نقد، بررسی و نظرات کتاب سه - سقوط مرگبار - جلد سوم: بخش اول - معین فرد
4.8
169 رای
مرتبسازی: پیشفرض
این قدر خوب بود که نمیدونم چطور توصیفش کنم، واسه کسایی که میخوان کتابو بخونن بگم که حتما دو جلد قبلیو بخونید چون اگه نخونید هیچی از این کتاب نمیفهمید، بعد بهتون قول میدم پشیمونتون نمیکنه و حتما تا آخر بخونید چون هر چی داستان جلو تر میره داستان مهم تر میشه.
(خطر اسپویل) توی داستان همش یه سوالی ذهنم رو مشغول کرده بود که چرا نوان بعد از این همه رنج و سختی که کشیده هنوز این قدر دست و پا چلفتی و ترسو هست و همش منتظر لحظهای بودم که نوان بالاخره بزرگ بشه و کمی از خودش شجاعت نشون بده که آخر داستان موقع مبارزه با هیولاها به خواستهام رسیدم و نوان بالاخره تبدیل به اون شخصیتی شد که از اول داستان منتظرش بودم و به یه شخصیت اصلی جذاب تبدیل شده بود این پایان واقعا عالی بود یعنی از این بهتر نمیشد داستان رو تموم کرد، بی صبرانه منتظر بقیه داستان 🌹
(خطر اسپویل) توی داستان همش یه سوالی ذهنم رو مشغول کرده بود که چرا نوان بعد از این همه رنج و سختی که کشیده هنوز این قدر دست و پا چلفتی و ترسو هست و همش منتظر لحظهای بودم که نوان بالاخره بزرگ بشه و کمی از خودش شجاعت نشون بده که آخر داستان موقع مبارزه با هیولاها به خواستهام رسیدم و نوان بالاخره تبدیل به اون شخصیتی شد که از اول داستان منتظرش بودم و به یه شخصیت اصلی جذاب تبدیل شده بود این پایان واقعا عالی بود یعنی از این بهتر نمیشد داستان رو تموم کرد، بی صبرانه منتظر بقیه داستان 🌹
امروز سیزدهم فرودین ۱۴۰۲ ساعت ۲۳
بلاخره خوندش تموم شد.
حتما دو جلد قبلی رو باید بخونید تا بتونی این کتاب رو بفهمید.
داستان این کتاب بیانگره حالات و روحیات شخصیتی هست که توی کتاب دوم خودشو از دره پرت میکنه پایین و همه رو حتی خواننده رو کلافه میکنه.
اما اصلا تصورشو نمیکردم شخصیتی که اینقد با ابهت توی ذهنم نقش بسته شده بود یه موجود ضعیف و کاملا احساساتی باشه که هر لحظه اشک میزیزه و اینقد عاشق پیشه ست ولی در آخر داستان با قدم گذاشتن به یه دنیای دیگه کمی به خودش میاد.
قشنگ معلومه که تازه یک داستان بلند چند ساله رو شروع کردیم چون کتاب سوم هم مثل دو جلد قبل سوالات و پیچیده گیهای بیشتری به داستان اضافه کرد.
چیزی که من توی این قسمت نفهمیدم این بود که نوان این قصه توی چه زمانی بود.
آخر داستان مشخص میشه که مکان نوان در بعد دیگهای از مکان جلدهای قبلی هست ولی آیا در زمان حال اتفاقات میفته یا گذشته.
آخرش نوشته بود ادامه دارد پس من هم منتظر میشینم.
بلاخره خوندش تموم شد.
حتما دو جلد قبلی رو باید بخونید تا بتونی این کتاب رو بفهمید.
داستان این کتاب بیانگره حالات و روحیات شخصیتی هست که توی کتاب دوم خودشو از دره پرت میکنه پایین و همه رو حتی خواننده رو کلافه میکنه.
اما اصلا تصورشو نمیکردم شخصیتی که اینقد با ابهت توی ذهنم نقش بسته شده بود یه موجود ضعیف و کاملا احساساتی باشه که هر لحظه اشک میزیزه و اینقد عاشق پیشه ست ولی در آخر داستان با قدم گذاشتن به یه دنیای دیگه کمی به خودش میاد.
