داستان کچل کفتر باز داستانی زیبا و جذاب از صمد بهرنگی نویسندهی نام آشنای کشورمان است که در بارهی یک کچل است که با مادر پیر و بز و کفترهایش در یک خانه کوچک محقر در نزدیکی قصر پادشاه زندگی میکند و عاشق دختر پادشاه است و دختر پادشاه هم عاشق کچل است ولی پادشاه نمیخواهد دخترش را به کچل که پسری فقیر است بدهد و بخاطر همین قشونش را به خانهی کچل میفرستد تا او را ادب کنند و این کشمکش بین کچل و پادشاه تا آخر داستان ادامه دارد و کچل به کمک کفترهایش به کلاهی دست میابد که وقتی آن را بر سرش میگذارد غیب میشود و با استفاده از این کلاه به خانهی اعیان و اشراف میرود و مقداری پول و طلا برمیدارد و به قفرا میدهد و در تقابل بین پادشاه و ثروتمندان با کچل در نهایت کچل پیروز میشود و با دختر پادشاه ازدواج میکند و در همان خانهی کوچک با هم زندگی میکنند و باز هم کچل با پولی که از ثروتمندان بدست میآورد به فقرا کمک میکند.
با تشکر از کتابراه برای تهیهی کتابهای صوتی با ارزش
با تشکر از کتابراه برای تهیهی کتابهای صوتی با ارزش