهه با اندوه هر کدام به شکلی بخشی از روحشون را از دست میدن
پایان داستان یه کم زیادی شبیه فیلم هندی بود از لحظات بیمارستان تا عاشق قدیمی دیوانه
قطعا نقطه قوت، روایت حرفهای و دوستداشتنی خانم پاکذات بود
ممنون
و درک اینکه آدمها در مواجهه با اندوه هر کدام به شکلی بخشی از روحشون را از دست میدن
پایان داستان یه کم زیادی شبیه فیلم هندی بود از لحظات بیمارستان تا عاشق قدیمی دیوانه
قطعا نقطه قوت، روایت حرفهای و دوستداشتنی خانم پاکذات بود
ممنون
فضای زیبای عاشقانگی و تلخیها و شیرینیها توأمان خیلی جذاب میکرد داستان رو بخصوص که وصف نویسنده از زیبایی شخصیتها نه تنها دلزننده و کلیشه نبود باعث میشد گرما و صمیمیت فضا رو بیشتر حس کنیم اما به جرأت میتونم بگم پنجاه درصد موفق بودن کتاب مدیون صدای خانم پاک ذات و تبحر ایشون در اجرای مجزای کارکترهاست که واقعا آدم رو مجذوب میکنه
رمان بسیار زیبایی بود. نویسنده با مهارت و خیلی ظریف به داستان پروبال داده بود. شخصیتها ملموس و قابل فهم ماجراها را رقم میزدند. موسیقی متن خیلی بجا و عالی بود. با صداپیشگی بسیار هنرمندانه خانم پاک زاد گویی در حال تماشای فیلم بودم. برای خانم پاک زاد و گروه آوانامه آرزوی موفقیت و سربلندی روزافزون دارم.
داستانی جذاب و عاشقانه با صدای گیرا و نفس گیر راوی عزیز. البته به نظر من این کتاب برای افراد بالای سی سال که از تجربه زندگی و عاطفی بیشتری برخوردارند جالب تر و قابل درک تر است. شما میتوانید با همذات پنداری با الیزابت به تجربه بسیار ارزشمند از بالا رفتن خرد انسان بعد از درک یک تجربه فقدان وحشتناک دست پیدا کنید
داستان دو از دست داده پریشان شکست خوردهای که در طول داستان هر یک خود را در دیگری مییابند تلفیقی از درد و غم از دست دادن خود زنیهای درونی و تمنای عشق از دیگری تا این خلعها و افکارها ناخوشایند جابجا میشوند کتابی جذاب که ناخودآگاه مخاطب را به به دنبال خود میکشاند و صدای زیبای گوینده
موضوع داستان وقلم نویسنده را بسیار دوست داشتم ولی آنچه مرا بیشتر جذب میکردهنرنمایی بسیار عالی گوینده بود اوج وفرودش تغییراتی که با توجه به احساس موضوع به صدایش میداد عالی بود موسیقی متن نیز عالی انتخاب شده بوداز گروه آوا نامه بسیار سپاسگزارم اوقات بسیار خوشی را گذراندم موفق باشید
کتاب هوای او بسیار زیبا و جذاب بود برام. شخصیتهای داستان، بخصوص شخصیت تریستن رو دوس داشتم که پشت نقاب خشنش خیلی مهربون و لطیفه. شخصیت الیزابت برام جالب بود، مخصوصا سرسختیش در برابر تریستن.
حتی زندگی هانا به نوبهی خودش درخور توجه هست. چرا که بخاطر یه فقدان عمیق ممکن بود بسمت نابودی عمیق تری کشیده بشه. اما بالاخره راه زندگیش پیدا شد و فرد خوبی هم سر راهش قرار گرفت.
کتی و لین کلن عالی هستن وای کاش آدمها و پدر مادرهای زیادی این مدلی بودن تو جامعه.
یکجا عشق عمیق مادر دوباره مورد توجه قرار میگیره، و اون برخورد مادر تریستن با پسرش حتی بعد از مقصر قلمداد کردنشه بخاطر تصادف.
و پدر تریستن که بیشتر دوستش بود، چقدر خوبه.
شخصیت روان پریش تنر هم درخور توجه بود.
درکل از شنیدن کتاب، بخصوص با این گویش عالی لذت بردم.
ممنون از شما