قشنگ معلومه که تازه یک داستان بلند چند ساله رو شروع کردیم چون کتاب سوم هم مثل دو جلد قبل سوالات و پیچیده گیهای بیشتری به داستان اضافه کرد.
چیزی که من توی این قسمت نفهمیدم این بود که نوان این قصه توی چه زمانی بود.
آخر داستان مشخص میشه که مکان نوان در بعد دیگهای از مکان جلدهای قبلی هست ولی آیا در زمان حال اتفاقات میفته یا گذشته.
آخرش نوشته بود ادامه دارد پس من هم منتظر میشینم.
با اینکه واقعا انتظار نداشتم داستان از شخصیت اصلیش یعنی زایراس بیاد بیرون و داستان شخصی دیگهای رو روایت کنه و انتظار هم نداشتم واقعا انقدر جذاب باشه اما باید واقعا بهتون تبریک بگم آقای معین فرد که بلدید چطور داستانهای جذاب بنویسید و مارو قشنگ در انتظار برای انتشار جلد بعدی بگذارید و واقعا و باید تبریک گفت به این قلم زیبا و جادویی شما مطمئنم که از تحصیلات و علوم بالایی برخوردارید که انقدر قشنگ و با اطلاعات داستان رو مینوسید فقط دوتا سوال داشتم که ممنون میشم جوابمو بدید یکی اینکه جلد بعدی قراره دوباره برگرده سراغ زایراس یا قراره ادامه این جلد و داستان نوان باشه؟ و یکی دیگه این که کی جلد بعدی منتشر میشه و چقدر باید منتظر باشیم؟
درود بر آقای فرد عزیز✌🏻
باید بگم این جلد نسبت به جلدهای قبلی، احساسیترین جلد بود... 👌🏻🍃
درسته ماجرای داستان انگار یکم پیچیده شد، مخصوصا اوایل کتاب، ولی تقریبا از نیمههای کتاب داستان برای بنده جذاب تر شد و ترغیب شدم ببینم آخرش چی میشه؛ پایان داستان خوشبختانه خیلی خوب جمع شد و حس میکنم در بخش بعد، شروع داستان با فضای هیجان انگیزی رقم بخوره 😍😍😍
فضای داستان تا حد قابل قبول و بهطور کافیای قابل فهم بود و همچنین شخصیتهای داستان که تا آخر کتاب جلو میرفتن، جذابتر و مرموز تر میشدن برای خواننده، مخصوصا لاوار...
انشااللّه هرچه زودتر انتشار بخش و جلدهای بعدی کتابتون که درکل ۹ جلده، فراهم بشه به امید خدا🙏🏻♥️
ارادتمندتون آرمان فیروزبخت
باید بگم این جلد نسبت به جلدهای قبلی، احساسیترین جلد بود... 👌🏻🍃
درسته ماجرای داستان انگار یکم پیچیده شد، مخصوصا اوایل کتاب، ولی تقریبا از نیمههای کتاب داستان برای بنده جذاب تر شد و ترغیب شدم ببینم آخرش چی میشه؛ پایان داستان خوشبختانه خیلی خوب جمع شد و حس میکنم در بخش بعد، شروع داستان با فضای هیجان انگیزی رقم بخوره 😍😍😍
فضای داستان تا حد قابل قبول و بهطور کافیای قابل فهم بود و همچنین شخصیتهای داستان که تا آخر کتاب جلو میرفتن، جذابتر و مرموز تر میشدن برای خواننده، مخصوصا لاوار...
انشااللّه هرچه زودتر انتشار بخش و جلدهای بعدی کتابتون که درکل ۹ جلده، فراهم بشه به امید خدا🙏🏻♥️
ارادتمندتون آرمان فیروزبخت
آقای معین فرد
درود بر شما
دو کتاب قبلی شما خیلی خیلی عالی و بی نظیر توضیخات و توصیفات به اندازه و خسته کننده نبود ولی این جلد توصیفات خیلی بی دلیل زیاد بود کتاب شما رمان تخیلی و هیجانی نه کتاب فلسفی یا مستند یا... اینقد توصیفات راجع به عشق و ترس و... و همشون تکراری باعث شد که من از ۴۵۵ صفحه حداقل دویست صفحه رو نخوندم و رد شم تا به موضوع اصلی داستان و نقشها برسم.
به نظرم حیف هستش که فقط به خاطر اینکه باید ۹ جلد بشه فقط صفحات رو پرش کنین
از اونجاییکه من خودم چندتا فیلم نامه و نمایشنامه نوشتم دو جلد اول برای فیلمهای تخیلی فوق العاده هستن ولی جلد سوم پراکندگی و درهم ریختگی و توصیفات اضافه داره چون به سبک کتاب نمیخوره
موفق باشید
درود بر شما
دو کتاب قبلی شما خیلی خیلی عالی و بی نظیر توضیخات و توصیفات به اندازه و خسته کننده نبود ولی این جلد توصیفات خیلی بی دلیل زیاد بود کتاب شما رمان تخیلی و هیجانی نه کتاب فلسفی یا مستند یا... اینقد توصیفات راجع به عشق و ترس و... و همشون تکراری باعث شد که من از ۴۵۵ صفحه حداقل دویست صفحه رو نخوندم و رد شم تا به موضوع اصلی داستان و نقشها برسم.
به نظرم حیف هستش که فقط به خاطر اینکه باید ۹ جلد بشه فقط صفحات رو پرش کنین
از اونجاییکه من خودم چندتا فیلم نامه و نمایشنامه نوشتم دو جلد اول برای فیلمهای تخیلی فوق العاده هستن ولی جلد سوم پراکندگی و درهم ریختگی و توصیفات اضافه داره چون به سبک کتاب نمیخوره
موفق باشید
کتاب سقوط مرگبار نوشتهی معین فرد کتابهایی هستند که داستان یک فرد که پس از 20 سال از کما یازمیگردد و خود را بر روی پشت بامی میابد روایت میشود که این کتاب برای فصل سوم بخش اول ان است بخشی که سوالاتی زیاد را پاسخ و سوالات بیشتری میسازد و در نهایت باعث میشود شنونده به دنبال ادامهی داستان برود این داستان در انتها از راز مرگ نووان پرده برمیدارد و حقیقت مرگ نووان دنیایی دیگر در دره اشکار میسازد و در بخش بعدی نووان حقیقی باز میگردد و داستان همراه با او روایت میشود. قلم زیبای اقای معین فرد از همان ابتدا قوی بوو و توانست این قوی بودن را همچنان حفظ کند از ایشان کمال تشکر را دارم
واقعا نمیدونم چی باید بنویسم، اینهمه تعاریف تو قسمتهای قبلی کتابتون کردم، چرا داستان رو پیچیده کردید، برای نشون دادن چندتا اتفاق ۴۵۰ تا صفحه اونهم باعجله و بی نظم، واقعا متاسفم وقتی میشه یه رمان رو به زیبایی ادامه داد و تموم کرد برای فروش بیشتر یا هر نظر دیگهای خواننده رو سردرگم و گیج رها کنید. از کنار داستان اصلی میتونستید کتاب دیگهای رو چاپ کنید نه اینکه اتفاقات بیربط رو به رمان اصلی وصل کنید واقعا متاسفم برای وقت و هزینه و خودخواهی نویسنده
من دو تا کتاب قبلی رو خیلی بیشتر دوست داشتم. تقریبا دو سوم کتاب صرف نوشتن احساسات شده بود. راه رفتن، حرف زدن، نگاه کردن، انگار داری انیمه ژاپنی نگاه میکنی. چرا فرافرگشتها و کرومها عین دختر پسرهای شرقی زیر ۱۸ سال همش در حال چشم از هم دزدیدن و گرم شدن صورتشون هستند. اونم تو دنیایی که هیچ ترحمی وجود نداره و زندگیت به مویی بنده. نویسنده عزیز لطفا یه تجدید نظر اساسی در مورد این جلد بفرمایید. شما قبلا ثابت کردید که توانایی معجزه کردن رو دارید.
سلام باز هم مثل دو کتاب قبلی به اقای معین فرد تبریک میگم که بسیار خلاق برای دنیایی که فعلا وجود نداره تصویر سازی کردند ولی بهتر بود ادامه سرگذست زایراس رو مینوشتند
در کتاب بمب خیس نوان خودکشی کرد و ولی در این کتاب داستان با نوان شروع میشه امیدوارم اقای معین فرد در کتابهای بعدی به تمام چالشها و سوالات به وجود اوردن جواب منطقی بدن که جذابیت کتاب بیشتر بشه
بیصبرانه منتظر هنرنمایی شما هستیم
ممنون از کتابراه
در کتاب بمب خیس نوان خودکشی کرد و ولی در این کتاب داستان با نوان شروع میشه امیدوارم اقای معین فرد در کتابهای بعدی به تمام چالشها و سوالات به وجود اوردن جواب منطقی بدن که جذابیت کتاب بیشتر بشه
بیصبرانه منتظر هنرنمایی شما هستیم
ممنون از کتابراه
سلام...
با عرض خسته نباشید با آقای معین فرد عزیز
و تشکر از برنامه عالی کتابراه
بسیار لذت بردم از شنیدن این کتاب،
اما یه چند مورد هست که باید به عرض برسونم که اگه بر طرف میشد خیلی بهتر میبود.
1 جلدها خیلی دیر به دیر ارائه میدید یکساال
2-ای کاش که داستان رو قطع نمیکردید برید سراغ یه فرافر گشت بهتر بود توی همین کتاب چند محوریت پیش میرفت
در کل ممنون از ذهن خلاق شما
با آرزوی بهترینها
با عرض خسته نباشید با آقای معین فرد عزیز
و تشکر از برنامه عالی کتابراه
بسیار لذت بردم از شنیدن این کتاب،
اما یه چند مورد هست که باید به عرض برسونم که اگه بر طرف میشد خیلی بهتر میبود.
1 جلدها خیلی دیر به دیر ارائه میدید یکساال
2-ای کاش که داستان رو قطع نمیکردید برید سراغ یه فرافر گشت بهتر بود توی همین کتاب چند محوریت پیش میرفت
در کل ممنون از ذهن خلاق شما
با آرزوی بهترینها
باز یه شروع و ادامه هیجان انگیز از آقای معین فرد داستان طوری پیش میره که هر چی میخونی اعتیاد بیشتر میشه و منتظر جلد بعدیش هستی من شخصا این نوع کتاب رو میپسندم و تنها ایرادی که میتونم روی کتاب بیارم اینه که خواننده باید چندین ماه شاید بیشتر از 1 سال بشینه تا جلد بعدی بیاد در کل کتاب فوق العاده هست و هم خیالات خوبی داره هم توصیف از داستان مکان خیلی خوب نوشته شده
نویسنده از نظر فضاسازی خیلی خوب عمل کرده. در مقایسه با کتاب هلی قبلی کشش این جلد کمتر بود، ولی همچنان ضرباهنگ و ریتم تندی داشت. فکر میکنم کتاب ویرایش نشده بود، چون خیلی از مکالمهها بدون علاعم «همزه ندارم.» نگارشی بود. به نظر من باید بیشتر روی شخصیت پردازی شخصیتها کار بشه. یکی از خوبیهای این سری کتاب اینه که آدم رو غافلکیر میکنه و غیر قابل پیش بینیه.
البته بغیراز این کارهای شخصیت هم خیلی از مواقع بسیار ابلهانه دیکته شده!!!
جوری که خواننده پیش خودش فکر میکنه این دختر نباید از نوع فرافرگشتهای بگفته نویسنده خیلی باهوش وجذاب واز همه نظر عالی باشه!!!
مثلا ((تانیلا به سمت اتاق خیز برمیدارد و فریاد میکشد: «همه برین داخل.»
رایسن سکان را محکم میچسبد. به لاوار مینگرم که با حرکت دست و فریاد کشیدن از من میخواهد به داخل اتاق بروم. تپش دیوانهوار قلبم اجازه نمیدهد صدای لاوار را بشنوم. به دنبال دلیل فریادهایشان میگردم))
جائی پراز خطر کسی منتظر دلیل هشدار میگرده یا اول جان پناه پیدا میکنه..!!!
درهر حال منکه منتظر قسمت بعدی داستان اما با آدرنالین بیشتر هستم....